نوشتهها
چند غزل تازه از ساکت نیریزینیریز در روزگار قاجاری، شاعران چندی را در دامان خود پرورانده است؛ سید نعیم با نام شعری «سحاب»، سید اشرف با نام شعری «شهاب»، محمد جعفر فرزند محمدباقربا تخلّص «شعله»، و میرزا ابراهیم متخلص به ساکت در شمار ستارگان ادب نیریزِ عهدِ قاجارند.
بیشترینهٔ شاعران نیریزِ عهدِ قاجار، به گواهی گفتارهای تذکره نویسان، دارای دیوان بودهاند؛ اما دریغا که امروزین روز، آن دیوانها یا از بین رفتهاند و یا بهاحتمال اندک، در موزهها و کتابخانههای کشور، غبار فراموشی بر رخسار مبارک آنها نشسته و یا در خاک غربت، غریبانه نگهداری میشوند و ما نامهربانان حتی از هستی آنها بیخبریم.
درصورتیکه دیوان شاعری از شاعران ما، نابودشده باشد، یاد و اندیشههای شاعر را باید با چاپ و نشر همان مقدار ابیاتی که از وی در تذکرهها به یادمان مانده است روشن و فروزان نگاه داشت.
میرزا ابراهیم متخلص به ساکت و ادیب، به گفتهٔ شعاعالملک «اشعار عربیه و فارسیه زیاد گفته» که تا امروزین روز، از آن گفتههای بسیار که میتوانست بهصورت دیوان درآیند، نشانی در دست نیست و تنها نمونههایی از سرودههای وی را میتوان در تذکرههایی چون تذکرهٔ شعاعیه، مرآتالفصاحه و ... یافت.
گردآوری و سامان دادنِ این نمونههای شعریِ اندکِ پراکنده در دل تذکرهها، باعث شناختِ درستتر ما از چندوچون شاعریِ ساکت میشود و گنجینهٔ شعر نیریز را پربارتر خواهد کرد.
دانشی دوست ما، استاد دکتر محمدجواد شمس در کتاب ارجمند «تاریخ و فرهنگ نیریز»، زندگینامهٔ ساکت را بر بنیاد تذکرهها و آثار دیگرِ در دسترس وی، نوشته و اشعار او را گردآورده است.
جز آنچه در کتاب استاد آمده، در دستنویس «تذکره شکرستان پارس» از محمدحسین شعاعالملک، به شمارهٔ ۸۵۳۹۸ متعلق به کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی، نکاتی پیرامون زندگی ساکت و نمونههایی از سرودههای وی هست که درخور توجه شیفتگانِ شعر شاعران نیریز تواند بود.
در دستنویس «تذکره شکرستان پارس» چامهای بلند به زبان تازی از ساکت به مطلع: جاء البشیر فیاله من رتبه / حتی فاحیانا بحسن تحیّه، در مدح رکنالدوله مضبوط است که چون حوصلهٔ خوانندگان گرامی این جستار را به سر میآورد، از نقل آن میپرهیزیم و تنها به نقل شرح حال و اشعار ساکت میپردازیم.
ساکت: اسم شریفش میرزا ابراهیم مولدش قصبه طیبه نیریز در اوایل حال در خدمت ارباب فضل و کمال آنجا تحصیل پارهای از مقدمات نموده پس به جنّهالعدن به دارالعلم شیراز از استاد خود جناب ملأ قاسمعلی عرب که ازهد و اتقی و اورعِ عهد خود بود درخواست استخاره به کلامالله مجید نمود؛ این آیه وافی هدایت آمد: و آتیناه رحمه من عندنا و علّمناه من لدنّا علماً، پس با نهایت شوقوذوق به شیراز شتافته و فیض خدمت علما و حکما و فضلا را دریافته به مضمونِ: انزل من السماء ماء فسالت اودیه، بهقدر قوّه و استعداد، تحصیلِ اقسام علوم و فنون کرده قریب بیستوپنج سال است در شیراز ساکن و متوطّن است و قریب پنج سال از آن بهجانب مشهد مقدس و عتبات عالیات مسافرت نموده و حال در شیراز سکنی دارد والا بهقدر ضرورت معاشرت ننماید. تألیفات بسیار دارد و اشعار عربیّه و فارسیه زیاد گفته غیر مدوّن است؛ مدتها است با من بنده مؤلف طریق موافقت و مرافقت مسلوک دارد این اشعار از اوست:
از غزلیات عارفانه آن جناب است:
قلّه طور دلم را نار غیرت درگرفت
وان جبل را در تجلّی نور حضرت برگرفت
گشت مندک (۱) و ز انانیّت نماندش اسم و رسم
لشکر تسخیر او اقلیم دل یکسر گرفت
حبّذا زین نیستی کو عین هستی هست و نیست
سود از این بهتر که مس داد و مضاعف (۲) زر گرفت
نی غلط گفتم کجا زر را بود این اعتبار
آنکه ذاتش کیمیا شد زر چو خاکستر گرفت
فانی فی الله (۳) را حاجت نباشد جز به دوست
باقی بالله چشم ازجمله پا تا سر گرفت
لامکانش شد مکان بگذشت از کون و مکان
در فضای قرب معشوق حقیقی پر گرفت
ای وجود کامل ای اوّل صوادر (۴) از وفا
سوی ساکت کن نظر بین بر دلش آذر گرفت
همچو ابراهیمِ آذر ده نجات از آذرش
زان که مهرت را به دل او در جهان ذر (۵) گرفت
****
ای مقتبس از روی تو خورشید فلک نور
وی مقتنص (۶) از موی تو ظلمت شب دیجور
روشن شود از شعشعه حُسن و جمالت
گر پرده از آن طلعت پرنور کنی دور
ور جلوهنمایی تو بدین حسن و ملاحت
در عالم امکان فکنی غلغله و شور
هر دیده که بیند نظری روی نکویت
گر بر دگری بنگرد از دیده شود کور
مِهر تو نموده است مکان در دلتنگم
بیرون نرود تا به لب گور و دم صور
شاها بهسوی ساکت مسکین نظری کن
بنگر که ز هجر تو بود خسته و رنجور
****
ای جمالت آفتاب اهلدل
مهر رخشان پیش رخسارت خجل
روز تا شب بر درِ درگاه حق
مینمایم جهدها جُهدُالمُقِل (۷)
بو که (۸) بیرون آیی از در ناگهان
ای که هستی جمله عالم را مدلّ (۹)
هر که را هادی تو باشی مهدی است
مابقی هستند خود ضال و مضلّ (۱۰)
هست عالم را قیام از بودِ تو
گر نبودی گشتی از هم منفصل
کن شتاب و پای نه اندر رکاب
تا شود عالم ز عدلت معتدل
قاف تا قاف جهان سوزد اگر
آتش تیغ تو گردد مشتعل
جانب دین یک نظر کن صاحبا
بین به کفر اسلام گشته منتقل
تیغ آتشبار برکش از نیام
رشته کُفّار را از هم گسل
خون مقتولان دشت کربلا
بازخواه از قاتلان سنگدل
نحن یا بدرالدجی من فُرقتک
فی همومٍ غَمّنا عَجّل أزل (۱۱)
یک نظر فرما سوی ساکت زِ لطف
زان که باشد بر توای شه متّکل (۱۲)
****
ای فلک از حرکاتت گله تا چند کنم
کجرویهای تو را حوصله تا چند کنم
میزنی دور و جفای تو تسلسل دارد
صبر در زحمت این سلسله تا چند کنم
شاغل مردم دون است چو دنیای دنی
خویش مشغول بدین مشغله تا چند کنم
بهتر از مسئلهٔ عشق ندیدم به جهان
عمر ضایع به دگر مسئله تا چند کنم
وقت آن شد که دهم این تنِ خاکی بر باد
موسیِ روح، شبانِ گَله تا چند کنم
ساکتا جز به فنا مینشود طیِّ طریق
قطع این وادی و آن مرحله تا چند کنم
****
ای دوستان تکلیف من ما لایُطاق (۱۳) آمد همی
روز وداع یار شد وقت فراق آمد همی
محبوب من با کاروان شد جانب کنعان روان
از هجر آن روح روان طاقت به طاق آمد همی
باز آ زِ عنّاب لبت از جوشبنشان خون مرا
کز اشتیاقت شعله زد در من خناق (۱۴) آمد همی
یاد از دمی کان ماهرو در کلبه من بذلهگو
بر رخ دو زلف مشکبو برچیده ساق آمد همی
ساکت زِ عشق آن پری گردیده از دانش بری
مجنونصفت لیلی طلب در هر وثاق (۱۵) آمد همی
پینوشت:
۱- مندک: زمین برابر و هموار
۲- مضاعف: دوچندان
۳- فانیفیالله: آن که در حق فنا شده باشد.
فناءفیالله: تبدیل صفات انسانی است به صفات الهی.
بقاء بالله: از مدارج عالی سیرالی الله است.
۴- اول صوادر = ظاهراً منظور شاعر، پیامبر اسلام(ص) است. چه در احادیث آمده که پیامبر فرمود که نخستین آفریدهی خداوند نورِ من است.
۵- جهان ذر: جهانی که ابناء بشر چون ذرات از پشت آدمِ ابوالبشر بیرون شده و خدای تعالی آنان را به اقرار و اعتراف وجودِ خویش واداشت. (عالم الست)
۶- مقتنص: کسبکننده
۷- جُهدُالمُقِل: کوشش فقیر بینوا
۸- بو که: امید است که
۹- مدل: هادی، راهنما
۱۰- مضل: گمراهکننده
۱۱- برگردان بیت تازی: ای ماه تاریکیها! از دوری تو در اندوهانیم. شتابکن و اندوه ما را زایل کن. (ظاهراً مخاطب بیت و کل چکامه، امام زمان (عج) است)
۱۲- متکل: آن که کاری را به کسی واگذار میکند و اعتماد به آن مینماید.
۱۳- ما لایُطاق: غیرقابل تحمل
۱۴- خناق: دیفتری
۱۵- وثاق: خیمه
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: هفتهنامه عصر نیریز /شماره ۵۲۴ / تاریخ ۱۳۹۲/۷/۲۸
- نویسنده/گردآورنده: به کوشش: دکتر مختار کمیلی
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1393/3/6
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- چند غزل تازه از ساکت نیریزی
- برخی از خوشنویسان کمتر شناخته شده نیریز
- شرح حال شعله نیریزی
- شرح احوال و زندگانی محمد ابراهیم نیریزی
بیشتر »