فهرست دانشنامه تاریخ

نوشته‌ها

یاد و نام نی ریز در تاریخ میانه ایران - بخش دوم

بخش نخست این مقاله را اینجا بخوانید.

اما در قرن پنجم، نی‌ریز عرصهٔ جدال دیلمیان، سلغریان و شبانکارگان گردید. این جدال تا انضمام نی‌ریز به قلمرو شبانکارگان ادامه یافت. به گزارش محمّدبن علی بن محمد شبانکاره در کتاب پرارزش مجمع الانساب، در نیمهٔ اول قرن پنجم هجری، نی‌ریز در دست دیلمیان و به‌خصوص شیعهٔ آل‌بویه بود. آنان از اواخر قرن چهارم، تکاپوی خویش برای در دست گرفتن حکومت نواحی مختلف ایران را آغاز کردند و با تصرف نواحی مختلف ازجمله فارس، صاحب قدرت بسیاری شدند؛ چنان‌که دورهٔ عضد الدوله دیلمی (۳۳۸ - ۳۷۲ هـ. ق) روزگار رونق و آبادانی فارس بود. اما چون دیلمیان به ظلم و ستم روی آوردند، دولتشان ضعیف شد. در این حال شخصی به نام احمد بن زید با همدستی خلفای عباسی در سال ۴۶۵ هـ. ق علیه دیلمیان در نی‌ریز قیام کرد و توانست بر آن‌ها غالب آید. در این احوال شبانکارگان نیز درصدد کسب قدرت برآمده بودند. شبانکارگان ‌که نسبشان به ساسانیان می‌رسید، مدت‌ها در کوهستان‌های غرب فارس به سر می‌بردند. اما چون دیلمیان ضعیف شدند، شروع به تصرف فارس کردند. آنان هنوز در این کار کاملاً موفق نشده بودند که ترکان سلجوقی فرارسیدند. آنان طی لشکرکشی به فارس، شبانکارگان را شکست دادند و از کوهستان‌های غرب فارس به‌طرف شرق آن ولایت راندند. شبانکارگان بدین ترتیب از قرن پنجم، در ایج و اصطهبان و گاهی تا حدود لار و سیرجان و ابرقو قلمرو خود را گسترش دادند. در اواسط قرن پنجم، نظام‌الدین حسن بن هزار اسب بن سیف‌الدین بر شبانکارگان فرمانروا بود. او به‌منظور تصرف نی‌ریز که اکنون تابع دولت اتابکان فارس بود، مقداری از املاک نی‌ریز را خرید. سپس به بهانهٔ سرکشی به املاک خود، از ایج به نی‌ریز رفت. در آن هنگام گروهی موسوم به عمیدان‌، همان کسانی که دیلمیان را سرکوب کرده بودند، در نی‌ریز حکومت داشتند. نظام‌الدین حسن در مسافرتی که به بهانهٔ بازدید از املاک خویش به نی‌ریز انجام داد، عمیدان را به درهٔ پلنگان دعوت کرد و در آنجا همگی را غافلگیر کرد و مقتول ساخت.**

