نوشتهها
اردشیر بابکان، زادهی بختگان - قسمت سومبخش اول این مقاله را در اردشیر بابکان، زادهی بختگان - قسمت نخست بخوانید.
تیسفون
اردشیر بابکان در سال ۲۲۶ میلادی شهر تیسفون را گرفت و پایتخت خویش را بدان جا برد و پس از او شهریارانِ این خاندان تا سال ۶۵۱ مدت ۴۲۵ سال در این شهر پادشاهی کردند و رویهمرفته شهر تیسفون بیش از ۷۰۰ سال پایتخت ایران بود و گذشته از آنکه این شهر در تاریخ ایران نظیری ندارد و هیچیک از شهرهای ایران در مدت ۷۰۰ سال پایتخت نبوده است، در تاریخ عالم نیز شهری نتوان یافت که ۷ قرن تمام دورهٔ مجد و عظمت آن کشیده باشد.
نزدیک به ۱۱۰۰ سال است که در کنار دجله در محل سابق تختگاه اردشیر بابکان و خسرو انوشیروان تپههای کوچک دور و نزدیک به یکدیگر چون واماندگان بیکس در آن صحرای وسیع جنوب بینالنهرین دیده میشود. بوتههای خار دامنههای این تپهها را پوشانده است. (۴۳)
کاخ اردشیر و قلعه دختر
دو بنا منسوب به بنیانگذار سلسلهٔ ساسانی وجود دارد که یکی کاخ اردشیر در نزدیکی شهر «اردشیر خُوَرّه» [فیروزآباد] و دیگری دژِ بلندِ قابلِ دفاع بر روی تپهای به نام «قلعه دختر» است.
کاخ اردشیر در فیروزآباد
کاخ دارای دوطبقه، سه گنبد بر روی آن و اتاقهای متعددی در قسمت جنوبی است که حرمسرای کاخ بودهاند. گذرگاههای باریکی به طبقهٔ بالا وجود دارد که احتمالاً زیر چشمان تیزبین مقاماتی که برای ملاقات با شاه نورسیده به دربار میآمدهاند مرکز تصمیمگیریهای مهم و دسیسهها بوده است. در جلو کاخ، استخر بزرگی قرار دارد که پیوسته، همانند امروز، آب تازه به آن میریخته است. (۴۴)
کتیبهها
کهنترین کتیبهها از بنیانگذار خاندان ساسانی- اردشیر بابکان- است در نقش رستم نزدیک تخت جمشید. نقش شاه و اهورامزدا (آهُورمُزد) سوار بر اسب دیده میشود. در زیر سُمهای اسب، اردوان و بلاش بازپسینِ پادشاهانِ برکنار شده اشکانی دیده میشود.
زیر این نقش چنین نوشتهشده است: «این پیکرهٔ مزدا پرست اردشیر اهورایی شاهنشاه ایرانیان از تبار اهورایی پسر پاپک اهورایی است؛ و این پیکره ایزد آهُرمُزد.»(۴۵)
دریکی از کتیبههای نقش رستم، اردشیر را در حالی میبینیم که بر اسبسوار است، فَرَّه ایزدی را که نشانهٔ پادشاهی است، از اهورامزدا دریافت میدارد. در همین کتیبه بلاش و اردوان درنهایت خواری به زیر پای اسب اردشیر افتادهاند. (۴۶)
در سه کیلومتری شمال تخت جمشید جانبِ راستِ جادهای که بهسوی اصفهان میرود فضای کوچک عقبرفتگی در کوهستان وجود دارد و نقوشی از اردشیر بابکان و شاپور اول را در آن حجاری کردهاند. این محل را نقش رجب میخوانند. آثار نقش رجب شامل سه نقش برجسته است: [یکی از آنها در] سمتِ روبهرو، نقش برجستهٔ اردشیر بابکان را نشان میدهد که شعار سلطنت را از مظهر اهورامزدا میگیرد؛ در وسط آنها نقش دو طفل دیده میشود که یکی ظاهراً ولیعهد و دیگری حاملِ گُرزِ شهریاری است. پشت سر اهورامزدا نقش دو بانو در حال احترام نموده شده، پشت سر اردشیر خواجهسرایی مگس پران به دست دارد و شخصیت عالیقدرتر به حال کُرنش ایستاده است؛ کمی عقبتر خارج از هشت نقش مزبور تصویر کرْتیر موبدِ معروف و مقتدر دوران شاهنشاهان اول ساسانی به حال احترام با نوشتهٔ مفصل پهلوی به نظر میرسد؛ نوشتهٔ پهلوی آسیبدیدهای هم در نزدیک نقش اردشیر نَقر نمودهاند که مضمون ترجمهٔ قسمت خوانای آن جملهٔ زیر است:
«آیین زردشت از بین رفته بود من که شاهنشاهم آن را از نو برقرار نمود».
