فهرست دانشنامه مشاهیر

نوشته‌ها

شهاب نیریزی (سید اشرف، شیخ الاسلام نیریز)
این نوشته، بخش سوم از مقاله‌‌ی "خطاطان نیریز، از صفویه تا قاجار" به قلم  "محمد امیر جلالی (دانشجوی دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران)" است. برای حفظ امانت‌داری، متن مقاله عیناً ذکر شده است اما به دلیل تنظیم حجم صفحات، مقاله به ۴ قسمت تقطیع شده است.
بخش های دیگر این مقاله را اینجاها بیابید: بخش نخست، بخش دوم، بخش سوم و بخش چهارم.     

و اما در بخش سوم این مقاله به زندگانی و شعر شهاب نیریزی، شیخ‌الإسلام و شاعر چیره‌دست دورهٔ بازگشت، و شرح گزیدهٔ یکی از مسمط‌های او می‌پردازیم.

شهاب و خاندان او

نامش محمّد حسن، لقبش «اشرف» و متخلص به «شهاب» بود (سازگار: ۸۶). صاحب مرآت الفصاحه به اشتباه نامش را اشرف دانسته است ( داور،۱۳۷۱: ۳۲۹). در اسناد دولتی، از او با عنوان «آقا سید اشرف» یاد شده است
(ر.ک. دستورالعمل ادارهٔ ایالتی فارس به حکومت نیریز در خصوص جلوگیری از تعدّی افراد نسبت به املاک زراعیِ آقا سید اشرف شیخ الإسلام نیریز. این سند مورخ ۱۳۳۳ه.ق،  و به شمارهٔ دستیابی۱۲۱۰۶/۲۹۳ در کتابخانهٔ ملی موجود است). در تذکرهٔ مرآت الفصاحه نمونه‌هایی از شعر او ذیل «شهاب فارسی(نیریزی)» به دست داده شده است (داور،۱۳۷۱: ۳۲۹-۳۳۰).

شهاب در خانواده‌ای از علمای دین و اصحاب هنر پرورده شد. نیای بزرگ او، محمد صالح دارابی، در اوایل سدهٔ سیزدهم قمری، از داراب به نیریز مهاجرت کرد (حسینی فسایی، ۱۳۶۷، ج۲: ۱۵۷۱). جد بزرگ شهاب، سید نعیمِ بزرگ (ذوالریاستین)، شیخ الإسلام نیریز بود (همان) که از طرف سلاطین صفوی ریاست شرعیهٔ نیریز و داراب را عهده‌دار بوده است (سازگار: ۸۵). پس از او، فرزندش سید عفیفا شیخ الإسلامی نیریز را عهده‌دار شد. سید عفیفا صاحب فرزندانی به نامهای سید محمّد و سید نعیم بود؛ که سید نعیم پس از پدر، شیخ الإسلام نیریز شد. شهاب، فرزند سید نعیم (متخلص به سحاب) بوده است. صاحب فارسنامه در ضمن ذکر علمای نیریز، از سید نعیم و پدرانش چنین یاد می‌کند: «و از علمای این زمان نیریز است: سلالۀ سادات و نادرۀ دوران، مرجع انام، سید نعیم شیخ­ الإسلام بلوک نیریز، خلف ­الصدق سید عفیفا شیخ ­الإسلام، خلف ­الصدق میر نعیم شیخ ­الإسلام نیریز، خلف ­الصدق مغفرت توأمان میر محمدصالح دارابی [که] از قصبۀ داراب جلای وطن نموده وارد نیریز گردید و بساط فضل­گستری را گسترانیده متوطن گردید و از نسل او سلسله ­ای در نیریز برپا گشته بیشتر آنها اهل کمال و ثروت و مال گشته، به احترام تمام زندگانی دارند و این فارسنامۀ ناصری گنجایش ذکر اسامی اشخاص آن سلسله که هریک نور حدیقۀ سیادت و نجابت و سعادتند، ندارد» (حسینی فسایی، ۱۳۶۷، ج۲: ۱۵۷۱). شهاب پس از پدر، در حدود سالهای ۱۳۱۰ ه.ق عهده‌دار منصب شیخ‌الإسلامی نیریز شد (شهاب،۱۳۸۵: ب) و در سنهٔ ۱۳۴۲ه.ق برابر با ۱۳۰۲ شمسی بدرود حیات گفت (سازگار: ۸۸). سن او را هفتاد سال گفته‌اند (همان).

شأن هنری خاندان شهاب

شهاب از خاندانی اهل فضل و هنر بود. صاحب مرآت الفصاحه، پدر او سید نعیم (متخلص به سحاب) و دیوانش را که مشتمل بر مثنویات و غزلیات و قصاید و مراثی بوده، دیده و برخی از بیت‌سروده‌های او را ذیل «سحاب فارسی(نیریزی)» آورده است (داور،۱۳۷۱: ۲۷۳-۲۷۴). در آرامگاه احمد نیریزی، قطعه شعری به زبان عربی از سید نعیم بر روی کتیبهٔ یکی از سنگ‌های مقابرِ موجود در آنجا، متعلق به سال ۱۲۹۸ه.ق، حک شده که در آن خود را «شاعر الشهیر بالسحاب» خوانده است. گذشته از پدر، عموی شهاب، سید محمد، نیز در زمرهٔ شعرای فارس بوده و «سراب» تخلص می‌کرده است (همان:۲۷۴). وانگهی شعلهٔ نیریزی (م ۱۳۱۵ ه.ق)، سرایندهٔ منظومهٔ خسرو و شیرین، نیز که پیش‌ازاین از او سخن رفت، پسر عمهٔ شهاب بوده است (مادر شعله، دختر سید عفیفا فرزند سید نعیمِ شیخ الاسلام بوده است. ر.ک شمس، ۱۳۷۹: ۵۵۳).              

هنر خطاطی شهاب

نیریز خطاطان بزرگی در طول قرون داشته که اگرچه هیچ‌یک به شهرت میرزا احمد نیریزی نرسیده‌اند، اما شناختهٔ افاضل زمان بوده‌اند. برخی از این هنرمندان، ذوفنون بوده‌اند و به چندین هنر آراسته. چونان میرزا ابراهیم نیریزی (م اواسط سدهٔ۱۴ ه.ق)، متخلص به «ساکت»، که علاوه بر داشتن «نثر و نظم مطبوع»، «به شغل کتابت و معلمی» نیز اشتغال داشته و صاحب مرآت الفصاحه که با او دارای آشنایی جدی بوده، از وی با عنوان «ادیب و فاضل» یاد می‌کند (داور،۱۳۷۱: ۲۶۳)؛ و حتی او را «در خط نسخ، فخر اماثل» دانسته‌اند (فرصت،۱۳۷۷، ج۲: ۹۰۸) (نکته آنکه تنها نسخهٔ موجود از مرآت الفصاحهٔ شیخ مفید، داور شیرازی، به خط ساکت است که به شمارهٔ ۹۱۱۳ در کتابخانهٔ مجلس نگاهداری می‌شود. ر.ک تصویر ۱۱ و ۱۲ ) یا شمس المعالی نیریزی (م ۱۲۸۰ ه.ق) که او را «اصل الحکمۀ، و قانون الادب» و «واقف به جوامع تفسیر و تألیف» خوانده‌اند (داور: ۶۷) و علاوه برآن «در خطوط عدیده، ماهر» بوده است (همان). شهاب نیز گذشته از شاعری، در خوشنویسی به خطوط مختلف توانا بوده است. چنانکه خود سروده:

«خطوط سبعه از من یافت تزیین             به خوش­خطان کشیدم خط ترقین»

(شهاب،۱۳۸۵: ۸) (در متن به اشتباه: خط تدفین!)

آثاری نیز از خطوط مختلف او باقی است، از جمله تصویر بخشی از اشعار او که به نستعلیق و نیز شکسته کتابت شده‌اند، نزد نگارنده است (ر.ک. تصاویر ۱۳ و ۱۴). شرح حاشیهٔ سید نعمت‌الله بر سیوطی نیز از دیگر نُسَخ موجود به خط شهاب است (از افادات شفاهی فاضل فرزانه، حضرت آیت الله فقیه، امام جمعهٔ نیریز). به هرروی، مؤلف تاریخ و فرهنگ نیریز، در ذیل خوشنویسان و کاتبان نیریز، به این جنبه از وجوه هنری شهاب، هیچ اشاره‌ای نکرده است.

از نسل شهاب، هنرمندان و اصحاب ذوقی در نیریز به‌یادگار مانده‌اند که آئینهٔ تمام‌نمای نبوغ هنریِ اخلافِ خویش‌اند؛ از فحول ایشان استاد سید عطاء الله طغرایی، اوستادِ دارای درجهٔ فوق ممتاز در هنر خوش‌نویسی، را باید نام برد که عمر گرانمایهٔ خویش، سرمایهٔ آموختن این فن شریف به جویندگان ساخته و به یمن وجودِ نامیِ او، هنر خطاطی در دیار نیریز، هم‌امروز قدر می‌بیند و صدر می‌نشیند.

شعر شهاب

به گمان این نگارنده، شهاب را می‌توان بهترین مثال نقض این بیت زیبا از عماد فقیه کرمانی دانست:

«دو مقام است که با هم نشود جمع، عماد              مذهب عاشقی و منصب شیخ ­اسلامی»

کسی که مناصب مذهبی را با شیفتگی هنری و اشعار عاشقانه، توأمان در کنار یکدیگر گرد آورده است.

شهاب را باید از زمرهٔ شاعران چیره‌دست دورهٔ بازگشت به شمار آورد که دارای اشعاری در قالبها و درونمایه‌هایی گونه‌گون است. در غزل، سخت متأثر از سعدی است؛ اما قصاید و مُسَمَّط‌های او به شیوهٔ شعرای سبک خراسانی است. به اعتبار صورت و محتوای آثار، شعر شهاب را می‌توان حد وسطی از شعر ادیبانهٔ قاآنی و شعر اجتماعی امثال نسیم شمال دانست. درون‌مایهٔ مسمط‌های او را به‌طور کلی می‌توان به سه دستهٔ مذهبی، مدحی و اجتماعی تقسیم کرد. شهاب در عین داشتن مقام مذهبی، شخصی منتقد، متعهد به جامعه و آگاه به مسایل روز نیز بوده است. چنانکه در جای‌جای اشعارش، ازجمله یکی از مسمط‌های خود خطاب به احمدشاه قاجار، از وضع پریشان ایران و اوضاع فارس و خاصه نیریز، شِکوِه می‌کند و از دستگاه «عدلیه»، «مالیه»، «نظمیه» و «عُمّال ستمگر»، و نیز عدم تغییر در «آزادی نطق» و «عدل» با وجود «مجلس شورا» و «قانون مساوات» پس از «مشروطه» گلایه کرده (شهاب،۱۳۸۳: ۸۰-۸۴) و شاه و حکّام فارس را ترغیب به اجرای عدالت می‌کند. 

    سالیان پیش، زنده‌یاد خلیل سازگار، بخشی از تذکرهٔ خود را به معرفی شخصیت و ارائهٔ منتخبی از آثار شهاب، اختصاص داد. وی دیوان شهاب را که به خط خود او و قسمتی نیز به خط شمس‌المعالی نگارش یافته و متجاوز از سیصد صفحه به قطع جیبی، و در اختیار محمد باقر اشرف‌زاده بوده، دیده و ابیات آن‌را حدود شش‌هزار بیت تخمین‌زده است (سازگار: 86). در دههٔ هفتاد، جناب دکتر محمدجواد شمس نیریزی، به شیوه‌ای رَوِشمند به تاریخ و فرهنگ نیریز پرداخت و اشعاری از شهاب را بر پایهٔ تذکرهٔ سازگار و مقابلهٔ آن‌ها با اوراقی که مرحوم سیّد حسن فقیه به صورت تایپی از آثار شهاب در دانشگاه آزاد نیریز تکثیر کرده بود، به چاپ رسانید. تصحیحات جناب شمس اگر چه خود گامی دیگر برای به‌دست‌دادنِ متنی پاکیزه‌تر از اشعار شهاب بود، اما خالی از لغزش و اشتباه نیست؛ علاوه بر این، از آنجا که تذکرهٔ سازگار اساس تصحیح جناب شمس بوده، اغلب اشتباهات مرحوم سازگار، عیناً در متن شمس نیز تکرار شده‌اند. در سال‌های آغازین دههٔ هشتاد، دیوان شهاب به همّت مرحوم محمدباقر اشرف‌زاده، دکتر حمیدرضا اشرف زاده و جناب سیّد ابوالحسن طغرایی از روی نسخه‌ای خطی که در اختیار داشته‌اند، تصحیح و به زیور طبع آراسته شد. اما این چاپ، با تصحیح نهایی و آرمانیِ دیوان شهاب، هنوز فاصله‌های بسیار دارد (ر.ک جلالی، 1389: 5). در اینجا گزیدهٔ یکی از بهاریه‌های شهاب را که نگارنده بر اساس نسخه‌های موجود، به شیوهٔ «اساس نِسبی»، به تصحیح دوبارهٔ آن دست یازیده است، با هم خواهیم خواند. این مسمّط را باید فنی‌ترین سرودهٔ شهاب و نشانگر اشراف و احاطهٔ او بر اصول بلاغی و فنون ادبی و تواناییِ مثال‌زدنیِ او در استفاده‌های تلمیحی و تضمینی از آیات، و استخراج کلمات و جملات قرآنی مناسب با اوزان عروضی دانست. این سروده که در نعتِ حضرت صاحب العصر و الزّمان، محمدبن الحسن العسکری (عج) سروده شده، در تذکرهٔ سازگار و به تبعِ آن در اثر شمس، دارای 36 بند، و در چاپ طغرایی دارای 37 بند است. همهٔ این چاپها دارای اشتباهات فراوانی در ضبط واژگان، خاصه در مصاریع عربی و اعراب‌گذاری‌های کلمات‌اند؛ اما چاپ طغرایی، از نظر ترتیب و توالی معناییِ بندها، به نحو قابل تأملی دقیقتر از دیگر چاپهاست. توالی معناییِ بندها در طبع سازگار و به تبعیت از آن، در طبعِ شمس، دارای آشفتگی است. ترتیب بندهای این مسمط در مقالهٔ حاضر، بر اساس چاپ طغرایی است. جای آن بود که تمامی این سروده در این‌جا ارائه می‌شد، اما به مقتضای حجم یک مقاله، برای پرهیز از اطناب کلام و تنها برای آشنایی خوانندگان با نمونه‌ای از سروده‌های شهاب و نشان دادن چیرگی او در امر شاعری، به ارائهٔ ۱۴ بند از استوارترین بندهای این سروده - با حفظ توالی معنایی- بسنده شد. ابتدا متنِ سروده و پس از آن توضیحات، و در انتها نسخه‌بدل‌ها را با هم خواهیم خواند.

 بخش های دیگر این مقاله را اینجاها بیابید: بخش نخست، بخش دوم، بخش سوم و بخش چهارم.   



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: این مقاله در نخستین کنگره بین المللی استاد میرزا احمد نی ریزی ارائه شده است
  • نویسنده/گردآورنده: محمد امیر جلالی
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1393/2/16

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...