نوشتهها
شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید فرامرز بخشی پور
شهید فرامرز بخشیپور، روستازادهای است از تبار مظلومان که جباران تاریخ، از بنیامیه تا حجاج و از حجاج تا صدام، به جرم شیعه بودن، آنان را بردار یا مثله کردهاند. نزول اجلالش بر این تیره خاک، سال ۱۳۳۹ همراه با اوجگیری دینستیزی آخرین حلقه از زنجیره شاهان مفسد و ستمگر، در این مملکت اسلامی بود. تقریباً زمانی که امام و مقتدایش خمینی کبیر (ره) فرموده بود: «یاران من در گهوارهها هستند.» از اوایل کودکی به شعائر دینی خصوصاً، نماز علاقهمند بود. تا سال پنجم ابتدایی را در مدرسه شهید صدر دهریز با موفقیت گذراند؛ اما به دلیل کمی بضاعت مالی و نبودن مدرسه راهنمایی در روستا، موفق به ادامه تحصیل نشد. چند سالی را با شغل شبانی و سپس کشاورزی روزگار گذراند. سپس به شیراز رفت و بهعنوان شاگرد نانوایی مشغول بکار شد. در شیراز به عضویت کانون فرهنگی مسجد توکل درآمد و طی چند سال ارتباط مستمر با آن کانون، بیشازپیش با معارف قرآن آشنا شد. در همان محل بود که با رهنمودهای رهبر کبیر (ره) انقلاب آشنا شد. از سال ۱۳۵۵ به بعد با همکاری دوستانش در آن محل شروع به پخش اعلامیههایی علیه رژیم طاغوت کردند. بعد از پیروزی انقلاب به زادگاهش مراجعت کرده و پس از چند ماهی به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. پس از بازگشت از سربازی شش ماه به کردستان رفت و در جمع نیروهای خیابانی، دفاع از انقلاب را به عهده گرفت. پس از مراجعت بهعنوان ادای یکی از فرایض الهی، تن به ازدواج داد؛ اما ازدواج هم نتوانست فرامرز را پایبند دنیا کند و به فاصله چند ماه با پیوستن به یاران سبزپوش امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عازم جبهههای جنوب شد. از تاریخ ۱۳۶۱/۱/۲۱ تا ۱۳۶۱/۵/۸ بهعنوان معاون گروهان در میدانها نبرد حضور داشت. در سومین مرحله از عملیات رمضان در میانه میدان مین ـ بهوسیله مزدوران بعثی کافر در اطراف بصره کاشته شده بود ـ خود را در محاصره خداستیزان یافت. ناگاه مینی جهشی، از کمین رها شد و نور چشمان فرامرز را به تاریکی برد. دشمن از نابینایی او استفاده کرده و بر جسم ناتوان وی چیره شد. ددمنشانه بدن مطهرش را پارهپاره کرد و در میان خاکهای گرم و سوزان خوزستان افکند. تلاش همسنگرانش برای انتقال پیکر مطهرش به پشت جبهه بیثمر ماند. سرانجام پس از پایان جنگ تحمیلی و بعد از گذشت ۱۵۷ ماه، پیکر مطهرش را که پاره استخوانی بیش نبود، جویندگان نور، از تیپ انصارالمؤمنین یافتند و بهعنوان گرانقدرترین هدیه برای پدر، مادر و فرزند دلبندش آوردند و در گلزار شهدای دهریز به خاک سپردند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید فرامرز بخشی پور
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید قاسم صالح
- شهدا سال ۶۱-زندگینامه شهید سید کمالالدین مظلومی
- شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ادهم توکل
بیشتر »