نوشتهها
نی ریز صفویدانستههای ما درباره نیریز در دوره صفویه از سال ۹۵۵ ه. ق.، در زمان سلطنت شاهطهماسب اول صفوی (حک ۹۳۰ - ۹۸۴ ه. ق.) به بعد است. نخستین منبعی که در این دوره اطلاعاتی به دست داده، خلاصه التواریخ قاضی احمدبن شرفالدین حسین حسینی قمی است. به گفته وی در آن دوره ـ سال ۹۵۵ ه. ق. ـ چرنداب سلطان شاملو، حاکم نیریز، ایج و فسا بود. وی که حدود پانصد سوار در اختیار داشت، در جنگ ایران و عثمانی به مددِ شاهطهماسب شتافت.
اطلاع دیگری که از این دوره در دست است، وجود صابونخانهها و فرمانی است از شاهطهماسب درباره صابون خانههای نیریز. این فرمان در سال ۹۸۱ ه. ق. صادر و به صورت لوحه سنگی بر سر در ورودی مسجد جامع صغیر (مسجد امام خمینی کنونی) نصب شده بوده است. با توجه به متن این فرمان، چنین دانسته میشود که در آن زمان در نیریز، عمال صابون خانه به جور و ستم پرداخته بودند و مواد اولیه صابون را به قیمت نازل میخریده و صابون را بهزور و اجبار به بهای گزاف میفروختهاند. این فروش اجباری، در این فرمان، «طرح» خوانده شده است. در اینجا برای اطلاع، اصل فرمان را نقل میکنیم:
متن فرمان
حمد و سپاس پادشاهی را که خطاب فرمانش «ان اللّه یامر بالعدل و الاحسان» در گنبد گردون انداخت و درود نا معدود بر خلاصه موجودات و آل و اولاد آن حضرت که هر که ایشان را شناخت به دیگری نپرداخت و بعد بر ضمائر ارباب ملک و دولت، روشن و هویداست که در زمانِ سلطنت روزافزون و ایام خلافت ابد مقرون نواب کامیاب سپهر رکاب همایون شاهی ظلاللهی ابوالمظفر شاهطهماسب بهادر خان الصفوی الحسینی خلّداللّه ملکه و سلطانه و افاض علی العالمین عدله و احسانه آثار بدع و منهیات از صحیفه دوران بهنوعی محو و معدوم گشته و رقم امثال این امور به زلال معدلت به وجهی شسته شده که اثر آن بر صفایح روزگار و صحایف لیل و نهار باقی نمانده، لهذا چون عمل صابون خانه مبنی بر بدعت بود و پرتو عنایت به حال عجزه و زیردستانِ ممالک محروسه عموماً و قصبه نیریز خصوصاً انداخته در ابتدای تخاقوی ئیل احدی و ثمانین و تسعمائه در این باب عز صدور یافت، مضمون آنکه فرمان همایون شرف نفاد یافت آنکه چون همگی همت علیا نهمت که محیی مراسم عدل و انصاف و ناحی [ناهی] به اثر جور و اعتساف است مصروف و معطوف بر آن فرموده و میفرماییم که آثار بدع و منهیات که بهمرورزمان در صفحات دوران شایع شده باشد بالکل محو و معدوم گشته اثری از آن بر اوراق روزگار باقی نماند تا در ایام دولت روزافزون و سلطنت ابد فزون کافه رعایا و عامه برایا در مهد امنوامان و مأمن فراغت و اطمینان آسودهحال و فارغ بال از روی رفاهیت تمام اوقات گذرانند. لهذا چون عمل صابون خانه ممالک محروسه بر بدع و سمتهای مذکور ذیل بوده و عموم عجزه و رعیت از آن رهگذر تشویش و تفرقه میکشیدند.
اول آنکه متصدیان و مستأجران و ارباب دخل صابون خانه پیه از قصابان بهزور و تعدی میخریدند و به قیمت نازل به آن جماعت مذکور میدادند. دیگر آنکه چون صابون خانه به عمل میآمد حاکم و متصدی و بعضی از آن را به بهای اعلا به لشکری و بعضی دیگر به اهل بازار و رعایا به طرح میدادند.
