دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند

گاهی از خود می‌پرسیم که ما را چه می‌شود که اینگونه آزمندانه به دنیا چسبیده‌ایم و حریصانه به دنبال آرزوهای مادی و دست نیافتنی هستیم. گویی فراموش کرده‌ایم که وقتی آمدیم برهنه بودیم و آنگاه هم که می‌رویم جز تکه‌ای پارچه با خود نخواهیم برد. برای درمان این درد بی‌درمان باید بار دیگر زندگی شهیدان را ورق بزنیم و یک یک آنها را از نظر بگذرانیم. از سیدعلی‌اکبر که در اولین روز فروردین سال ۱۳۴۸ در روستای قطرویه نی‌ریز، میان خانواده‌ای که به نور سیادت منور بود، چشم به هستی گشود، سخن بگوئیم. از او که دوران کودکی را در زادگاهش گذراند و در سن ۶ سالگی وارد دبستان شهید دکتر چمران قطرویه شد. دوره ابتدائی را با موفقیت پشت سر گذاشت. سپس دوره راهنمائی را در مدرسه شهید صفر رحیمی قطرویه (امیر‌کبیر) به پایان برد. برای ادامه تحصیل به شهر نی‌ریز مهاجرت کرد و دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی ( احمد نی‌ریزی) آغاز کرد. اخبار حماسه‌ آفرین‌های رزمندگان اسلام در جبهه‌های جنگ هر جوان مشتاق و با تعصبی را شیفته دفاع از وطن می‌ساخت و سید نیز از جمله آن گروه بود. از این رو درس را رها کرد و در سال ۱۳۶۶ از طرف بسیج نی‌ریز عازم جبهه شد. اولین باری که به مرخصی آمد آرام و قرار نداشت، به همین خاطر پیش از اتمام مرخصی به جبهه برگشت. اخلاق پسندیده و نیک او در زادگاهش زبانزد خاص و عام بود و فامیل همه او را به عنوان الگوی اخلاقی خود قبول داشتند. در جبهه جنگ در حالیکه آب‌جوش بر روی کتف او ریخته و سوخته بود، همرزمانش او را از شرکت در عملیات منع می‌کنند و از او می‌خواهند استراحت کند یا به مرخصی برود. اما سید با اصرار زیاد موفق به شرکت در عملیات می‌شود. سرانجام در تاریخ بیست و یکم دیماه سال ۱۳۶۶ در عملیات پدافندی در منطقه شلمچه، چون تازه دامادان به حجله‌گاه شهادت می‌رود و با وصال یار به آرامش ابدی دست می‌یابد. پیکر مطهرش در گلزار شهدای روستای قطرویه به خاک سپرده شده است.

نامش جاودان و روحش شاد و با اجداد طاهرینش محشور باد

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: