فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید محمود یاراحمدی


بسم‌الله الرحمن الرحیم

حرّمَ علی عینین ان تنالهم النار، عینّ بکت من خشیه الله و عینّ باتت تحرس الاسلام و اهله من الکفر.۱
دو چشم بر آتش حرام است: چشمی که از ترس خدا گریسته و چشمی که بیدار مانده و مسلمانان را در مقابل کافران نگهبانی کرده است.
با سلام و درود به تنها منجی عالم بشریت امام عصر (عج) و نائب برحقش، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی. با سلام و درود فراوان به شهیدان گلگون‌کفن، از صدر اسلام [تاکنون و تا پیروزی انقلاب اسلامی بر کشورهای ابرقدرت. با سلام و درود به معلولان و اسیران جنگی که از تمام اموال مادی] خود گذشته و به یاری اسلام شتافتند. وصیت خود را چنین شروع می‌کنم: بارالها! مرا فرزندی از فرزندان صالح قرار ده تا بتوانم در مقابل قوم فساد انگیز، اسلام را یاری کنم. من در تاریخ ۱۳۶۴/۴/۱۹ به جبهه‌های حق علیه ظلمت اعزام‌شده و خدمت به اسلام را شروع کرده‌ام. شهادت من یک نعمتی است برای پدر و مادرم و برای تمام مردم شهیدپرور ایران. وقتی من شهید شدم، پدر و مادرم، اصلاً در شهادت من عزاداری نکنید، بلکه باید خوشحال‌تر بشوید که چنین فرزندی درراه خط سرخ حسین (ع) و در راه اسلام فدا کرده‌اید. واقعاً ظلم است که راه شهیدان را ادامه ندهیم. پیام من به دوستانم این است که تا می‌توانند از هر راه چیزی به اسلام کمک کنند و راه همه شهیدان را ادامه دهند. آری! فکر نکنید که شهیدان زنده نیستند؛ شهیدان زنده‌اند، بلکه کسانی زنده نیستند که برای اسلام کمک نمی‌کنند. پدر و مادر خوبم، بازهم به شما می‌گویم که اصلاً در شهادت من گریه نکنید. پیامم به برادرم این است که راه مرا ادامه بدهد و خدای‌نکرده نگوید که من تنها فرزندی هستم که باید پدر و مادرم را کمک کنم. اول اسلام، بعد پدر و مادر. به خواهرانم که از شهادت من در این دنیا ناراحت می‌شوند؛ به آن‌ها بگویید که اصلاً گریه نکنند و ناراحت نشوند و اگر آن‌ها، یعنی پدرم، مادرم، خواهرانم و برادرم ناراحت باشند، من هم ناراحت می‌شوم. از پدر و مادرم می‌خواهم که اول خود را بسازند و بعد خواهرانم را زینب گونه تربیت کنند. من عزیزتر از آن نیستم که امام حسین (ع) فرزند شش‌ماهه خود را به نبرد علیه کافران برد و جان آن طفل تشنه کم‌طاقت را فدای اسلام کرد. ما همه در برابر خون این‌همه شهید مسئولیم که در جهان آخرت جلومان را می‌گیرند؛ خصوصاً آن فرزند کوچک امام حسین (ع) با گلوی خونین و خشک، جلو ما را می‌گیرد و می‌گوید: چرا تو راه مرا ادامه ندادی؟ در آنجاست که هیچ جوابی برای آن شهیدان نداریم. از برادرم می‌خواهم که راه مرا ادامه بدهد و همیشه گوش‌به‌فرمان اسلام باشد. در حدود یک سال و نیم از روزه و نمازم را قضا کرده‌ام؛ پدر و مادرم نماز و روزه‌ام را بخوانند و بگیرند. از تمام اقوام و خویشان می‌خواهم که هر کس از من ناراحتی دیده است، مرا ببخشد. از پدر و مادرم می‌خواهم که باآنکه نتوانستم فرزندی  خوب برای آن‌ها باشم که بتوانم زحمت‌هایی که مادرم در نیمه‌شب‌ها و روزها برایم کشید و از ناراحتی مریض شد و زحمت‌هایی که پدرم برایم کشیده است، جبران کنم. مرا حلال کنند و مرا ببخشند؛ خدا این‌همه مشکلات را جبران می‌کند. از تمام اقوام و از تمامی مردم شهیدپرور منطقه‌مان می‌خواهم که در تشییع‌جنازه من همه شرکت کنند. امام حسین (ع) می‌فرماید: «مرگ باعزت بهتر از زنده ماندن با ذلت است.» خداوند راه را برای انسان‌ها نشان داده که بنده‌اش را تنها خودش بمیراند و تنها خودش زنده کند، نه آنکه مردم از فرمان الهی سرپیچی کنند. بار خدایا! اگرچه گناهم نزد تو بزرگ است، اما گذشت تو بزرگ‌تر است از گناه من، بار خدایا! اگر من اهل نیستم که به رحمتت برسم، رحمت تو اهل آن است که به من برسد و مرا فراگیرد؛ زیرا که آن فراگرفته همه‌چیز را بهر تو، ای ارحم‌الراحمین! به‌راستی‌که آمرزشت امیدبخش‌تر از کردار من است و راستی رحمتت وسیع‌تر از گناه من است، بارالها! اسلام را به پیروزی برسان. بار الها! تمام شهدای اسلام را هم‌نشین شهیدان کربلا قرار بده. بارالها! مرا در راهت قرار بده و هدیه‌ای ناقابل از طرف پدر و مادرم قبول بفرما.

والسلام
محمود یاراحمدی فرزند ایرج یاراحمدی



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :