نوشتهها
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید محمد علی طاهری
گذشت سالهای متمادی از جنگ تحمیلی، هنوز نتوانسته فریادهای زیبای عاشقان ولایت و طالبان حقیقت را از اذهان پاک نماید. فریادهایی که از ایمان رزمندگان نشأت گرفته و در امتداد فریاد سرخ کربلا بودند. محمدعلی یکی از آن فریادگران بود که در سال۱۳۴۰ در خانوادهای مذهبی، در شهرستان نیریز چشم به جهان خاکی گشود. از کودکی با نام حسین(ع) آشنا شد و عشق به شهادت در تار و پودش جریان پیدا کرد. دوره ابتدایی را در مدرسه قاضی طباطبائی و دوره راهنمایی را در مدرسه مسعود بزرگی و دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی(ره) سپری کرد. پس از اخذ مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم)، لباس سبز حفاظت از انقلاب اسلامی را به تن کرد و به عضویت سپاه پاسداران درآمد. در مجموع چهار نوبت به جبهه اعزام شد و در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، محرم و خیبر شرکت نمود و حماسهها آفرید. در آخرین عملیات، یعنی عملیات خیبر که منجر به شهادت ایشان شد، شدیداً از شهادت ابوالفتح شهابالدینی، یکی از دوستان صمیمیاش، متأثر و غمگین بود. با دیدن جای خالی او در سنگر، چشمانش پر از اشک میشد و هر لحظه آرزوی پیوستن به ایشان را داشت و از خدا میخواست که شهادت را نصیب وی کند.
آقای دکتر سیاوش فیروزینژاد حالت وی را اینگونه شرح میدهد:
پس از شهادت ابوالفتح شهابالدینی، شهید محمدعلی طاهری، بسیار ناراحت بود. یک روز در حالی که به سر خود میزد، نزد من آمد.
گفت: میخواهند اجباراً مرا به مرخصی بفرستند. دعا کن که مرخصیام لغو شود!! پرسیدم: چرا نمیخواهی به مرخصی بروی؟ گفت: به خانواده شهابالدینی چه جوابی بدهم؟ میدانی! وقتی مرا ببینند، اولین سئوالی که میکنند، این است: ابوالفتح کو؟ من جوابی ندارم. چهکار کنم؟
فرمانده گردان اصرار دارد که من به مرخصی بروم. من هم دارم دعا میکنم که مرخصیام لغو شود. شما هم دعا کن.
از این ماجرا چندی روزی گذشت. از رده بالا ابلاغ کردند که مجدداً باید به خط طلائیه برگردید. با گروهی از رزمندگان به خط طلائیه رفتیم. آتش دشمن فوقالعاده شدید بود. با ترفندی که عراقیها به کار بردند، موفق شدند بخشی از این خط را به تصرف خود درآورند. تعدادی را به عنوان نیروی کمکی برای کمک به ما به خط فرستادند. شهید محمدعلی طاهری نیز همراه آنان بود. وی به عنوان آرپیجیزن، این دسته را همراهی میکرد. وقتی اورا دیدم، پرسیدم، مگر به مرخصی نرفتی؟ گفت: نه! الحمدالله مرخصیام لغو شد و موفق شدم به خط بیایم. تعدادی از رزمندگان برای بازپسگیری خط سقوط کرده طلائیه، به جلو رفتند. شهید طاهری هم جزء آنان بود. چند ساعت بعد خبر شهادت تعدادی از رزمندگان اعزامی را آوردند که نام محمدعلی نیز در جمع آنها بود.
آری! او که مردی شوخ طبع، با ایمان، دلسوز، متین و مهربان بود، پس از مبارزه جانانه با متجاوزان عراقی، در تاریخ ۲۶ /۱۲/ ۱۳۶۲ در منطقه طلائیه، به هوای کوی دوست و رسیدن به وصال، بال پرواز گرفت و تا بیکران آسمانها پرواز کرد و از عالم خاکی فاصله گرفت. پیکر مطهرش در گلزار شهدای نیریز به خاک سپرده شده است.
روحش شاد و نامش جاودان
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید محمد علی طاهری
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید علیرضا نقی زاده
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید محمد علی احصایی
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید ابوالفتح شهاب الدینی
بیشتر »