نوشتهها
شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده
آنانکه در میدان مبارزه با دو بال علم و جهاد به پرواز درآمدند و با خون خود گفتههایشان را به منصه ظهور رساندند، آنانکه قیام در مقابل ظالم را عین حیات دانستند، قابل ستایش و تمجیدند. ولی با کدامین زبان میشود آنها را ستود؟ و یا کدامین کلمات قادر به تمجید از آنهاست؟
معلم شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده فرزند محمد، در تاریخ ۵/۶/ ۱۳۳۷ متولد شد و با آمدنش شادی را برای خانواده به همراه آورد. به عشق فرزند گرانمایه امام حسین(ع) نام اورا علیاکبر نهادند تا در در زندگی مشی و مرام او را پیش گیرد. فعالیتهای خود را با تحصیل در دبستان ششم بهمن شهرستان نیریز آغاز نمود و با اخذ مدرک ششم نظام قدیم، وارد دبیرستان شهید بهشتی (شعله) شد. کلاسهای قرآن دبیرستان و جلسات مذهبی مسجد جامع مهدی(عج) که با حضور اساتید وی تشکیل و هدایت میشد، شاهد شرکت فعال و با ثمر او بود. در زندگی ساده پوشی و ساده زیستی را انتخاب کرده و همگام با سایر دوستانش در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی شرکت و در سازماندهی آنها نقش مؤثری داشت، به همین دلیل اغلب اوقات تحت تعقیب نیروهای امنیتی رژیم سفاک پهلوی بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، شغل معلمی را برگزیده و راهی روستاهای دور افتاده شد. خدمت صادقانه و بیریای او در روستاها و آموزش نونهالان روستایی، خاطرات شیرینی را از وی در اذهان معلمان و دانشآموزان بیادگار گذاشته است. با شروع جنگ تحمیلی به همراه سایر همرزمان خود از جمله: شهیدمجید محمدزاده، سید عبدالرسول معصومی و علیرضا اکرامپور، در تاریخ ۴/۱۲/ ۱۳۶۰ با اطاعت از فرمان امام خمینی(ره) و دفاع از اسلام و میهن اسلامی عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل گردید. در عملیات فتح المبین ـ۲/۱/ ۱۳۶۱ـ همزمان با آغاز سال نو و شکفته شدن گلهای بهاری به وصال یار نائل آمد و در بهشت او مأوا گزید. پیکر پاک و مطهر شهید همراه با دیگر شهدای این عملیات در میان تشییع بیسابقه مردم نیریز در گلزار شهدای این شهرستان به خاک سپرده شد.
همرزماناش از خاطرات با وی بودن اینگونه نقل میکنند: زمانیکه عازم جبهه بودیم، هرچه به منطقه بیشتر نزدیک میشدیم، خطاب به شهید علیرضا اکرامپور میگفت: "احساس میکنم هرچه با شدت به شهادت نزدیک میشویم."
از آنجایی که به نوشیدن چای علاقه وافری داشت، هر جا که فرصتی به دست میآمد، بیدرنگ وسایل مورد نیاز را فراهم و مشغول درست کردن چای میشد و سخاوتمندانه سایر همرزمان خود را برای نوشیدن چای دعوت میکرد. این مسئله باعث شده بود که او را به نام "شوفر چای" صدا بزنند.
روحش شاد و راهش پررهرو باد
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید جمشید زردشت
- زندگینامه جانباز غلامرضا نصرتی
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید حسین عسکری
بیشتر »