نخستین نقش ساسانی که در موقع رسیدن به نقش رستم مشاهده میشود، مجلس حجاری اردشیر بابکان است که حلقهٔ شهریاری را از مظهر اهورامزدا میگیرد. اردشیر بر جانبِ چپ و اهورامزدا بر جانب راست، هر دو سوار بر اسب حجاریشدهاند. در زیر پاهای اسب اهورامزدا شخصی بر خاک افتاده است که موهایش را به شکل مار نمودهاند و مظهر اهریمن است. زیر پای اسب اردشیر هم تصویر شخصی است که برخی آن را نقش اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی و بعضی آن را یکی از مدعیان سلطنت اردشیر میدانند.
به مسافت قریب هیجده کیلومتر پیش از رسیدن به فیروزآباد (از جانب شیراز) در کوهستان کنار رودخانهٔ تنگاب که آبِ آن به فیروزآباد میرود یک مجلس نقش برجسته از اردشیر بابکان درحالیکه حلقهٔ شهریاری را از اهورامزدا میگیرد حجاری گردیده است. پشت سر اردشیر، نقش برجستهٔ چهار نفر از کسان و خاصان وی دیده میشود. ارتفاع نقش برجستهٔ مزبور بیش از ۳ متر و پهنای آن در حدود ۵ متر است. (۴۷)
از اردشیر نخست، یک سنگنبشته در تخت جمشید و یک نوشتهٔ یک سطری که عیناً بر چهار ظرف سیمین حکشده، بجای مانده است. همهٔ اینها تنها به زبان پارسی باستان است.
سنگنوشتهٔ اردشیر در نقش رستم به سه زبان و خط پارسیگ و پهلویگ (پارتی) و یونانی کندهشده و حاوی نام خود و پدرش هست. (۴۸)
کتیبههای این نقوش را «سیلوِستر دو ساسی» در سال ۱۷۹۳ میلادی ترجمه کرد و این اولین بار بود که کسی نوشتههای زبان فارسی قدیم را از روی اصول و متد صحیح مطالعه میکرد. (۴۹)
آتشکده اردشیر
ابواسحاق ابراهیم ابن محمد فارسی اصطخری معروف به کرخی در کتاب «مسالک الممالک» که در حدود ۳۴۰ هجری تألیف کرده است دربارهٔ آتشکدههای فارس مینویسد: هیچ ناحیه و شهری در فارس نیست که آتشکده در آن نباشد و مجوس در آنجا از اهل کتاب بیشترند و در میان آتشکدهها برخی هستند که آنها را بیشتر بزرگ میدارند.
پسازآن میگوید: این آتشکدههای فارس بیشتر از آن است که من بشمارم و به یاد داشته باشم و روستا و ناحیهای نیست که عدهٔ بسیار آتشکده در آن نباشد.
اصطخری در همان کتاب درباره شهر گور [فیروزآباد] میگوید: اردشیر نذر کرد درجایی که بر دشمن فیروز شده است شهری و در آن آتشکده بسازد و در اینجا بر او فیروز شد و در بالای آن ساختمان آتشکدهای ساخت.
در شهر گور [فیروزآباد] در فارس که گلابِ گوری را ازآنجا میآورند، آتشکدهای است که اردشیر پسر بابک ساخته است و من آن را دیدهام و تا شهر یک ساعت راه است در کنار چشمهای است که عجیب است و یکی از جاهای باصفای فارس است.
درروی سکههای اردشیر بابکان آتشکدهٔ دیگری هست که روی سه پایهای که شاید فلزی بوده باشد قرار دارد. (۵)
آتشکده بهرام؛ آرمیده در کنار بختگان
به استناد صفحهٔ ۱۷۹ تاریخ ایران، تألیف حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی، در زمان اردوان آخرین پادشاه اشکانی در سال ۲۰۰ میلادی، بابک فرزند ساسان در شهر «خیر» کنار دریاچهٔ بختگان حکومت داشته است. به نوشتهٔ «خواند میر» در صفحهٔ ۲۲۳ جلد اول کتاب «حبیب السیر»، همین بابک حاکم «خیر»، فرزندی شجاع و دلیر داشته است به نام اردشیر که در سال ۲۲۴ میلادی بر اردوان آخرین پادشاه اشکانی شوریده و او را شکست داده و سلسلهٔ ساسانیان را بنیاد گذاشته است.
«اردشیر پس از پیکارهای سخت و از میان بردن اردوان و هنگام برگشت از کرمان و پارس به راهِ شهرِ گور مرکزِ اردشیرخوره به کنار دریای استخر (دریاچهٔ بختگان) میرسد، سپاس ایزد میگذارد و به فرمانش آتشکدهٔ بهرام را در حدود سال ۲۲۶ میلادی [یعنی حدود ۱۷۸۰ سال پیش] در آنجا بنا میکند».(۵۱)
نیاکان مادری اردشیر
نیاکان مادری اردشیر بابکان در سرزمین فارس پادشاهی موروث داشتهاند و به همین وسیله است که اردشیر توانسته است به شاهنشاهی ایران برسد. (۵۲)
شبانکارهها از اَنسابِ اردشیر بابکان
مردم شبانکاره نَسَبِ خود را به اردشیر بابکان ساسانی بنیانگذار سلسلهٔ ساسانی میدانند. چنانکه محمد بن علی شبانکاره در کتاب «مجمع الانساب» که در سال ۷۳۳ ه. ق تألیف یافته، گفته است: «بدآنکه غرض از تقدیم ملوک شبانکاره بر دیگر ملوک آن است که نسب ایشان نزدیک جمله مورخان و اهل علوم انساب محقق و ثابت است و آن در ریبی نیست که ایشان از اسباط اردشیر بابکان ساسانیاند و خیلی کتاب بدان مسطور و مذکور است و شجره انساب ایشان از مظفرالدین محمد ابن مبارز تا به آدم رسد نزد ائمه و اهل تواریخ درست و منقح شده است.»(۵۳)(۵۴)
داستانهای ایرانی و داستانهایی درباره ایرانیان در روایات قدیم عربی
مسعودی در مروج الذهب خبری نقل کرده، خلاصهٔ آن این که: ایرانیان در قدیم به زیارتخانهٔ کعبه میرفته و به دور آن طواف میکردهاند و چون هنگامیکه ساسان نیای اردشیر بابکان به آنجا میرفته بر چاه اسماعیل نیز زمزمه میکرده و ایرانیان دیگر نیز در آنجا چنین میکردهاند. به همین سبب آن چاه را «زمزم» نامیدهاند. مسعودی شعری را هم که به گفتهٔ او در «قدیم الزمان» شاعری در همین زمینه سروده بدین گونه نقل کرده:
زمزمت الفرس علی زمزم و ذاک فی سالفها الاقدام
و گوید که ایرانیان در قدیم اموال و جواهر هم به کعبه هدیه میدادهاند و ساسان ابن بابک دو آهوی زرین و مقداری جواهر و چند شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه کرده بود که آنها را در چاه زمزم دفن کرده بودند. (۵۵)
گردآوری اوستا
گردآوری اوستا توسط ساسانیان به اردشیر بابکان و اقدامات قاطعانهٔ وی نسبت دادهشده است. وی نسخهٔ اصلی کتاب نامبرده را در بایگانی سلطنتی نگهداشته و از آن، دو نسخهٔ دیگر تهیه نمود که یکی را در آرشیو مرکزی، تحت نظارت مسئولان گنجینههای پادشاهی و دیگری را دریکی از مراکز دینی بزرگ کشور (کنجِ شاپیگان- شایگان) نگهداری کردند».(خدادادیان، ۱۳۸۳، ۱۵۰۸)
اندیشههای دینی اردشیر بابکان
اردشیر پیروزی خود بر اردوان و تصاحب تخت و تاج او را همچون دریافت هدیهای از جانب خداوند- اوهُرمُزد- تلقی میکرد. تصویری که مراسم دریافت این هدیهٔ ایزدی به وی را نشان میدهد، هم در نقش رجب و هم در نقش رستم و هم در فیروزآبادِ پارس باقیمانده است.
شاید از این نکته که اردشیر در این نقشها، همهجا حلقهای را که مظهر و نشانهٔ فرمانروایی است از دست اوهُرمزُد دریافت میکند بتوان استنباط کرد که او سلطنت را نه مثل میراث نیاکان قبل از اسکندر- که بعدها نسبنامهیی افسانه آمیز وی را بدانها منسوب میکرد- بلکه مثل هدیهای ایزدی تلقی میکرده است اما این که در نقش رستم، اردشیر و اوهُرمُزد هر دو اسبسوارند و درحالیکه سر اردوان در زیر سم اسب اردشیر لگدمال شده است، سر اهریمن هم در زیر پای اسب اوهُرمُزد قرار دارد، ظاهراً باید اشارت به این نکته باشد که اردشیر پیروزی خود را بر اردوان در حکم پیروزی نهایی اوهُرمُزد بر اهریمن قلمداد میکرده است و بدینصورت منشأ سلطنت خود را چیزی از نوع فَرَّه (=خوره) ایزدی یا کیانی میدیده است. در این صورت بعید نیست که داستان مربوط به فَرَّه- آنگونه که پیوستن آن به اردشیر در قصهٔ عامیانهٔ پهلوی کارنامک ارتخشیر آمده است- تصویری از همین اندیشهٔ اردشیر باشد که بعدها بدینصورت تعبیر شده باشد. بدون شک انتساب خاندان اردشیر به طبقهٔ نُجبای دینی پارس و سابقهٔ آنها در نگهبانی معبد آناهیتا نیز این طرز تلقی او را از منشأ فرمانروایی خویش توجیه میکند.
اردشیر بدون شک به آیین زرتشت علاقهٔ وافری نشان داده است و اظهار ناخرسندی از فرمانروایی اشکانیان هم در نزد او لااقل از جهت تظاهر در مقابل عامه تا حدی به خاطر گرایشهای تسامح آمیز آنها در مسائل دینی بوده است. (زرینکوب، ۱۳۶۸، ۴۱۸)
زبان و ادبیات
اردشیر یکم و پسرش شاپور یکم هر دو در پیامهای خود، همانند دورهٔ هخامنشی از شیوهٔ سه زبانی فارسی میانه (پهلویِ ساسانی)، پارتی و یونانی استفاده میکردند.
از قرن سوم میلادی که اردشیر شمال عربستان را فتح کرد، زبان عربی در امپراتوری ایران، زبانی شناختهشده بود. در شمال غربی زبانهای ارمنی و گُرجی حاکم بود، ولی چون اشراف اشکانی به ارمنستان پناه برده بودند، زبان پارتی (پهلوی اشکانی) در آنجا نفوذ بیشتری یافت و برای مؤسسات اداری و مذهبی تبدیل به زبان پایه شد و واژههای پارتی وارد زبان ارمنی گردید. (دریایی، ۱۳۸۳، صص ۱۸۳ و ۱۸۵)
تألیفات اردشیر
اردشیر از سایر سلاطین عجم به مزید فضل و هنر ممتاز شد و همواره همت عالی خود را بر تصنیف و تألیف میگماشت و ازجمله مؤلفات او کتابی است موسوم به «کارنامه» و آن رساله مشتمل است بر کیفیت خروج طوایف او در اطراف جهان؛ و تصنیفِ دیگر دارد «ادب العیش» نام و آن رساله مبنی بر آداب خوردن و آشامیدن و چگونگی اختلاط با مردم است و در آن تألیف مبین ساخته که آدمی در هر وقت چکار کند و هر زمان به کدام شغل اشتغال نماید. (دهخدا، ۱۴۵۳)
کارنامهٔ اردشیر بابکان
کارنامگ اردخشیر پابگان (کارنامهٔ اردشیر بابکان) که یک متن شبه تاریخی است و درواقع زندگینامه بنیانگذار دودمان ساسانی، اردشیر بابکان، به شمار میرود، حماسهای است مربوط به قرن ششم میلادی و شاهدارا، یعنی داریوش هخامنشی را نیای اردشیر میداند. اردشیر به تبار اصیل خود پی میبَرَد و بنابراین سرگذشت ناآرام و پرخروش اردشیر سرگذشت مردی است که هر کاری انجام میدهد نیک است. از بازی چوگان و تختهنَرد گرفته تا به مبارزه طلبیدن اَردوان آخرین پادشاه اشکانی. (هدایت، ۱۳۲۲) این داستان نیز به شاهنامهٔ فردوسی راهیافته و بنابراین میتوانیم مطمئن باشیم که بیشتر حماسههای ایرانی کهن به فارسی میانه ترجمهشده بودهاند. (دریایی، ۱۳۸۳، ۲۰۲)
مدت فرمانروایی اردشیر
حمزهٔ اصفهانی مدت فرمانروایی اردشیر را ۱۴ سال و ۶ ماه میداند. (اصفهانی، ۱۳۴۶، ۱۵)
اردشیر پسر بابک، پسازآنکه ۳۰ سال گرفتار جنگ با ملوکالطوایفی بود، ۱۴ سال و ۱۰ ماه فرمان راند. (همان، ص ۲۳)
اردشیر، چهلوچهار سال و ده ماه پادشاهی کرد اما مدت سی سال در جنگ ملوکِ طوایف بود تا همگان را برداشت و جهان او را صافی شد و مدت چهارده سال پادشاهی همهٔ جهان کرد. (فارس نامهٔ ابن بلخی)
واگذاری سلطنت به فرزند
در سال ۲۴۱ میلادی که اردشیر ظاهراً بیش از هفتادسال از عمر او میگذشت، سلطنت را - بنا بر مشهور- به فرزندش شاپور واگذاشت و خود در حال عُزلت و انزوا درگذشت. (زرینکوب، ۱۳۶۸، ۴۲۲)
درگذشت اردشیر بابکان
«مؤسس سلسلهٔ ساسانی [در سن ۶۱ سالگی] در سال ۲۴۱ میلادی، بدرود زندگی گفت». (کریسین سن، ۱۳۷۸، ۱۳۱)
پینوشتها:
۴۳-منبع شماره ۳۳، ص ۱۱۳ و ۱۲۳
۴۴- شاهنشاهی ساسانی، صص ۱۸ و ۱۹
۴۵-ریپکا یان، تاریخ ادبیات ایران، ترجمهٔ دکتر ابوالقاسم سری، تهران، سخن، ۱۳۸۲، ص ۸۹
۴۶- منبع شماره ۳۵، ص ۱۸
۴۷- مصطفوی. سید محمدتقی، اقلیم پارس، ص ۳۶ و ص ۹۹
۴۸- رضازادهی شفق. صادق، تاریخ ادبیات ایران، انتشارات دانشگاه شیراز، مردادماه ۱۳۵۲، ص ۳۱ و ص ۳۹
۴۹- تمدن ایرانی، اثر چند تن از خاورشناسان فرانسوی، ص ۱۶۸
۵۰- نفیسی. سعید، تاریخ تمدن ایران ساسانی، ص ۲۳۶
۵۱- کارنامهٔ اردشیر بابکان، ترجمهٔ دکتر بهرام فَرَهوَشی، چاپ دانشگاه تهران
۵۲- منبع شماره ۵۰، ص ۳۴۳
۵۳-شبانکارهای. محمدعلی، مجمع الانساب، به تصحیح میر هاشم محدث، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳، ص ۱۵۱
۵۴- حمیدی. سید جعفر، استان زیبای بوشهر، انتشارات شروع، بوشهر، چاپ یکم، ۱۳۸۴، ص ۲۰۶
۵۵- دکتر ملایری، تاریخ و فرهنگ ایران، ص ۱۷۴، به نقل از: رمروج الذهب، مسعودی، به تصحیح شارل پلا، جلد ۱، ص ۲۸۳ و ۲۸۴
منابع:
۱-خدادادیان اردشیر، تاریخ ایران باستان، تهران، سخن، ۱۳۸۳، ج ۲
۲- زرینکوب عبدالحسین، تاریخ مردم ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۸
۳- دریایی تورج، شاهنشاهی ساسانی، ترجمهٔ مرتضی ثاقب فر، تهران، ققنوس، ۱۳۸۳
۴- لغتنامه دهخدا
۵- هدایت صادق، کارنامگ اردخشیر پابکان، بمبئی، ۱۹۰۰، تهران، ۱۳۲۲
۶- اصفهانی حمزه بن حسن، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه دکتر جعفر شعاع، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۶
۷- فارس نامهٔ ابن بلخی، به تصحیح گای لیسترنج و رینولد آلن نیکلسون
۸-کریستن سن آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمهٔ رشید یاسمی، تهران، صدای معاصر، ۱۳۷۸
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: هفتهنامه عصر نیریز / شمارههای ۱۶۴ تا ۱۶۸/ تاریخهای ۲۹ مرداد، ۵ شهریور، ۱۲ شهریور، ۱۹ شهریور و ۲۶ شهریور سال ۱۳۸۵
- نویسنده/گردآورنده: پژوهش و گردآوری: محمدرضا آل ابراهیم
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1392/9/27
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- اردشیر بابکان، زادهی بختگان - قسمت نخست
- اردشیر بابکان، زادهی بختگان - قسمت دوم
- اردشیر بابکان، زادهی بختگان - قسمت سوم
- یاد و نام نی ریز در تاریخ میانه ایران - بخش نخست
بیشتر »