فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۱-زندگینامه شهید سید کمال‌الدین مظلومی

سیدی نورانی از سلاله پاک رسول‌الله (ص) در روستای ده‌ریز از توابع شهرستان نی‌ریز در سال ۱۳۳۵ محیط خانواده‌ای متدین را روشن نمود. به اذن خدا اذان و اقامه را در گوشش خواندند و نام مبارکش را «سید کمال» خطاب کردند. هنوز دست‌های مهربان و پر عطوفت مادر موهای زیبای سید را شانه نکرده بود که فلک او را از نعمت داشتن مادر محروم ساخت. غم سنگین بی‌مادری روحیه لطیف و ظریف کودکانه او را سخت متأثر ساخت و توان رشد و طراوت نوباوگی را از وی گرفت. دست‌های مهربان پدر این بار با عطوفت مادرانه او را نوازش کرد و در کنار سایر اعضای خانواده کم‌کم به‌جای خالی مادر عادت کرد. اطرافیان بامحبت سعی در تربیت و پرورش وی کردند، اگرچه سختی‌ها و مشقت‌های فراوانی را متحمل شدند. سال ۱۳۴۷ دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به شهرستان نی‌ریز مهاجرت کرد. زندگی تنها در شهرستان فراغت‌های زیادی بعد از خواندن دروس مدرسه برای او ایجاد می‌کرد. این اوقات را به مطالعه کتب اسلامی می‌پرداخت و از این طریق با معارف عالی مکتب نورانی اسلام هر چه بیشتر آشنا می‌شد. گویا سید کمال پیام سرور و آقای خود را در سال ۱۳۴۲ شنیده بود که در گهواره خفته‌ها را یار خود خطاب کرده بود. ازاین‌رو خود را برای سربازی انقلاب اسلامی آماده می‌کرد. در سال‌های اوج‌گیری نهضت اسلامی، با افکار و اندیشه‌های ناب امام امت آشنا شد و از مریدان مکتب وی گردید. همواره درراه رسیدن به اهداف بلند آن عزیز تلاش می‌نمود و از هر راهی که می‌توانست، مردم را با انقلاب اسلامی آشناتر می‌کرد. ۱۳۶۰/۹/۱ بود که احساس کرد بالباس سبز پاسداران انقلاب، بهتر می‌تواند از آرمان‌های اسلامی خود دفاع نماید. ازاین‌رو به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نی‌ریز درآمد. پس از ورود به سپاه، در پی فرمان امام خمینی (ره)، مبنی بر پاک‌سازی کردستان و مقابله با ضدانقلاب در غرب کشور، عازم سنندج شد. پس از دو ماه مبارزه با ضد انقلابیون در جبهه مریوان، موفق و پیروز به زادگاهش برگشت. شهید مظلومی بار دیگر درحالی‌که مسئولیت فرماندهی گروهی از رزمندگان اسلام را از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نی‌ریز به عهده داشت، در تاریخ ۱۳۶۱/۳/۱۹ عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات رمضان شرکت کرد و در شب شهادت مولای متقیان علی (ع) از ناحیه سر مصدوم شد و مدت بیست روز، در حال بیهوشی در بیمارستان بستری شد. گویی ملائک برات آزادی روح از بدنش را در همان شب قدر به دست او داده و پیمانه‌اش را با می ‌ناب شهادت پرکرده بودند، میهمانی جسمش برای چند روزی در بین خاکیان بهانه‌ای بود برای تحمل دوری او. تاریخ ۱۳۶۱/۵/۲۸ آخرین نشانه‌های حیات در وجود او به خاموشی گرایید و به دیدار خدایش شتافت. پیکر مطهر او در گلزار شهدای روستای ده‌زیر به خاک سپرده شد.

روحش شاد و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :