فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید منصور یاراحمدی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص.۱

بدرستیکه خداوند دوست می‌دارد کسانی را که چون دژی محکم صف بسته و پیکار می‌کنند. خدایا! برای دومین بار وصیت‌نامه‌ام را تعویض می‌کنم و هفت سال است که از جنگ تحمیلی می‌گذرد و در این مدت طولانی که در جبهه شرکت کرده‌ام شهادت را نصیبم نکردی! البته شکی نیست که لیاقت شهید شدن را نداشتم. در این مدت بهترین دوستانم و نور چشمانم در کنارم به شهادت رسیده‌اند. خدایا! به من کمک کن که لیاقت شهادت درراهت را پیدا کنم. باز با خجالت و شرمندگی آخرین وصیت‌نامه‌ام را می‌نویسم. به نام خدا، بنام او که همه‌چیز از اوست. زندگی‌ام اوست، جانم اوست، معشوقم اوست، معبودم اوست، امیدم اوست، ای همه‌چیزم؛ به یادت هستم، به یادم باش؛ که بیتو همه‌چیز بی‌فایده است. سلام بر شهدای اسلام، بخصوص شهدای جنگ تحمیلی و خانواده شهدا و امت شهیدپرور ایران. این‌جانب منصور یاراحمدی فرزند علی، شماره شناسنامه ۱۵۸، متولد سال ۱۳۴۷، هدفم از جبهه رفتن اینکه: اولاً خدمت به اسلام و بعد به فرموده امام خود لبیک گفته باشم؛ که امام می‌فرماید: «مسئله اصلی جنگ است» و من هم تمام مسائل و مشکلات را زیر پا گذاشتم. خدایا! به من کمک کن که در این دانشگاه بزرگ علم و ادب اسلامی موفق شوم که جز این چیزی نمی‌خواهم. خدایا! به من کمک کن و گناهانم را ببخش. روزی نادان بودم. ان‌شاءالله که خداوند بنده حقیر را ببخشد و بیامرزد. شما ای برادران و ای خواهران مسلمان! پیام من به‌عنوان یک شهید این است که قدر این نعمت الهی، یعنی امام عزیزمان را بدانید و همه، گوش‌به‌فرمان این بزرگوار باشید. درراه راست حرکت کنید و از خون شهیدان که هدفشان پیروزی اسلام بود دفاع کنید. درصورتی‌که شهادت نصیبم شد، آنانی که از فرمایشات امام سرپیچی می‌کنند، در تشییع‌جنازه من شرکت نکنند. از برادران منطقه رودخور و زیره، ریزآب و بنه‌کلاغی می‌خواهم ادامه‌دهنده راه شهدا باشند؛ اما راجع به خودم، برادران و خواهران، این دنیا محل آزمایش است و همه می‌دانیم که هیچ‌کدام ماندگار نیستیم. از برادران و خواهرانی که از این بنده حقیر ناراحتی دیده‌اند و حرفی شنیده‌اند که ناراحت شده‌اند؛ مرا ببخشید. البته من هم با دلی پر از این دنیا رفتم. هر کس مرا به هر عنوان ناراحت کرده است کاری ندارم و ان‌شاءالله در روز قیامت؛ و اما پدر و مادرم، خواهرانم و برادرانم، پدر جان، همیشه درراه اسلام قدم بردار و شهادت که نصیب فرزندت شد نعمتی از طرف خداوند بدان و خدا را شکر کن و مرا حلال کن. مادر جان، خوشا به حالت که چنین فرزندی درراه اسلام تربیت کردی که درراه اسلام به شهادت رسیده است و افتخاری بالاتر از این افتخار نیست؛ و از شما خواهران و برادرانم می‌خواهم که اگر شهادت نصیبم شد، اصلاً در شهادت من گریه نکنید. از برادرانم می‌خواهم که اسلحه خونین به زمین افتاده مرا به دست بگیرند و با دشمنان اسلام بجنگند.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :