فهرست دانشنامه مشاهیر

نوشته‌ها

زندگی و احوال شهاب نیریزی

 -۱ تولد شهاب
در هیچ منبعی به زادروز این شاعر اشاره‌ای نشده است و زادسال شهاب نیز به طور دقیق مشخص نیست. در تذکره‌ی سازگار، به سال تولد شهاب اشاره‌ای نرفته است اما سال درگذشت و سن وی به هنگام مرگ، قید شده است. به گفته‌ی سازگار، شهاب، هفتاد سال در این دنیا زیسته و به سال ۱۳۴۲ ه.ق زندگی را بدرود گفته است. بنابراین شهاب در سال ۱۳۷۲ ه.ق پا به عرصه گیتی نهاده است.
۱-۲ نام، لقب، تخلص و دودمان شاعر
نام شاعر، میرزا محمدحسن خان و لقبش اشرف بوده است (تذکره سازگار، ص ۸۴) شهاب در دیوان خود، از نام و لقبش یادی نکرده است و تنها نام شعری (تخلص) خود را بارها در ابیات پایانی غزلیات و در مواضع دیگر آورده است.
پدر شهاب، سید نعیم از شاعران روزگار خود بوده و «سحاب» تخلص می‌کرده است.
در فارسنامه ناصری از سید نعیم با عناوین «نادر دوران» و «مرجع انام» یاد شده است. (ج۲، ص ۱۵۷۱) داور نویسنده‌ی تذکره‌ی «مرآت الفصاحه» نیز به شاعری سید نعیم اشاره کرده است.(ص ۲۷۳) سید نعیم مانند پدرش سید عفیفا و پدر بزرگش «میر نعیم» منصب شیخ‌الاسلامی نی‌ریز را به عهده داشته است. بنابراین، شهاب، در خاندانی فرهنگی و دانشی بالیده و زمینه‌ی شکوفایی وی فراهم بوده است.
۱-۳ زادبوم شاعر
شهاب در نی‌ریز، به زندگی درود گفته، در آن بالیده و شیخ‌الاسلام آن شده است. وی در دیوانش بارها به زاد بومش و مردم آن، اشاره کرده ولی بدان‌ها نازش نکرده است. تصویر نی‌ریز و مردمانش در دیوان شیخ‌الاسلام شهر، تصویر زیبایی نیست. وی، زادگاهش را، غم‌انگیز(ص۱۱۹)، خاک غم‌انگیز (۷۹، ۲۵۱)، غم‌انگیز خاک (۵۶)، بیت حزن(۲۲۰)، زندان(۱۱۶)، خرابه(۲۱۹)، قفس(۲۱۹) و ... توصیف کرده است.
شاعر ما، از مردم زادبومش رنجیده خاطر بوده است. وی مردم زادگاه خود را، منافقان حسود، حیله‌گر، بی‌وفا و ... وصف کرده و از دست آن‌ها، فغان و شیون سر داده است. (ر.ک. دیوان ص ۲۲۰)
شاید شکوِه‌ها و نالش‌های شیخ‌الاسلام شهر از مردم روزگارش، برآمده از اوضاع ناگوار فارس و به ویژه نی‌ریز در آن سال‌ها باشد.
۱-۴ هنرها و دانش‌های شاعر
شهاب، چنانکه از سراسر دیوانش برمی‌آید، مردی فرهیخته و خوش‌ذوق بوده است. وی در دیوانش بارها به هنرها و دانش‌های خود اشاره کرده و بدان‌ها نازیده است. وی در ابیات یکی از مثنوی‌هایش، دانش‌های خود را که بدون استاد، فراگرفته بوده است، این گونه به شمارش می‌آورد:
نبرده رنج بس گنجم که دادی
در گنج هنر بر من گشادی
ز نحو و صرف و فقه و فن هیأت
اصول و منطق و قانون حکمت
عروض و رمل و اسطرلاب و اعداد
به من آموختی بی رنج‌ استاد
(دیوان، ص ۸)
شهاب در هنر خوشنویسی، تیراندازی و سوارکاری نیز چیره بوده است. وی در بیتی می‌گوید:
خطوط سبعه از من یافت تزیین
به خوش خطان کشیدم خط ترقین
(ص۸)
درباره‌ی هنرهای تیراندازی و سوارکاری شهاب، آیت‌ا... سید محمد فقیه (امام جمعه‌ی نی‌ریز) می‌گوید: «مرحوم پدرم نقل می‌کرد سید اشرف خیلی سید باکمالی بود. هم مجلس آرا بود، هم تیرانداز و سوارکار حرفه‌ای عجیبی‌ بود.) (هفته‌نامه عصر نی‌ریز ۱۹/۴/۸۴). خود شهاب نیز در دیوانش به این دو هنرش، تصریح کرده است:
در این جولانگه از چابک سواری
گرفتم شاخ آهوی تتاری
پریدی نسر طایر گر بر افلاک
ز تیرم سرنگون افتادی بر خاک
(دیوان، ص۸)
شهاب در دانش موسیقی، شطرنج و نرد نیز دستی داشته است. در دیوان وی اصطلاحات این سه هنر، مکرراً آمده است.
هنر شاعری از هنرهای برجسته و ماندگار شهاب است. وی در ابیاتی به شاعری خود مفاخره و نازش کرده، خود را برتر از سنایی و انوری دانسته است. وی گفته که فروغ طبعش روشنایی را از نظم سنایی گرفته است و انوری بدو حسد می‌ورزد (ر.ک. دیوان، ص ۸) وی خود را همتراز شاعر پرآوازه ایران، سعدی، دانسته است.
۱-۵ منصب شیخ‌الاسلامی شهاب
شهاب، شیخ‌الاسلام نی‌ریز بوده است. در تذکره‌ی سازگار آمده است: «کار او قضاوت و تصدّی امور شرعیه بوده است.»(ص۸۶) در اسناد باقی مانده از روزگار شاعر، به منصب شیخ‌الاسلامی شهاب، تصریح شده است. در سندی که در هفته‌نامه‌ی عصر نی‌ریز ۱۹/۴/۸۴ چاپ شده است تمدید حکم شیخ‌الاسلامی سید اشرف، شهاب، دیده می‌شود. بنابراین حکم، که در صفر سال ۱۳۲۱ ه.ق صادر شده، سید اشرف در منصب شیخ‌الاسلامی ابقا گردیده است.