بدین ترتیب نی‌ریز به دست شبانکارگان افتاد؛ اما قلعهٔ نی‌ریز که به‌وسیلهٔ امیرحسین شول اداره می‌شد تسلیم نگردید. تا آن‌که در زمان حکومت قطب‌الدین مبارز بن نظام‌الدین حسن شبانکاره در قرن ششم یکی از ساکنان نی‌ریز به نام جعفر توانست امیرحسین شول را با کمک یارانش غافلگیر سازد و قلعه را تصرف کنند. بدین ترتیب نی‌ریز به‌طور کامل به تصرف شبانکارگان درآمد. تصرف نی‌ریز، به شبانکارگان امکان داد تا قلمرو خود را به سمت سیرجان و فرگ توسعه دهند. نظر به اهمیتی که نی‌ریز برای شبانکارگان داشت، معزالدین مسعود ولیعهد مظفرالدین محمّدبن مبارز (اوایل قرن هفتم) در آن شهر مستقر شد. اما افزایش قدرت معزالدین مسعود موجب نگرانی برادرش یعنی فرمانروای شبانکاره گردید و در پی آن معزالدین مسعود به شیراز به دربار اتابک ابوبکر بن سعد (۶۲۳-۵۶۹ هـ. ق) پناهنده شد. ازآنجاکه میان شبانکارگان و اتابکان دشمنی دیرینه‌ای وجود داشت، این پناهندگی سرانجام به قتل معزالدین مسعود فرمانروای نی‌ریز و جنگ میان دو خاندان انجامید. شبانکارگان به‌تلافی قتل معزالدین مسعود، شهر فسا را که جزو قلمرو اتابکان بود ویران ساختند و کشتار کردند. متقابلاً نیروهای اتابکان نیز به نی‌ریز حمله‌ور شدند و سراسر شهر را ویران، درختان و باغات را نابود، و هر آنچه را که یافته بودند به یغما بردند. در این حال مردم شهر به کوهستان‌های اطراف رفته و نظاره‌گر بودند. صاحب که از عمال دیوانی شبانکارگان بوده است، شرح مفصلی از تخریب و تاراج نی‌ریز ارائه کرده است.

پس از تخریب و تاراج نی‌ریز که در نیمهٔ اول قرن هفتم هجری رخ داد نی‌ریز به‌آسانی نتوانست عمران و آبادی گذشتهٔ خود را بازیابد. زیرا در سال ۶۵۹ هـ. ق دولت شبانکارگان با حملهٔ مغولان در هم شکست. پس‌ازاین شکست، دولت شبانکارگان به‌سوی زوال و انحطاط پیش رفت. همچنین با تأسیس دولت قراختائیان کرمان در سال ۶۱۹ هـ. ق، شبانکارگان نواحی سمت مشرق نی‌ریز را از دست دادند و سرانجام در زمان دولت ایلخانان (۷۳۶-۶۵۶ هـ. ق) سیرجان به تصرف قراختائیان درآمد و قبایل ترک اوغان و جرمان در بعضی از نواحی کرمان مستقر شدند. در نیمهٔ اول قرن هشتم و در تحولات مربوط به تأسیس دولت آل‌مظفر، سراسر فارس، کرمان، و شبانکاره دستخوش جنگ و جدل شد. در این احوال دولت شبانکارگان منقرض گردید و نواحی اطراف نی‌ریز عرصهٔ تحرکات قبایل و عشایری شد که در قرون هفتم و هشتم به فارس مهاجرت کرده بودند. چنانکه در قرن نهم، اتحادیهٔ قنقرات بزرگ در نواحی شرقی فارس به‌وسیلهٔ عشایر تشکیل شد. استقرار عشایر در سمت دریاچهٔ بختگان تا مرزهای کویر مرکزی ایران از یک‌سو به‌ضرورت مقابلهٔ دولت‌های ترکمن قراقویونلو و آق‌قویونلو با تیموریان خراسان بود، و از سوی دیگر مسیر تجاری اصفهان به هرمز را حفظ می‌کرد. لذا تا فرارسیدن قرن دهم هجری که مقارن با تأسیس دولت صفویان و پیدایش شرایط جدیدی در ایران و ازجمله فارس بود، نی‌ریز و نواحی اطراف آن تحت تأثیر قدرت ایلات و عشایر، فرصت توسعه و ترقی شهری چندانی نیافت.

در طول هزار سال تاریخ نی‌ریز از قرن اول تا دهم هجری، نام نی‌ریز به صورت‌های نیرو، نیرز و مانند آن آمده است. هرچند ممکن است این املاهای گوناگون ناشی از اشتباه در نگارش باشد، اما بایستی توجه داشت که قسمت اول این واژه به‌صورت نی ni هست. چنانکه تلفظ بومی سابق آن چنین بوده است. نیز در دیگر اسامی مشابه هم تحت تأثیر زبان فارسی میانه به همین نحو یا به‌صورت نه neh  آمده است. مثل نیه (نهبندان کنونی)، نیشابور، نهاوند و مانند آن. نه یا نی در اینجا به معنای شهر است

قسمت دوم این واژه که ریز هست در اسامی مکان‌های جغرافیایی چون مهریز، تبریز و سپس به‌صورت لیس در تفلیس و بدلیس آمده است. ریز به معنای رود یا به‌طورکلی آب دانسته شده است. هرچند برای هر یک از این واژه‌ها معناهای مختلفی ارائه‌شده اما آنچه در فوق آمده بر اساس اشتراک داشتن در این معنا هست. بدین لحاظ ترکیب واژهٔ نی‌ریز را باید قریب به معانی آب و شهر جستجو کرد. مجاورت شهر قدیم نی‌ریز و دریاچهٔ بختگان و وسعت بسیار این دریاچه درگذشته مؤید این استنباط است. تعبیرهایی چون فراوانی نی یا ساختن نیزه در دورهٔ رواج زبان فارسی باستان (هخامنشیان) نیازمند مدارک و مستنداتی بسنده هست. لذا تعبیر شهر دریاچه بر اساس شواهد جغرافیایی و تجزیه ترکیب لغوی بیشتر مقرون به واقعیت خواهد بود.

 

منابع نوشتار:

- ابن بلخی، فارس­نامه، به اهتمام گای لسترنج وآلن نیکلسون، چاپ دوم، تهران، انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۳.

- بابا افضل کرمانی، حمیدالدین احمد بن حامد، المضاف الی بدایع الازمان فی وقایع کرمان، به تصحیح واهتمام عباس اقبال، تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۳۱ ه.ش.

- ضاوی، قاضی ناصرالدین عبدا... بن عمر، نظام التواریخ، به تصحیح بهمن میرزا کریمی، تهران، انتشارات علمی، بی تا.

- حمدا... مستوفی قزوینی، تاریخ گزیده، به سعی و اهتمام ادوارد براون، تهران، انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۱.

- حمدا... مستوفی قزوینی، نزهه القلوب، به اهتمام و تصحیح گای لسترج، تهران، انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲.

- شبانکاره‌ای، محمد بن علی بن محمد، مجمع الانساب، به تصحیح میر هاشم محدث، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳.

- صاحب، دفتر دلگشا، به اهتمام رسول هادی زاده، مسکو، فرهنگستان علوم ۱۹۶۵ م.

- مؤلف ناشناخته، تاریخ شاهی قراختائیان کرمان، به اهتمام و تصحیح محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۵ هـ. ش

- ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلی للحفره العلیا، در تاریخ قراختائیان کرمان، به تصحیح و  اهتمام عباس اقبال، چاپ دوم، تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۶۲ هـ. ش.

- وصاف الحضره شیرازی، فضل آ...بن عبدا...، تجزیه الامصار وتزجیه الاعصار (تاریخ وصاف) تهران، انتشارات کتابخانه ابن سینا و جعفری (بر اساس چاپ بمبئی)،۱۳۳۸ هـ. ش.

- طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری، ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵.

- بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح‌البلدان، (بخش مربوط به ایران)، ترجمهٔ آذرتاش آذرنوش، به تصحیح محمد فروزان، تهران، سروش،۱۳۶۴ .

- محمدبن علی­بن اعثم کوفی‌الفتوح، ترجمهٔ محمدبن احمد - مستوفی هروی، مصحح غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، بی‌تا.

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: گزارش كنگره فضل بن خاتم ني‌ريزي، شيراز: مركز نشر دانشگاه شيراز، صص 112 – 104
  • نویسنده/گردآورنده: کمیته‌ی علمی ستاد بزرگداشت کنگره فضل‌بن خاتم نی‌ریزی (1379)
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1392/9/6

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...