دیگر آنکه حکام و مستأجران صابون خانه غدغن میکردند که هیچ آفریده صابون نریزد و خرید و فروخت ننماید و اگر کسی به عمل میآورد او را مجرم دانسته و جریمه از او میگرفتند و انواع آزار به او میرسانیدند. بنا بر توجه و به خاطر رفاه حال جمهور ساکنان بلاد و اقطار از ابتدای تخاقوی ئیل تمامی صابون خانههای ممالک محروسه را عموماً و قصبه [نیریز [نیریز خصوصاً برطرف ساخته رفع بدع و ستمهای مذکور فرمود و منافع آن را به تخفیف و تصدق مقرر داشته ثواب آن را به حضرات عالیات مقدسات مطهرات چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین هدیه کرده بخشیدیم، و مقرر داشتیم که هر کس به هر طریق که خواهد صابون پزد و فروشد تا این معنی باعث رفاهیت احوال کافه برایا گشته احدی را بدینجهت راه شلتاق و تعرض بر احدی نباشد.
سادات عظام و حکام کرام و وزیر و کلانتر و ارباب کدخدایان ولایت مذکوره صابون خانه آنجا را بالکل برطرف دانسته ابواب بدع و ستمهای مذکور را مسدود شناخته بدین واسطه مزاحم و متعرض احدی نشده طلب و توقعی ننمایند و این پروانچه مطاعه را بر بالای منبر بخوانند تا جمیع مردم بدین معنی اطلاع یابند و بعدازاین مضمون این حکم را بر سنگ نقش کرده بر در مسجد در محلی که منظور نظر عموم خلایق بوده باشد نصب نمایند. مستوفیان کرام دیوان اعلی رقم این عطیه را بر دفاتر خلود مثبت مرقوم گردانیده و جمع صابون خانه آنجا را از ابتدای سنه مذکوره از دفاتر اخراج نموده منبعد ابواب جمع نسازند و تغییر و تبدیل به قواعد آن راه نداده و تقصیر کننده را مورد تعب و سخط الهی و از مردودان درگاه شاهی شناسند. در این ابواب غدغن لازم دانند.
امید که سالیان دراز سایه بلندپایه بندگان آن اعلیحضرت بر مفارق عالمیان گسترده بهفرمان حضرت صاحبالزمان [باقی] باد، آمین یارب العالمین.
غلام و غلامزاده درگاه گیتی شاه احمد نورالله لفرانی اصفهانی که در قصبه [نیریز] نیریز به خدمات خاصه شریفه مأمور بود مضمون این پروانچه مطاعه را بر سنگ نقش کرد و در این مقام عالی نصب نمود.
در متنی که در تذکره سازگار به طبع رسیده، در آخر آن آمده است: «عمل محمد نیریزی».
اصل این فرمان ظاهراً از بین رفته، امّا آقای احمد اقتداری آن را استنساخ کرده و در مجله فرهنگ ایرانزمین به چاپ رسانده است.
همچنین، چنانکه اشاره خواهیم کرد، مسجد جامع کبیر در دوره شاهطهماسب تعمیر شد.
امین احمد رازی (متوفی ۱۰۱۰ ه. ق.) در هفتاقلیم ضمن توصیف نیریز، از شکایت مردم نیریز از میرزا احمد کفرانی، متصدّی زمینهای دولتی، نزد شاهطهماسب سخن به میان آورده و گفته است: «در حینی که میرزا احمد کفرانی به تصدّی خالصجات فارس مأمور گردید اهل دیار به درگاه رفته از وی شکایت کردند و طلب کش آن گروه مولانا مایلی بود که از وی سخت به ستوه آمده بود و در آن باب قصیدهای انشاء [انشاد] نموده معروض داشت به خدمت باریافتگان بارگاه پادشاه صفوی و آن ابیات مستحسن افتاده حکم شد که میرزا احمد سی تومان به مولانا بداد و مبلغی بهرسم مصادره جواب گفت». این موضوع میبایست در همان تاریخ ۹۸۱ ه. ق. یا کمی بعدازآن اتفاق افتاده باشد. امین احمد رازی همچنین از محلی در جنوب نیریز موسوم به «تخت چرنداب که محل صحبت احباب و جای معاشرت اهل صهباست» یادکرده است.
در دوره سلطنت شاه محمد خدابنده (حک ۹۸۵ - ۹۹۶ ه. ق.) حکومت دارابجرد و نیریز را به محمد سلطان ذوالقدر یساولباشی واگذار کردند. از آثار باقیمانده از دوره خدابنده، بنای مسجدِ بازار گیوهدوزان است که بقایای آن هنوز پابرجاست. این مسجد دارای کتیبهای است که تاریخ بنای مسجد در آن ذکرشده است.
کتیبه
قال اللّه سبحانه و تعالی: «و انّ المساجد للّه فلاتدعوا مع اللّه احدا»
هر کس که او عمارت مسجد کند مدام
تا اهل حق بروضه جنّت کند خرام
در دین هزار فیض الهی رسد به او
در دار دهر دولت او هست بر دوام
مقصود از نوشتن صحیفه این است در تاریخ شهر شعبان بتوفیق حضرت ملک منان در ایام خلافه [خلافت] پادشاه جهان اسطم امنوامان شاه ملائک سپاه، لطفاله شأنه سلطان محمد پادشاه امارت پناه تعالی انتباه اسماعیل بیگ مهردار و نوّاب نامدار ... ادریس محمدخان روملو این عمارت مسجد نمود امید که ثواب این به روزگار نواب شاهی شاهزاده عالم و عالمیان ... سلطان میرزا حمزه برسد. تحریر فی شهر المذکور سنه ۹۹۴.
در دوره شاهعباس اول (حک ۹۹۶ - ۱۰۳۸ ه. ق.) ـ احتمالاً در سال ۹۹۶ ه. ق. ـ شاهوردی خلیفه شاملو، فرزند ولی خلیفه شاملو، حاکم ایج و نیریز شد. امّا در سال ۹۹۷ ه. ق. پسازآنکه یعقوب خان فرزند ابراهیمخان ذوالقدر به حکومت فارس منصوب شد، با شاهوردی خلیفه به مخالفت برخاست و سرانجام او را به همراه عدهای از بستگانش به قتل رساند و اموال و داراییهای آنان را غارت کرد.
در سده یازدهم هجری قمری، در نیریز بیمارستان و مدرسه طبی و نیز مدرسه علوم دینی به نام مدرسه غیاثیه وجود داشته است. هربرت که در سالِ ۱۰۳۸ ه. ق. یعنی در آخرین سالِ حکومت شاهعباس اول صفوی از نیریز میگذشته از وجود بیمارستان و مدرسه طبی خبر داده است. مدرسه غیاثیه نیز با توجه به وقف نامه آنکه در سال ۱۰۹۳ ه. ق. نوشتهشده، در همین سده بناشده است. اطلاعات ما درباره این مدرسه منحصر به گزارشی است که در این وقف نامه آمده است. از این مدرسه، اکنون اثری نیست، امّا چون این وقف نامه بخشی از تاریخ و فرهنگ این سرزمین را در سده یازده روشن میسازد به معرفی و نقل قسمتهایی از آن میپردازیم.
کاتب این وقف نامه پس از تحمید باریتعالی و نعت رسول اکرم (ص) و مدح مولای متقیان علی (ع) به توصیف شاه سلیمان صفوی (حک ۱۰۷۷ یا ۱۰۷۸ - ۱۱۰۵ ه. ق.) پرداخته است. واقفان و متولیان این مدرسه عبارت بودند از سه برادر یعنی میرزا زینالدین علی (علیا)، میرزا غیاثالدین علی (علیا) و میرزا نصیرالدین علی (علیا) فرزندانِ حاجی شرفالدین عبدالله مینباشی. این افراد پس از فوت حاجی شرفالدین در قطعه زمینی از اراضی مشهور به علیآباد که پدرشان به ارث گذاشت، مسجد و مدرسه غیاثیه را بنا کردند. در این وقف نامه در توصیف مسجد و مدرسه آمده است: مسجد در غایت وسعت، مشتمل بر حجرهای رفیع، معروف به گنبدی و یک باب صفّه مرتفع در جلو حجره یادشده است. مدرسه دارای چهارده باب حجره تحتانیّه است که هر یک از حجرهها صفّهای رفیع در پیش دارد «و یک باب صفّه مرتفعه مشابه محاذی مسجد مذکور موسوم به مَدْرَس در غایت متانت و رزانت و خوبترین صورتی صفت انجام و با حسن وجهی در عین روح صفا و کمال فیض و ضیاء صورت اتمام پذیرفته».
محل این مدرسه در محله شاد خانه «سهادخانه» در کنار گودال بزرگی که امروزه موسوم به «گاو چاهی» است قرار داشته که در اثر سیل از بین رفته است. تاریخ دقیق ویرانی این مدرسه دانسته نیست امّا با توجه به اینکه آخرین اصلاحات در وقف نامه، مربوط به سال ۱۱۲۴ ه. ق. است، لذا این حادثه میبایست بعدازاین تاریخ رخداده باشد. این مدرسه موقوفاتی نیز داشته است، ازجمله: مقدار زیادی از قناتهای خُبار، شادابخت، جلالآباد و آباد زردشت. در اطراف آن، بازار، کاروانسرا، دکانهای متعدد و حمام قرار داشته که از موقوفات مدرسه بوده است.
قسمتهایی از متن وقف نامه
«... از شروط منعقده در متن عقد وقف آنکه متولی یک نفر که از علوم دینیّه از تفسیر و فقه و حدیث و اصول و مایتعلّق بها من النّحو و الصّرف و المعانی بیآنکه از سکنه مدرسه ممتاز بوده باشد. بجهت افاده علوم مسفوره که در ایام تحصیل در مدرسه مذکور به درس و بحث اشتغال داشته باشد تعیین نماید و موازی دوازده نفر از طلبه کرام اثنیعشری المذهب متمسکین بولاء حضرات ائمه معصومین طاهرین صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین متبرّی از اعادی دین، غیر متّهمین بخلاف مذهب، غیر متظاهری الفسق و زیاده از عدد مذکوره که موازی دوازده نفر است باذن و تجویز متولی ساکن مدرسه باشند و از حاصل و نماء موقوفات موظف و به استفاده علوم مسفوره اشتغال نمایند ... و شرط دیگر آنکه طلبه متأهلین ثلث اوقات ایام هفته در مدرسه باشند و در باقی ایام و بیتوته مختارند و غیر متأهلین باید که ثلث ایام هفته و اکثر لیالی در مدرسه بسر برند و در باقی مدت مختارند و یک نفر خادم بجهت جنس مدرسه و فتح و اغلاق درب و قیام به مصالح و مایتعلّق بهای طلبه کرام تعیین نمایند که به امور مسفوره قیام نموده و از حاصل موقوفات مدرسه موظف بوده یک نفر دیگر مؤذن بصیر به اوقات صلوات متّصف بصفه صلاح تعیین و مقرر دارند که در مسجد مذکور به شغل اذانگویی قیام نموده هرساله به تجویز متولی از حاصل موقوفات مسجد بجعاله مقرره موظف و تسلیم وی نمایند و از شروط معتبره سابغه بر وفق شریعت مقدسه مطهره و نصّ واقف آنکه در هیچ مرتبه از مراتب محال موقوفه را نگیرند و مورد رهن و مبایعه لازمه و مشروطه و مصالحه و هیچیک از عقود ناقله باعث بر اخراج وقف ننمایند ... و چون یکی از حضرات طلبه کرام ساکنین مدرسه مذکوره سفر بهقصد عود به مدرسه اختیار نماید تا مدت چهل یوم به حجره مختصه و وظیفه مقرره انسب است و چون عود نماید حجره و وظیفه سابق و حال حضور تسلیم وی نمایند و اگر ننماید حجره و وظیفه مومیالیه به اختیار متولی است که وظیفه چهل یوم ایام غیبت را فیمابین طلبه غیر موظفین ساکنین مدرسه مذکور سویت نماید و اگر سفر مذکور بهقصد طواف بیتالله احرام و زیارت حضرت رسالت پناه محمدی صلوات الله و سلامه علیه و ائمه معصومین طاهرین علیهم الصلوه والسلام که در اول مدت هفت ماه و در ثانی مدت شش ماه به حجره احق است و چون عود به مدرسه نمایند نصف وظیفه مقرره را تسلیم ایشان نمایند و نصف تتمه را به شخصی که عوض ایشان در مدت غیبت در حجره ایشان سکنی داشته اعطاء نمایند».
در ادامه، صورت کتابهای وقفی مدرسه آمده است. بعد از معرفی کتابهای وقفی دستوری در استفاده از آنها آورده است که جالبتوجه است: «لازم الاحترام ساکنین و واردین مدرسه مسفوره مسمّی به مدرسه غیاثیه که ازآنجا مستفیض و مستفید گردیده ثواب آن به روزگار حضرات عالیات متولیان عظام کرام در هر مرتبه از مراتب عاید گردد مشروط اینکه کتب مذکوره در مدرسه مسفوره مضبوط بوده بوقت احتیاج بهر یک از حضرات مدرّس و طلبه عظام که رجوعی داشته باشد داده ضابط کتب سررشته بران نگاه داشته که چیزی از آن منتفع گردد ضابط کتب مذکوره بعد از اخذ وثیقه که ضعف قیمه کتاب مأخوذ بوده باشد از او بازیافت و ضبط کتاب مذکور را به او سپارد که از آن منتفع شده زیاده از مدّت سه ماه نزد احدی که وثیقه داده نگذارند و اگر چنانچه رفع احتیاج او در عرض مدت مسطوره نشده باشد کتاب مذکور از وی ستاد [ستاند] یک هفته در مکان خود ضبط و بعدازآن به مومی الیه داده اخذ وثیقه به شرح فوق نموده تا زمانی که رفع احتیاج وی شود».