شهاب، خود نیز به منصب شیخ‌الاسلامی‌اش اشاره کرده و آن را با شاعری در تضاد دیده است:
اگر چه شاعری و شغل شیخ‌الاسلامی
بود به چشم خرد، آب و آتش سوزان
(دیوان، ص۲۱۴)
۱-۶ وضع اقتصادی شاعر
شهاب از لحاظ اقتصادی، وضع بسیار خوبی داشته است. در تذکره‌ی سازگار آمده است که: «شهاب از نظر تموّل مستطیع و از متعیّنین ... بوده و با خوانین عصر و حکام زمان خود روابط مستحسن صمیمانه داشته است.(ص۸۶)
در فارسنامه ناصری نیز به ثروتمندی خاندان شهاب اشاره رفته است. در فارسنامه ناصری می‌خوانیم که: «از نسل او (میر محمد صالح دارابی، پدر میر نعیم) سلسله‌ای در نی‌ریز برپا گشته، بیشتر آنها اهل کمال و ثروت و مال گشته.» (ص ۱۵۱۷)
امام جمعه‌ی نی‌ریز، از قول پدر خود نقل می‌کند که: «... باغ سروی ۱۴ فیمان بود اما باغ شیخ الاسلام ۱۶ فیمان، یعنی از نظر مکنت با خان محل برابری می‌کردند.»
(هفته نامه عصر نی‌ریز، ۱۹/۴/۸۴)
ظاهراً به جز مرده ریگی که از نیاکان شهاب بدو رسیده بود، حقوق و وظیفه‌ای که حکومت به شهاب می‌پرداخته، باعث تموّل و توانگری او شده بوده است. شیخ‌الاسلام شهر، در قصیده‌ای از این جهت که مرسوم و وظیفه‌ی او قطع شده به نکوهش حشمت الممالک پرداخته است و گفته که قطع وظیفه کسی که دین و شرع مستطاب را نظم می‌دهد از معدلت نیست (ر ک دیوان، ص ۲۱۲)
۷ - ۱ اوضاع سیاسی و اجتماعی فارس در عصر شهاب
شهاب در یکی از پر جنب و جوش‌ترین دوره‌های تاریخی ایران، دوره‌ی مشروطیت، می‌زیسته است. هنگامی که مظفرالدین شاه، فرمان مشروطیت را در سال ۱۳۲۴ ه‍ . ق امضا می‌کرد، شهاب ۵۲ ساله و شیخ‌الاسلام نی‌ریز بوده است. وی در این عصر نباید بی‌خبر از رخدادهای تلخ دوره‌ی کوتاه حکومت ستمگرانه و استبدادی محمد علی شاه و از جمله به توپ بستن مجلس و کشتار آزادیخواهانی چون میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل، بوده باشد.
اوضاع سیاسی و اجتماعی ایالت فارس در این دوره بس آشفته و پریشان بوده است. غارت، ستم، دزدی، بیماری و ... جان مردم ستمدیده و بی‌پناه را به لب رسانده بود. زاد بوم شاعر نیز بسان شهرها و آبادی‌های دیگر ایالت، در چنگال اهریمن ستم و بیداد، گرفتار بود؛ به استناد گزارش‌های خفیه‌نویسان انگلیس، مردم نی‌ریز، در این روزها، از دستِ ستم و بیداد حکمرانان خود، رهسپار شیراز می‌شده‌اند تا شاید با بست‌نسینی و اعتراض بتوانند داد خود را بستانند، گزارش زیر که از رخدادهای سیاه سال ۱۳۰۷ ه‍ . ق است پرده از ستمی که به جان و مال مردم جان به لب رسیده می‌رفته، برمی‌دارد:
«جمعی از اهل نی‌ریز از دست فتحعلی خان نی‌ریزی به شکایت آمده‌اند به شیراز، فتحعلی خان از نی‌ریز تفنگچی و سرباز برداشته، رفته خانه‌ی آنها را آتش زده است و اسباب آنها را غارت کرده‌اند. از قرار مذکور یک نفر سرباز از طرف فتحعلی خان کشته شده و چهار نفر از طرف غارت شده‌ها.»
(وقایع اتفاقیه، ۳۴۶)
شیخ‌الاسلام شهر، در چنین روزگاری و در میان چنین مردمی می‌زیسته است اما اینکه تا چه اندازه این بیدادها و سختی‌ها، در شعر او بازتاب یافته است، در بخش بررسی درون مایه‌های شعر شهاب بدان‌ها اشاره شده است.
۸ - ۱ درگذشت شاعر
شهاب، دست کم تا هفتم ربیع‌الثانی سال ۱۳۴۲ ه‍ . ق در نی‌ریز می‌زیسته است چه در دیوان وی قطعه‌ای وجود دارد که دربرگیرنده‌ی تاریخ تأسیس امنیه‌ی نی‌ریز است:
سال هزار و سیصد و چهل و دو
از سنه‌ی هجرت رسول معظم
هفتم عین دوم ز اشهر معروف
کز دومه افزون رود ز شهر محرّم
دوره احمد شاه آنکه چهره عدلش
گشته فروزنده همچو نیّر اعظم
بر زبر این خجسته منظر عالی
بیرق امنیه شد مشیّد و محکم
(دیوان، ۲۵۶)
بنابراین وفات شهاب پس از این تاریخ رخ داده است. در تذکره‌ی سازگار آمده است: «سن او هفتاد سال و در سنه ۱۳۴۲ ه‍ . ق برابر با سال ۱۳۰۲ شمسی بدرود زندگی گفته است.» (ص ۸۸)
امام جمعه نی‌ریز گفته‌اند: «سید اشرف ... از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۴۳ ه‍ . ق شیخ‌الاسلام نی‌ریز بوده است.» (هفته نامه عصر نی‌ریز. ۱۹/۴/۸۴) اما در مقدمه‌ی دیوان شهاب، سال مرگ شهاب بنا به روایتی به سال ۱۳۰۴ خورشیدی (۱۳۴۴ قمری) کشانده شده است: «روایت دیگر، درگذشت او را در سال ۱۳۰۴ ه‍ . ش می‌داند که این نکته از همزمانی ولادت یکی از نوادگان و وفات شاعر در سال ۱۳۰۴ نقل شده است.» (دیوان شهاب، صفحه ج)

 

 

منابع:
تذکره سازگار، خلیل سازگار، بی تا، بی جا
تذکره شعاعیه، محمدحسین شعاع شیرازی (شعاع الملک)، با تصحیح و تکمیل دکتر محمود طاووسی، شیراز: بنیاد فارس شناسی، ۱۳۸۰.
تذکره مرآت الفصاحه، شیخ مفید (داور)، تصحیح دکتر محمود طاووسی، شیراز: انتشارات نوید شیراز، ۱۳۷۱.
تصویر دست نویس دیوان شهاب.
دیوان شهاب نی ریز، سیداشرف شیخ الاسلام نی ریز، به کوشش سیدمحمد باقر اشرف زاده، دکتر سید حمیدرضا اشرف زاده، و سیدابوالحسن طغرایی، تهران: انتشارات طغرایی، ۱۳۸۳.
فارسنامه ناصری، حاج میرزا حسن حسینی فسایی، تصحیح و تحشیه از دکتر منصور رستگار فسایی، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۲.
وقایع اتفاقیه (مجموعه گزارش های خفیه نویسان انگلیس در ولایات جنوبی ایران از سال ۱۲۹۱ تا ۱۳۲۲ قمری)، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران: نشر آسیم، ۱۳۸۳.
هفته نامه عصر نی ریز، تاریخ ۱۹/۴/۱۳۸۴

 

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع:
  • نویسنده/گردآورنده: دکتر مختار کمیلی عضو هیئت علمی دانشگاه رفسنجان
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1392/6/23

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...