نوشتهها
شهدا سال ۶۱ -وصیتنامه شهید بهمن امیریبسمالله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون.
(سوره آلعمران، آیه ۱۶۹)
عملیات: محرم
عضویت: تیپ المهدی (بسیج)
درود بر تمامی مستضعفین روی زمین که رهبرشان خمینی بتشکن است. سلام بر امام مبارز، سلام بر تمامی پیروان خط امام، سلام بر برادران و خواهرانی که برادران خود را درراه تداوم بخشیدن به انقلاب اسلامی از دست دادند سلام و درود بر روان پاکت ای برادر شهید که با نثار خونت درراه خدا به همه ما روحیه دادی و ما را استوارتر کردی، اینک راهت را ادامه خواهم داد و تا آخرین قطره خون خود، از اسلام عزیز و وطن خود ایران، دفاع خواهم کرد. انشاءالله.
اینک وصیتنامه خود را شروع میکنم و با فریاد اللهاکبر و لاالهالاالله میگویم: اگر شهید شدم، بر مزارم گریه نکنید. اگر اسیر شدم، انتظار آمدن من و حتی یک اسیر را نکشید. اگر مجروح شدم، به ملاقاتم هجوم نیاورید. اگر ناپدید شدم فراموشم کنید و به یاد شهیدان گمگشته در قبرستان که رفتید، برای من نیز فاتحه بخوانید.
یک پیام هم برای ملت ایران دارم و آن اینکه: ای برادران حزبالله! امام را هرگز تنها نگذارید و برادران در سنگر را هم یاری کنید. ای بیبندوبارها! دست کثیف رهبرانتان، بنیصدر و رجوی در دست آمریکاست و با او همکاری میکنند، از این کارها دستبردارید و هر چه زودتر به دامان اسلام بازگردید.
یک پیام برای برادرانم و پدرم و تشییعکنندگان جنازهام دارم: برایم اشک نریزید، سینه نزنید، من خوشکام و خوشبختم؛ چرا؟ چون رسالتم را به پایان رساندم. اگر اشکی بر مزارم میریزد برای اسلام بریزد. بیانید اشکها را گلوله کنیم و بر سر دشمن فرود آوریم. بیایید نالههایمان را پتک گردانیم و دشمن را خوار سازیم. ای پدر و ای برادران عزیزم من شرمندهام، زیرا نتوانستهام آن حقی را که بر گردن من داشتید ادا کنم، میبخشید. من از بین شما میروم و بدانید که این مجسمه من است که از بین شما رفته است. من از بین نرفتم، بلکه وارد زندگی جاودانه گشتم. شما ناراحت نباشید، افتخار کنید که چنین فرزند ناقابلی از شما در میدان نبرد حق با باطل، برای دفاع از حق و برای الله فدائی گشته است. پدر و برادران و خواهر گرامیم، من برای شما نبودم، بلکه امانتی بودم نزد شما. مرا قدرتی دیگر که مافوق تمام نیروهاست، بهصورت امانتی نزد شما گذاشته بود. حال آمد و امانت خود را پس گرفت، پس شما ناراحت نباشید و خوشحال باشید که این امانت را بهخوبی به صاحب اصلیاش برگردانیدهاید.
برادران عزیزم، خون من از خون علیاکبر امام حسین (ع) عزیزتر نیست. پدر و برادران عزیزم، افتخار کنید که چنین فرزندی داشتید و برای اسلام و قرآن عزیز هدیه کردید. من به کام خود رسیدم، چه هدفی بهتر از شهادت. من برای دفاع از راه خدا به جبهه رفتم. هیچکس نگوید که پسر فلانی برای هوای نفس به جبهه رفت، خیر اینطور نیست، من برای دفاع از اسلام و قرآن عزیز و به امر رهبر عزیزم خمینی بتشکن به جبهه رفتم. تنها خواهشی که از شما دارم، دست از امام بزرگوار برندارید و همیشه دعا برای سلامتی ایشان از یادتان نرود. پاسدار حرمت خون شهیدان عزیزمان باشید. شبهای جمعه دعای کمیل و سهشنبه شبها دعای توسل بخوانید. شهیدان زندهاند اللهاکبر به خون آغشتهاند اللهاکبر. به امید پیروزی تمام رزمندگان اسلام و نابودی تمام کفار جهان.
خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۱ -وصیتنامه شهید بهمن امیری
- شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید بهمن امیری
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید بهمن امیری
- شهدا سال ۶۷- زندگینامه شهید بهمن امیری
بیشتر »