فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۱ -وصیتنامه شهید فرامرز بخشی پور

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل‌الله و الذین کفروا، یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا.

آنان که ایمان آوردند در راه خدا کارزار می‌کنند و آنان که کفر ورزیدند در راه طاغوت نبرد می‌کنند. پس شما مؤمنان با دوستان شیطان بجنگید که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است. (سوره نساء، آیه ۷۵ )

مادر، اکنون که وصیتنامه‌ام را برایت می‌خوانند، من در بین شما نیستم و شما نمی‌دانید که در کجایم. دیگر منتظر آن نیستید که برگردم یا برایتان بنویسم. می‌دانم که ناراحتی، اما آیه‌ای را که در اول وصیت نامه‌ام نوشتم، تسلی بخش تو خواهد بود. چون تو بارها به من گفتی که همیشه قرآن همراهت باشد و اکنون قرآن هم به من دستور داد برو، من اطاعت کردم. مادر از اینکه من از میان شما رفتم ناراحت نباش چون من امانتی بودم از خدای متعال نزد شما و چه جای ناراحتی است که امانت را به صاحبش برگرداندی. اما مادرم، روزی که خداوند مرا به شما داد پاک و معصوم بودم ولی شما مرا در حالی بخدا تحویل دادید که غرق در گناه بودم و خجل و شرمسار در نزد معبودم. پس، از شما می‌خواهم که برایم دعا کنید که خداوند گناهانم را ببخشد. پدر، مادر، خواهران و برادران، شما ای اقوام و خویشان من! مبادا در سوگ من گریه کنید! چون گریه شما باعث خوشحالی دشمن می‌شود. البته می‌دانم شما نمی‌توانید خودتان را کنترل کنید، اما هر چه خواستید گریه کنید، به یاد امام حسین(ع) و مظلومیت او و به یاد کربلای او گریه کنید. چون در آن روز نگذاشتند کسی بر حسین(ع) گریه کند. من دو وصیت به شما دارم اینکه: اولاً، برای سلامتی و طول عمر امام دعا کنید و از اوامر وی که از قرآن و احادیث سرچشمه می‌گیرد، اطاعت کنید و هیچوقت اجازه ندهید کسی سخنی بگوید که باعث تضعیف روحانیت بشود. دوم اینکه: مرا در کنار قبر علی‌رضا دهقانی، آن عارف تفنگ بدوش دفن کنید، تا شاید از برکت پاکی او قدری از عذابم کاسته شود. بر سنگ قبرم اسم مرا ننویسید و بجای آن حدیث امام حسین(ع) را که معلم‌ام به من آموخته، بدهید بنویسند:

(ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی)

اگر دین محمد(ص) تداوم نمی‌یابد مگر با کشته شدن من، پس ای شمشیر ها مرا در برگیرید. من هم به پیروی از او فریاد می‌زنم؛ اگر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تداوم نمی‌یابد، مگر با کشته شدن من، و اگر فرج مولایم ولی‌عصر(عج) نزدیک نمی‌شود مگر با کشته شدن من، ای رگبارها و ای خمپاره‌ها مرا پاره‌پاره کنید.

در پایان وصیتنامه فریاد می‌زنم که برای همیشه در گوش شما زنگ بزند و هیچگاه آن را فراموش نکنید و آن این است که:

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. والسلام علی عبادالله الصالحین

از همه شما جهت عفو گناهانم التماس دعا دارم



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...