دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

دل هوای یاران عاشقی را کرده که در پی وصل سر و جان به قربانگاه بردند. می‌خواهد همسفر نسیم صبا شود و به دیار آلاله‌ها سفر کند به جایی که هزاران لاله سرخ و هزار شهید راه عزّت و آزادگی آرمیده‌اند. به جایی که حاج مهرداد جلالی رحل اقامت در آن افکنده است. شهیدی که در نیمه شهریور ماه سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای متدین و مذهبی در شهرستان لار متولد شد و پس از گذراندن دوران کودکی، در سن شش سالگی همراه پدر که از کارمندان اداره پست بود و خانواده به نی‌ریز مهاجرت کرد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه بختگان نی‌ریز آغاز کرد و توانست با موفقیت به پایان ببرد. سپس دوره‌ راهنمائی را در مدرسه ولی‌عصر(عج) پشت سر نهاد. برای ادامه تحصیل وارد دبیرستان امام خمینی نی‌ریز شد.

حاج مهرداد، در این دوران یکی از شاگردان ممتاز به حساب می‌آمد. به علت علاقه شدید به فراگیری علوم دینی، در ضمن تحصیل دوره متوسطه، وارد حوزه علمیه امام صادق(ع) نی‌ریز شد و به فراگیری علوم دینی پرداخت. در همان زمان به فراگیری و حفظ قرآن مجید نیز علاقه‌مند شد و تا آنجا پیش رفت که یکی از قاریان قرآن در سطح استان و شهرستان محسوب می‌شد. وی در چند دوره از مسابقات حفظ و قرائت قرآن شرکت کرد و موفق به کسب جوائزی نیز شد. به گفته چند نفر از اساتید حوزه علمیه امام صادق(ع) او از هوش سرشاری در فراگیری علوم حوزوی برخوردار بود. زمانیکه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد، حاج مهرداد بیش از ۱۵ سال نداشت. او با دست بردن در شناسنامه خویش و با بالا بردن سن خود، توانست در تاریخ ۲۲/۱/۱۳۶۱ راهی میادین نبرد حق علیه باطل شود. بعد از سه ماه در تاریخ ۲۴/۴/۱۳۶۱ به نی‌ریز بازگشت. در دوران تحصیل بخاطر علاقه‌ای که به اسلام و میهن اسلامی داشت، برای دومین بار در همان سال از تاریخ ۱/۹/۱۳۶۱ به مدت دو ماه در جبهه‌ها حضور پیدا کرد و دو ماه بعد یعنی در تاریخ ۲۲/۱/۱۳۶۲ خبر شهادت ملکوتی برادر بزرگش «هوشنگ» را دریافت کرد. با اصرار مادر و دیگر افراد خانواده به خاطر رضایت مادرش که با او زندگی می‌کرد، از رفتن به جبهه منصرف و به ادامه تحصیل مشغول شد. در این مدت حضوری فعال در ستاد برگزاری نماز جمعه شهرستان نی‌ریز، انجمن اسلامی دبیرستان امام خمینی(ره) و همکاری با ستاد تبلیغات اسلامی در برگزاری راهپیمایی‌ها داشت. به علت اینکه در حوزه علمیه با زبان عربی و قرآن و علوم دینی آشنایی پیدا کرده ‌بود از شاگردان ممتاز به حساب می‌آمد و از طرف اداره آموزش و پرورش نی‌ریز، ساعاتی برای تدریس در دبیرستان و مدارس راهنمایی در دروس قرآنی و دینی به ایشان اختصاص یافته بود.

حاج مهرداد در سال ۱۳۶۴ به علت شوقی که به جبهه داشت در تاریخ چهاردهم فروردین ماه سال ۱۳۶۴ از طریق بسیج راهی میادین نبرد شد و به گردان کمیل پیوست. این بار به مدت سه ماه تا تاریخ ۲۷/۴/۱۳۶۴ در جبهه ماند. پس از بازگشت از جبهه در سال ۱۳۶۴ در سن هجده سالگی موفق شد به حج تمتع که یکی از آرزوهای بزرگش بود مشرف شود. به علت آشنایی با زبان عربی در مکه توانسته بود با برخی از مسلمانان عرب زبان که از دیگر بلاد اسلامی در آنجا حضور داشتند، در مورد حقانیت جمهوری اسلامی ایران به بحث و تبادل نظر بپردازد و به پخش سخنان حضرت امام خمینی(ره) در عربستان سعودی همت گمارد. پس از بازگشت از زیارت خانه خدا، برای چهارمین بار از ۲۹/۱۲/۱۳۶۴ تا ۹/۵/۱۳۶۵ به مدت چهارماه به جبهه رفت. پس از بازگشت در آزمون ورودی دانشگاه امام صادق(ع) در تهران شرکت کرد و پس از قبولی به مدت یک هفته در سر کلاسهای این دانشگاه حاضر شد. اما در تاریخ ۲/۱/۱۳۶۶ پس از کسب اجازه از مادرش راهی جبهه شد و دانشگاه نیز نتوانست او را از هدفی که داشت منصرف کند، چرا که برای متاع ناچیز دنیا پشیزی ارزش قائل نبود. بالاخره آن شیفته اسلام و اهل‌بیت(س) در تاریخ ۱۹/۱/۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۸ در جبهه شلمچه سرمست از دست دادن وصال یار، عروس شهادت را در آغوش کشید. در شب عملیات شهید مهرداد جلالی که بچه‌های گردان کمیل او را حاج مقداد (از یاران پیامبر) می‌نامیدند و هنوز نیز او را به همین نام می‌شناسند، به همراه معاون گردان کمیل با بی‌سیم به اتفاق دو نفر دیگر در حال پیشروی بودند که به گفته همراهان خمپاره‌ای در نزدیکی آنها به زمین می‌خورد و همگی بر روی زمین دراز می‌کشند. از آن جمع چهار نفری فقط حاج مهرداد دیگر از زمین بلند نشد و در حالیکه گوشی بیسیم در دستش بود، سر، صورت و لباس در عرض چند لحظه پوشیده از خون شده بود. همراهانش متوجه شدند که ترکش خمپاره به سرش اصابت کرده است. به این ترتیب حاج مهرداد جلالی در سن بیست سالگی در عملیات کربلای ۸ در جبهه شلمچه به دیدار معبودش شتافت و پیکر مطهرش را در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپردند.

روحش شاد و نامش جاودان
 

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: