دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

زیباترین قصه‌های انقلاب اسلامی، حدیث عاشقانی است که به گرد شمع انقلاب، بال‌وپر را سوخته و خاکستر پسندیدند تا نشانی از آنان برای نسل آینده باشد. شهید نظر نمایانی از دلدادگانی است که اول مهر سال ۱۳۴۵ در نی‌ریز، میان خانواده‌ای زحمتکش و متدین چشم به جهان گشود. از همان کودکی با رنج و درد خو گرفت و به علت اوضاع خاص زندگی نتوانست به تحصیل بپردازد. از وقتی‌که پاهایش توان رفتن و بازوانش توان برداشتن را یافت، همراه پدر راهی مزرعه و کوهستان شد تا با کار روزانه در تأمین معاش خانواده همگام وی باشد. تلاش فراوان و خستگی کار روزانه تأثیری در اخلاق نیکورفتار خوب وی نداشت و با پرداختن به عبادات آنی از لطف خدا غافل نبود. وی برای دوستان و آشنایان الگو بود و همیشه آهسته و متین سخن می‌گفت. از بیهوده‌گویی و پرگویی حذر می‌کرد.
در سراسر ایام زندگی لحظه‌ای آسوده نمی‌نشست و کوله‌بارهای علف را از کوهستان‌های دور به دوش می‌کشید و به منزل می‌رساند و بدین‌وسیله باری را از دوش پدر خود کم می‌کرد. نیمه‌های شب به پا می‌خاست و باحالتی عرفانی در نماز شب باخدایش سخن می‌گفت و آرزوی لقای حق را می‌نمود.
وی در زمان جنگ تحمیلی که موقعیت اسلام و انقلاب اسلامی را درخطر می‌دید، به‌طور داوطلب خدمت نظام‌وظیفه را پذیرفت و پس از طی دوران آموزشی عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد تا به دفاع و حراست از مرزهای ایران اسلامی بپردازد. سرانجام در جبهه شلمچه، ۱۳۶۷/۳/۴ دریکی از عملیات تک دشمن به درجه رفیع شهادت نائل شد و روح پاکش به ملکوت اعلی پیوست. پیکر پاک و مطهرش پس از نه سال مفقود بودن به میهن اسلامی برگشت و در گلزار شهدای شهرستان نی‌ریز به خاک سپرده شد.

روحش شاد و نامش جاودان

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: