نوشتهها
شهدا سال ۵۹ -زندگینامه شهید علی میرزازاده
در یکی از روزهای گرم تابستان ـ ۱۸/۵/۱۳۲۶ـ در شهرستان نیریز کودکی در خانوادهای مؤمن پا به عرصه وجود گذاشت. اورا همنام مولایش علی(ع) نامیدند. دوران کودکی را با محبتهای بیدریغ پدر و مادری مهربان طی کرد و برای کسب علم وارد مدرسه شد. دوران ابتدائی را در دبستان فرهنگ اسلامی (پهلوی) و دوره دبیرستان را تا سال دوم، در دبیرستان احمد نیریزی گذراند، سپس ترک تحصیل کرد. در سن ۲۰ سالگی به استخدام ارتش درآمد و به عنوان درجهدار به جمع نظامیان لشکر ۹۲ زرهی اهواز پیوست. سیزده سال از عمر گرانبهای خود را در گرمای سوزان اهواز خدمت کرد. علی مانند هزاران ایرانی غیور، با مشاهده نفوذ اجانب در ارکان نظامی کشور، مانند استعمارگران آمریکایی؛ و آگاهی از اهداف منحوس رژیم ستمشاهی در مبارزه با مبانی دینی، با ابراز بیعلاقگی به خدمت در ارتش و اظهار انزجار و تنفر از عضویتش در جمعی که مبانی حکومت طاغوتی را مستحکم میکنند، تصمیم به ترک ارتش گرفت. پیگیریهای او برای خروج قانونی نتیجه نداد، برای عصبانی کردن مسئولین رده بالای خود و جلب نظر آنها برای اخراجش از ارتش، اقدام به ترک محل کار خود بدون دریافت مجوز میکرد. لکن بجای اخراج، اورا به دلیل غیبتهای مکرر به زندان فرستادند و وادارش کردند تا در زندان خوزستان در هوای گرم و مرطوب، با تحمل سختیهای زیاد عمر خود را سپری کند. بعد از آزادی از زندان دوباره با تأکید بیشتر تقاضای استعفای خود را از خدمت در ارتش ارائه نمود و با تلاش فراوان به خواسته خود رسید. علی بیشتر اوقات خود را با مطالعه کتابهای مذهبی و دکتر علی شریعتی میگذراند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ابقای ارتش به فرمان امام خمینی(ره)، ایشان دوباره لباس مقدس ارتش را به تن کرده، این بار خود را سرباز ارتش جمهوری اسلامی نامید. با جدیت تمام به کار ادامه داد. هنوز طعم شیرین آزادی برکامش ننشسته بود که دشمن با نیرنگی تازه، برای برچیدن بساط انقلاب اسلامی، وارد کارزار شد. جنگ ناخواستهای را به ملت تازه از ستم رهیده ایران تحمیل نمود. علی در جمع نظامیان لشکر ۹۲ زرهی اهواز، که از اولین یکانهایی بود که در مرزهای جنوبی کشور اسلامی ایران با دشمن متجاوز به نبرد پرداخت؛ حضوری سبز داشت. او با نشستن در پشت تانک خود، تلفات زیادی را به دشمن وارد کرد. دشمن که تحمل دیدن مردانگی و از خود گذشتگی او را نداشت، در تاریخ ۳/۷/۱۳۵۹، در منطقه عملیاتی شلمچه، تانک اورا با تیرکین نشانه گرفت و با آتش کینه، پیکر او را در درون تانک به آتش سوزاند. شهید میرزازاده با رقص مستانه در میان شعلههای آتش به سوی معبود بال گشود و به لقاء دوست دست یافت.
روحش شاد و نامش جاودان
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۵۹ -زندگینامه شهید علی میرزازاده
- شهدا سال ۵۹ -زندگینامه شهید محمد تواضع
- شهدا سال ۵۹ -زندگینامه شهید شاهپور امینی
- شهدا سال ۵۹ -زندگینامه شهید سید احمد موسوی
بیشتر »