این وقف نامه توسط کاتبی به نام رفیعالدین محمد بن شمسالدین محمد بن عطاءالله بن قطبالدین بن حیدر حسینی در تاریخ ۱۰۹۳ ه. ق. نوشتهشده است (کاتب بهاحتمال از نوادگان سید جلالالدین عبدالله حسینی بوده است).
«و حرر هذا فی یوم الجمعه عاشر من شهر رفیع القدر و المیامن ربیعالاولی سنه ۱۰۹۳ ثلث و تسعون و بعد الالف من هجره النبویّه المصطفویه المحمدیه علیه الف الف الف الصلوه والسلام و التحیه و الثناء الی یوم البعث و الجزاء و الحمدللّه تعالی اوّلاً و آخرا و ظاهراً و باطناً».
در حاشیه وقف نامه چندین بار در سالهای متمادی مهرشده که آخرین تاریخ ۱۱۲۴ ه. ق. است.
مسجد حاج سیدعلی ـ مسجد الزهراء کنونی ـ که احتمالاً قبل از سده یازده هجری قمری بناشده بود، در این دوره ـ دوره شاه سلیمان صفوی ـ تعمیر شد.
دو کتیبه در این مسجد هنوز باقی است، کتیبه نخست که متأسفانه قابلخواندن نیست، مربوط به بنا و عمارت مسجد است و با این عبارت شروع میشود: «امربعماره هذا المسجد ... الحاج محمد ... بن محمدعلی …».
کتیبه دوم مربوط به تعمیر مسجد در تاریخ ۱۰۸۷ ه. ق. است.
«و انّ المساجد للّه فلاتدعوا معاللّه احدا قد [امر] ... بتعمیر هذا المسجد الشریف فی الایام السلطنه و الخلافه نواب ... الاعلی سلطان شاه سلیمان بهادر خان خلّداللّه ملکه و سلطانه امیرحیدر ابن المرحوم امیر محمد صالح النیریزی فی شهور سنه سبعٍ و ثمانون و الف من الهجره النبویه [۱۰۸۷ ق.[».
از وقایعی که در اواخر دوران صفویه در نیریز رخ داد، قضیه سید احمدخان مرعشی و ورود او به نیریز بود. وی فرزند میرزا ابوالقاسم مرعشی ـ و چنانکه در مجمل التواریخ آمده نوه شاه سلیمان دوم صفوی ـ بود.
او پس از محاصره اصفهان به دست افغانها ـ در سال ۱۱۳۴ ه. ق. ـ به همراه شاهطهماسب دوم صفوی (حک ۱۱۳۵ ـ ۱۱۴۵ ه. ق.) به قزوین رفت. عیاشی و هرزگی شاهطهماسب سبب شد که سید احمد از او جدا شود. وی پس از آن به ابرقوه رفت و فرمانی را از جانب شاهطهماسب خطاب به خودش جعل کرد که در طی آن به مقام سپهسالاری و لقب خان نائل شده بود. به هر حال او در طی جنگ و گریزهایی که با نیروهای افغان داشت، در حدود سال ۱۱۳۷ ه. ق. در نیریز، داراب، اصطهبانات و ... به جمعآوری سپاه پرداخت و سرانجام نیز به دست سپاهیان اشرف افغان (حک ۱۱۳۷ - ۱۱۴۲ ه. ق.) دستگیر و کشته شد. ورود او به نیریز در حدود ۱۱۳۷ ه. ق. سبب شد که سپاهیان افغان این شهر را غارت کنند.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: کتاب تاریخ و فرهنگ نیریز
- نویسنده/گردآورنده: محمد جواد شمس نیریزی
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1393/1/31
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- نی ریز صفوی
- متن وقفنامه و موقوفات مسجد جامع کبیر نیریز
- یاد و نام نی ریز در تاریخ میانه ایران - بخش نخست
- یاد و نام نی ریز در تاریخ میانه ایران - بخش دوم
بیشتر »