دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

سال ۱۳۴۱، در صبحدمی زیبا، در میان خانواده‌ای پارسا و زحمتکش، خورشید وجود کودکی قشنگ و شیرین طلوع کرد. پدر رسیدن او را به فال نیک گرفت و نام نعمت‌الله را برای او انتخاب کرد. در کنار پدر و مادر با آموزه‌های دینی اسلام آشنا شد و با درک یک زندگی ساده و بی‌آلایش، با واقعیت‌های زندگی اُنس گرفت. کم‌کم دوران کودکی را با عشق به آموختن و فهمیدن پشت سر نهاد و وارد دبستان شد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی شهرستان نی‌ریز گذراند و از همان اوایل کودکی تحت تعلیم و تربیت آیین مقدس اسلام پرورش یافت. بیشتر اوقات خود را در عبادت و تزکیه نفس می‌گذراند. از دبستان به مدرسه راهنمایی فضل نی‌ریزی و سپس به دبیرستان شهید بهشتی رفت و به تحصیلات خویش ادامه داد. با شروع انقلاب، مساجد را سنگر مبارزه انتخاب کرد و در جلسات قرآن و گروه‌های مقاومت مسجد جامع مهدی (عج) حضوری سبز و همیشگی داشت. با تقویت روح تقوی در وجود خود و با رعایت دستورات الهی، دیگران را به اعجاب واداشته و مبارزات خود را با شرکت در راهپیما‌ها ادامه داد. با شروع جنگ تحمیلی برای رفتن به جبهه سر از پا نمی‌شناخت. اوقات کمی از روز را که در خانه بود، به حالت گرفته و غم‌زده در گوشه‌ای می‌نشست. هر وقت از او می‌پرسیدند چرا گرفته‌ای؟ در پاسخ می‌گفت: پدر جان، مادر جان، اوضاع جنگ مرا رنج می‌دهد، دوستان خوبم یکی پس از دیگری شهید شدند. من خجالت می‌کشم در خیابان راه بروم و حال‌آنکه می‌دانم جنگ است و به وجود من نیاز دارند. اگر شما اجازه دهید به جبهه بروم، بسیار خوشحال می‌شوم. ۱۳۶۲/۱۰/۲۵ درحالی‌که دو برادر دیگر او در جبهه بودند، با کسب اجازه از پدر و مادر، راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. اسفندماه ۱۳۶۲ در عملیات خیبر و در منطقه عملیاتی جفیر براثر بمباران هوایی، توسط دشمن بعثی، قامت رعنای نعمت‌الله در زیر ترکش‌های برخاسته از انفجار بمب‌ها و راکت‌ها پاره‌پاره شد و خون سرخ او خاک مقدس ام‌القری اسلام را رنگین کرد. پیکر مطهرش را به زادگاهش منتقل و در گلزار شهدای شهرستان نی‌ریز به خاک سپردند.

روحش شاد و نامش جاودان

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: