فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید مجید محمدزاده

خونبهای هر گل از بستان عشق وصل بلبل بـود در درمان عشق

سـوزش پـروانه در شـام سیـاه بازی شمع است در حرمان عشق

روح پرتلاطم او نشستن و راکد ماندن را دلیل سقوط و کوچ را رمز رهایی می‌دانست. به پرواز درآمدن و در مسیر عشق بال زدن، آرام و قرارش را ربوده و هرلحظه به حرکت وادارش می‌کرد.

معلم شهید مجید محمدزاده، سرباز رشید و فداکار اسلام در تاریخ ۱۳۸۸/۹/۱۲ در شهرستان نی‌ریز و در خانواده‌ای مؤمن و متدین دیده به جهان گشود. از دوران کودکی در کنار پدر در جلسات مذهبی شرکت می‌کرد و همین باعث شده بود تا علاقه زیادی به جلسات مذهبی پیدا کند. مجید بسان مرغ مهاجری بود که با شتاب از مرز زمان گذشت و در سن هفت سالگی دوره ابتدائی را در دبستان فرهنگ اسلامی نی‌ریز آغاز و با موفقیت بپایان برد. هنوز طعم شیرین نوجوانی را نچشیده بود که خزان زندگی، سایه سبز پدر را از سرش ربود و مسئولیت پرورش و هدایتش را به دست مادرش، که بانوی شجاع و فداکار بود قرار داد. با پشتیبانی مادر، دوره راهنمائی را در مدرسه شهید مفتح ( آپادانا ) با موفقیت گذراند و برای ادامه تحصیل به دبیرستان شعله وارد شد. سال۱۳۵۵ برای ادامه تحصیل به دانش‌سرای مقدماتی بندرعباس پیوست. تحصیل او در دانش‌سرا همزمان شد با آغاز انقلاب اسلامی. با شوری وصف ناپذیر، علَمِ مبارزه را بردوش گرفته و با تشویق دوستانش برای مبارزه با رژیم پهلوی حرکت نمود و در سازماندهی آنها اقدام کرد. با تهیه روزنامه دیواری "شهادت و راه خون" رعب و حشت را در دل مسئولین دانش‌سرا انداخت. او را اظهار و به محاکمه کشیدند و از او خواستند که چنین حرکتهایی را انجام ندهد، ولی دست از فعالیت برنداشت و با خروش خود سکوت بندرعباس را شکست. در مسافرتهای خود به نی‌ریز، اعلامیه‌های دست نویس را به همراه می‌آورد و بین مردم پخش می‌کرد. در و دیوار شهر خاطره شعارهای انقلابی و کوبنده اورا که علیه رژیم منفور پهلوی نوشته می‌شد، هنوز بیاد دارد. با اتمام دوره دانش‌سرا به زادگاهش برگشت و در بنیانگذاری هسته اولیه سپاه پاسداران نی‌ریز، نقش بسزائی بعهده گرفت. بارها می‌گفت: سپاه عشق من است، امید من است. با همین تفکر و اعتقاد، شغل معلمی را که شدیداً دوست می‌داشت و بخاطر نجات محرومین انتخاب کرده بود، رها کرده و جهت پاسداری از انقلاب خونبار اسلامی به سپاه پیوست و با فعالیتهای شبانه روزی، سعی کرد دین خود را به انقلاب اسلامی ادا کند. در عشق نجات محرومان می‌سوخت و به همین جهت در امور مبارزه با مواد مخدر و گرانفروشی فعالیتی وصف ناپذیر و طاقت فرسا داشت.

اخلاق و رفتار پسندیده‌اش زبانزد همه آشنایان بود. مجید خیلی صبور، بردبار، راز‌دار، ایثارگر و به اصول مذهبی پایبند و توجه داشت. هنوز زمزمه‌ها، دعاها و مناجاتهای او در دعاهای ابوحمزه و کمیل و سوز گریه‌هایش در فراق یاران به خون نشسته‌اش را در و دیوارهای مسجد جامع مهدی(عج) گواهی می‌دهند و در گوش مسجدیان طنین‌انداز است. در شجاعت، رشادت، مردانگی و از جان گذشتگی‌‌اش خاطره‌ای را همرزمان وی اینگونه نقل کرده‌اند: در عملیات شکست حصرآبادان برای جلوگیری از هر گونه اقدامی (پاتکی) از طرف نیروهای بعثی، اعلام کردند، برای از بین بردن پل‌ مارد چند نفر لازم است که خود را قربانی سازند تا عملیات با سرعت و موفقیت انجام گیرد. در بین تمام رزمندگان، کسانیکه مأمور شدند تا این مأموریت بی‌بازگشت را انجام دهند و شهادت را پذیرا باشند، چهار نفر داوطلب بودند که عبارتند از: شهید مجید محمدزاده، شهید علی اکرامپور، شهید غلامرضا کاتوزیان و شهید علی اصغر سرافراز. البته با پیروزی نیروهای اسلام و تخریب پل مورد نظر توسط هواپیماهای جنگی خودی دیگر نیازی به این فداکاری نشد.

شهید محمدزاده در دفاع از اسلام و اطاعت از فرامین امام خمینی(ره) چهار بار از طریق سپاه به جبهه اعزام شد. در مرتبه چهارم بود که به شوق دیدار یار آهنگ هجرت و جهاد نمود و مشتاقانه دعوت معبود را لبیک گفت.۱۳۶۱/۱/۲ در عملیات فتح‌المبین ـ منطقه غرب شوش ـ بسان پروانه‌ای عاشق برگرد شمع دوست چرخید و بالهایش سوخت و خاکستر شد و پیام آزادی و آزادگی را در سراسر کشور اسلامی‌مان به ارمغان آورد. پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای شهرستان نی‌ریز به خاک سپرده شده است.

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :