فهرست دانشنامه مشاهیر

نوشته‌ها

شرح احوال و زندگانی شمس المعالی نیریزی

      اطلاعات موجود در باره وى را مى‏ توان به دو دسته تقسیم کرد:
     ۱ - نخست آثار به جا مانده از خود او که عبارتند از: تذکره مدایح مؤیدیه که در برخى منابع به اشتباه مدایح معتمدیه نامیده شده است ؛ دیگر از آثار او، رساله استخراج سهام و تعیین طلوع فجر و مسایل نجومى و انشاء و مراسلات است. همچنین اثر دیگرى با عنوانِ شیرازیه به او نسبت داده ‏اند که در بخش آثار به معرفىِ تفصیلى آنها خواهیم پرداخت.
     ۲ - دسته دوم، منابع و تذکره ‏هاى هم عصرِ وى است. این منابع به ویژه از آن جهت که برخى از مؤلّفانِ آنها، با شمس المعالى مجالست و مؤانست داشته ‏اند، حایز اهمیت بسیار است. مهمترین منابع و مآخذ در شرح احوال وى عبارتند از: المدایح المعتمدیه از محمد على بهار اصفهانى ؛ گنج شایگان تألیفِ میرزا طاهر اصفهانى متخلص به شعرى ؛ حدیقه الشعراء، از دیوان بیگى شیرازى ، و تذکره مرآت الفصاحه تألیفِ داور، شیخ مفید بن میرزا نبى شیرازى .
    شمس المعالى از فقیهان، مفسران، خوشنویسان و ادیبان تواناى سده ۱۳ ه . ق. به شمار مى ‏رفت و در علم نجوم نیز اطلاعاتى داشت.
     نام وى میرزااسحاق فرزند میرزا احمد نیریزى، و تخلص او شمس المعالى بود. ظاهرا بعدها تخلص خود را به «انجمن» تغییر داد.
     از او با القاب و عناوین بلندى یاد کرده ‏اند. میرزا طاهر اصفهانى، در کتاب گنج شایگان در توصیف و تعریف او گفته است: «هو الحبر الهمام و البحر الزاخر الطمطام، اصل الحکمه و قانون الادب، شمس المعالى اسحاق شیرازى، حکیمى است فرزانه و هنرمند دانا و بى‏مانند، عارف به جوامع تفسیر و تأویل، واقف به بدایع اجمال و تفصیل، جامع مراتب زهد و علم و حاوى مراسم قدس و فضل ... هر سطرى از افکار دلپذیرش، شطرى است از حقایق ژرف و هر حرفى از تحقیقات بى‏ نظیرش، طرفى است از معانىِ شگرف، دقیقه اى معانیش در لباس حروف، چو در سیاهى شب، روشنىِ پروین است. به علم درست نویسى در تمام خطوط چنان ماهر و مربوط است که از نسخ و نستعلیق و ثلث و رقاع و ریحان و شکسته، آنچه از خامه ‏اش مى‏ تراود و بر نامه مى‏ نگارد، بر روى صفحه مانند طرّه طرّا بر غرّه غرّا مسلسل است و دلربا، و لطایف معانى در آن الفاظ و مبانى چون آب حیات است در ظلمات، روشن و جانفزا ».
    میرزا اسحاق - به احتمال در اوایل سده ۱۳ ه . ق. در نیریز ولادت یافت و در همانجا نشو و نما یافت و تحصیلات مقدماتى خود را به پایان رساند. پس از آن، براى تکمیل تحصیلات خود به شیراز رفت و در «دارالعلم» به فراگیرى علوم و معارف دینى و ادبیات و هنر اشتغال ورزید. به گفته میرزا محمد على بهار: «پس از حد بلوغ و تحصیلِ مراتب کمال، چنان حریص و ولوع افتاد که دیده جز به صحایف کتب نگشودى و همّت جز صرفِ تعلیم رسایل و خطب ننمودى، تا در اندک زمانى در اکثر علوم ماهر و در اغلب فنون قادر گردید ». شمس المعالى در علوم مختلف از جمله ادبیاتِ عرب و فارسى، فقه، اصول، فلسفه، ریاضى، نجوم، تاریخ و کتابت و خوشنویسى مهارت کسب کرد.
     او نخست «شمس المعالى» تخلص مى‏کرد، و حتى هنگامى که دیوان بیگى شیرازى از او تخلصش را مى ‏پرسد، مى‏ گوید به همان لقب در حرف شین بنویس  ؛ امّا ظاهرا بعدها تخلص «انجمن» را برگزیده است. زیرا در مدایح معتمدیه به تخلص اخیر وى اشاره نشده و ظاهرا نخستین کس، شعرى بوده که در تذکره خود شرح حال او را تحت عنوان «انجمن» آورده است .      به گفته صاحب گنج شایگان، وى با آثار ملاصدرا آشنایى کامل داشت و در سایر علوم نیز سرآمد روزگار خود بود ، و حتى او را در آن زمان وحید عصر و فرید دهر خوانده ‏اند.  در تذکره مدایح معتمدیه آمده است که: «در فن اصول که تنظیم مسایل فقهیه بدو موکول است به قدر دوازده هزار بیت نگارش نموده ‏اند و بر روى محققین این فن، ابواب معانى گشوده ‏اند ».
    وى در اواسط سده ۱۳ ه . ق. - در دهه ۱۲۵۰ ه . ق. - به عزم زیارت امام هشتم (ع) رهسپار مشهد مقدس گردید. در مسیر سفر خود، مدّتى در اصفهان اقامت گزید و به خدمتِ منوچهرخان گرجى ملقب به معتمدالدوله (متوفى ۱۲۶۳ ه . ق.) که در فاصله ۱۲۵۴ تا ۱۲۶۳ ه . ق. حاکم اصفهان بود، رسید . ظاهرا در همان زمان، میرزا محمد على بهار صاحب مدایح معتمدیه با وى آشنایى و مؤانست یافت . شمس المعالى در مدتى که در اصفهان اقامت داشت، به دربار معتمدالدوله رفت و آمد مى‏ کرد. وى قصیده‏اى طولانى شامل ۴۱ بیت در مدح و ستایش وى سرود، که در بخش آثار به آن اشاره خواهیم کرد .
    در کتاب گنج شایگان آمده است: «در بدایت دولت شاهنشاه غفران پناه محمدشاه از پارس بسیج راه نمود و حاویا بالعزّ و الشرافه به دارالخلافه درآمد و در اندک زمان به کثرت علم و فضیلت و بلاغت مقبول قلوب مرد و زن و مشهور هر کوى و برزن گشت ».
    با توجه به مطالب بالا، شمس المعالى مى‏بایست در فاصله ۱۲۵۷ تا ۱۲۶۴ ه . ق. در دوره حکومت محمدشاه قاجار به تهران رفته باشد. دیوان بیگى شیرازى سفر او را بعد از ۱۲۵۷ ه . ق. دانسته و گفته است: «زیرا که فقیر با او انیس و جلیس بودم و مجمل از مقدمات را نزد میرزا ابراهیم برادرش خوانده ‏ام. تا سال هزار و دویست و پنجاه و هفت در شیراز بود ».
    به هر حال، با توجه به مطالبى که گفته شد، مى‏ توان احتمال داد که وى در آن سال - بعد از ۱۲۵۷ ه . ق. - به قصد زیارت امام هشتم (ع) از راه اصفهان به مشهد و سپس از آنجا به تهران آمده باشد. شمس المعالى در دهه ۱۲۷۰ ه . ق. که مؤیّدالدوله طهماسب میرزا، از طرف ناصرالدین شاه قاجار (حک ۱۲۶۴ - ۱۳۱۴ ه . ق.) حاکم فارس شد، به شیراز بازگشت و به مؤیدالدوله پیوست . در کتاب گنج شایگان آمده است: «به واسطه یک دو نفر از اهل فضل که بدان حضرت سابقه رابطه داشتند در آمده و هم در آن مجلس شرف قبول شاهزاده اعظم یافته با انبساط تمام از ملتزمین آن بساط مینو مقام گشت و رتبت والاى ملاباشیگرى  یافت و سالهاست به شرف منادمت و صحبت آن حضرت قرین افتخار و مسرت است ».
    احتمالاً در همین دوره، مدایح مؤیدیه را جمع آورد و قصاید طولانى و زیباى خود را به زبان عربى و فارسى در مدح و ستایش مؤید الدوله سرود.
     ظاهرا پس از عزل مؤیدالدوله از حکومت فارس - در ۱۲۸۵ ه . ق. - وى نیز از شیراز هجرت کرد. مؤلف حدیقه الشعراء گفته است که تا سال ۱۲۸۰ ه . ق. یقینا در تهران در قید حیات بوده است . امّا میرزا حسن حسینى فسایى اظهار داشته است که وى در سال ۱۲۸۰ ه . ق. از شیراز به شوشتر رفته و در همانجا وفات یافته است .
    با توجه به منشآت و نامه‏ هایى که از او به جا مانده، به نظر مى ‏رسد که وى در اواخر عمر گوشه‏ نشینى و انزوا گزیده و روزگار را نیز به سختى مى‏ گذارنده است. او در یکى از نامه‏ هایش که به یکى از بزرگان نوشته، گفته است: «صورت حال و تمثال احوال بر این منوال است که در این روزها در گوشه خزیده و طمع از عالم و آدم بریده‏ام و چشم توقع از صغیر و کبیر و برنا و پیر پوشیده و حجاب استغنا بر چهره تمنّا کشیده، دامن از مخالطت فقیر و غنى و سنى و دنى برچیده ‏ام، نه از اعالى قبا و جبّه طالبم و نه از ادانى دانه و حبّه. بر سرآنم که گر زدست برآید، دست به کارى زنم که غصّه سراید ، علىّ ‏السّعى فى طلب المعالى و لیس علىّ ادراک النجاح ».
    وى در ادامه این نامه از فقر و تنگدستى نیز شکایت مى‏ کند و همچنین تمام علوم و دانش هایى را که در طول حیاتش آموخته بوده است، به باد انتقاد مى‏ گیرد: «خبرت هست که من بنده شمس المعالى با همه مجد و معالى، کیسه ‏ام تهى است کاسه ‏ام خالى ... متاع فضلم فاسد و بازار هنرم کاسد، از نحو و صرف و جار و مجرور و ظرف، جز ندامت، اثرى و غیر وخامت ثمرى ندیدم ... و از براهین منطقى و قیاسات میزانى، میزانى به جهت توسعه معاش و مایه انتعاش به دست نیامد، و از فلسفه جز وسوسه فایده نبردم و از ریاضى جز ریاضت مائده نخوردم:
کاف کفر اى دل به حق المعرفه                                                خوش ترم آید زفاى فلسفه.
هیهات،  من یزرع الشوک لم یحصد به عنبا``، اکنون لگدکوب زمانم ...و انگشت‏نماى خاص و عام ... .
هنر نمى‏خرد ایام و غیر از اینم نیست                                          کجا روم به تجارت بدین کساد متاع
    ابواب رزق مسدود است و اسباب شادى مفقود. شمع نشاط افسرده است و چراغ آمال فرو مرده، پیغمبر (ص) مى‏فرماید:  کاد الفقران یکون کفرا`` و نص حدیث صحیح و حدیث صریح است ».
    شمس المعالى در نامه‏ اى دیگر که به یکى از اعیان نوشته، در خواست یارى و کمک کرده است:
     «فدایت شوم این اوقات که آسمان، بناى معاندت و کجروى گذاشته و روزگار کمان کین گشاده به همین قدر راضى بودیم که گاه‏ گاهى ادراک سعادت حضور سرکارى مى‏ کردیم و او را وقایه ناملایمات و سپر حوادث مى‏ دانستیم و زخم هاى روزگار را از تشرف آستانه بوسى مرهم مى‏ جستیم.
                       بی خبر زانکه نقش بند قضا                               در پس پرده نقش ها دارد
اینکه لشکر نوبه و عساکر مرض بر حصار تن شبیخون آورده:
                     هر دو زمانه داغ غمم بر جگر نهد                   داغی تمام ناشده داغی دگر نهد

     از همه بدتر که هیچ در بساط نداریم و مبلغى هم به قرض گذرانیده ‏ایم، ابواب قرض مسدود و کلید تدبیر مفقود، مگر توجه و مرحمت سرکار اسباب توسعه شود که دواى هر درد است و مرهم هر زخم الخ ».
    همچنان که در آغاز شرح احوال وى اشاره شد، آثارى از او به جا مانده که البته در انتساب برخى از آنها به وى جاى تردید است. آثار وى به جز اشعارى پراکنده، هیچ یک به چاپ نرسیده است. به این امید که بتوان بعد از این، آن آثار ارزشمند را به زیور طبع آراسته گرداند. ان شاء ا... .

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: کتاب تاریخ و فرهنگ نیریز
  • نویسنده/گردآورنده: محمد جواد شمس نیریزی
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1392/2/24

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...