نوشتهها
سفرنامه استاد ایرج افشارزندهیاد ایرج افشار در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به زندگی در این دنیا درود فرستاد و در سال ۱۳۸۹ بدان بدورد گفت و فاصلهٔ پر برکت این آغاز و انجام را، عاشقانه، وقف شناخت و شناساندن ایران کرد. فعالـیّتهای فرهنگی استاد، پدر کتابشناسی ایران، گسترهای پهناور از تصحیح متون کهن فارسی تا نگارش سفرنامه را در برمیگیرد.
عشق افشار به ایران و فرهنگ مردم ایران، او را به سیر و گردش در آبادیها و شهرهای کوچک و بزرگ آن برانگیخت که حاصل این سیر و سیاحتها، سفرنامههای اوست.
جاودانه یاد افشار در سال ۱۳۴۵ گزارش یکی از سفرهای خود را در مجلهٔ نیما چاپ کرد. وی در این گزارش از نیریز هم یاد کرده است.
اما متن سفرنامهٔ استاد:
«... شب در سیرجان خوابیدیم و صبح به طرف نیریز حرکت کردیم، راههای سهگانهٔ سیرجان به نیریز راههای کژ و کورهای است که به علت عبور و مرور کامیونها ایجاد شده است. طبعاً گذر کردن از چنین راهی با سختی و ناراحتی همراه است. میان سیرجان و نیریز سهراه به محاذات [= موازات (لغتنامه دهخدا)] یکدیگر قرار دارد و در محلی به نام قطرو راه واحدی میشود. یکی از این سهراه، راه زمستانی است. دو راه دیگر در مواقعی قابل گذر است که بارندگی نشده باشد؛ زیرا باید از کفهای گذشت که باران آن را منجلاب میسازد. راهی که امسال از آن گذر کردیم از زیدآباد میگذرد و تا نیریز دویست کیلومتر است و آبادیهای فقیرانه به نام شورو، چشمهشیرین، بشنه و قطرو برکنار آن است. راهی که سال گذشته با زن و فرزندانم از آن گذشته بودم پنج فرسنگ نزدیکتر است.
نیریز آخرین شهر فارس و فاصل میان آنجا و کرمان است و برکنارش دریاچهٔ نیریز قرار دارد که امسال به علت نباریدن باران کم آب بود. بنای دیدنی شهر مسجد جامع قدیم است که محرابش را بنا به کتیبهٔ آن چهار بار در تواریخ ۳۶۳ و ۴۰۶ و ۵۷۶ و ظاهراً قرن هفتم (به علت محو شدن انتهای کتیبه) تعمیر و تکمیل کردهاند. محراب چند کتیبه هم در اطراف محراب هست که آخرین آنها مورخ ۹۴۶ هجری است.
مسجد دیگر شهر مسجد بازار است که کتیبهٔ گچی آن به این عبارت است: «امر بعماره هذا المسجدالشاب المکرم کلو یعقوبالقصاب فی سنه ۹۴.» محراب این مسجد زیباست. قسمتی از آن با آجرهای بزرگ منقش برجسته ساخته شده است. گچ کاری آنهم بیلطف نیست. بر دیوار شبستان اخباری از عهد محمدشاه و ناصرالدینشاه به مرکب و به خطی نسبه خوش نوشتهاند، به تقلید از آنکه رسم بوده است فرمانها عمومی را بر سنگ نقر۲ میکردهاند. فرمانی هم از عصر صفوی دربارهٔ معافیت صابونپزهای شهر از پرداخت عوارض بر سنگ کنده شده است و بر سر در مسجد نصب کردهاند و دوست ما احمد اقتداری آن را در سفر خود خوانده بود و متن را در فرهنگ ایرانزمین (جلد ۱۲) درج کرد.
در نیریز دو قبرستان بزرگ لنگر و دیگری قبرستان میر شهابالدین در هر دو سنگ قبرهای کهنه فراوان بوده است؛ اما شهردار بیاطلاع و ظاهرفریب بسیاری از سنگهای قدیم را در جدولبندی خیابانها و پل بستن جادهها به کار برده است تا عمران و آبادی کرده باشد و غافل از اهمیت تاریخی و هنری آنها بوده است. باز محض نمونه چندتایی باقی است که باید از آنها حفاظت کرد، به خصوص که غالباً به خطوط خوش است. میدانیم که بسیاری از مردم نیریز خوشخط و بدین هنر موصوف و مشهور بودهاند.
از سنگهای قدیمی و بسیار ممتاز یکی سنگ گور پیر شهابالدین است که به جز سنگ خوابیدهٔ منقش و مکتوب در دو طرف آن دو تخته سنگ با چهار گلدسته مانند بهطور عمودی نصب شده است و برین دو تختهسنگ نقوش و خطوط بسیار هنرمندانه و کتیبهای به خط نسخ و کوفی کندهاند. بدون ادنی اغراق نظیر چون این سنگ بسیار کم است و باید عاجلاً آن را از میان خاک که قسمتی از سنگ را فراگرفته و خورده است به درآورد و به موزهٔ فارس یا تهران منتقل کرد. اگر کمهمتی درین باب بشود جای نهایت تأسف خواهد بود. ظاهراً در خصوص این گور و بقعهٔ آن تاکنون از طرف باستانشناسی و فرهنگ تجسسی نشده است، به علت آنکه از شهر برکنار افتاده است. چون قسمت تاریخ کتیبه و نام صاحب گور در خاک مدفون بود متأسفانه اطلاعی بیش از این دربارهٔ زمان آن نمیتوان عرض کرد و این را بگویم که از سنگقبر مقبرهٔ یعقوب سروستانی در سروستان ظاهراً کهنهتر و نفیستر است. سنگقبری هم در گوشهٔ قبرستان لنگر دیده شد که عظمتی دارد و به علت برداشتن چهارطاقی آن نقوش و خطوطش محو شده است. اهل محل آن را به خواجه احمد دامغانی نسبت میدهند و بر آن شمع روشن میکنند.
پینوشت:
۱- کمترین
۲- کندهکاری و نقاشی کردن روی سنگ یا چوب [فرهنگ عمید]
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: هفتهنامه عصر نی ریز، شماره ۳۹۶، تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۱
- نویسنده/گردآورنده: به قلم دکتر مختار کمیلی
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1393/9/3