نوشتهها
شهدا سال ۶۱ -وصیتنامه شهید جهانشاه اکبرپور
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون (سوره توبه، آیه ۲۰ )
شکر خدا که نعمتش شامل حالم شد و توانستم در صحنه نبرد حق و باطل شرکت کنم و در راه خدا جهاد نمایم.میخواستم همانطور که خداوند متعال میفرماید هر مسلمان باید وصیت کند، چند خطی بنویسم، برادران و خواهران من؛ در زندگی چیزی نداشتم و ندارم، جز کوله باری از گناه، میخواستم از همه کسانیکه به وصیتنامهام گوش میکنند یا میخوانند و یا مرا میشناسند طلب بخشش کنم و از آنها تقاضا کنم که اگر از من بدی دیدهاند مرا بخاطر خدا ببخشند که من از آتش دوزخ میترسم. و ای برادران که شما دارید به وصیت من گوش میکنید! هر چند من کوچکتر وگناهکارتر از شما هستم میخواهم بگویم:
ای برادران کمی به خود آئید و برگردید، خدا شاهد است که من یک گنهکار هستم ولی یک مرتبه خدا مرا به سوی خود طلبید، من کمی به خود آمدم، دیدم ای وای چقدر از زندگی عقب افتادهام، به فکر روز قیامت افتادم و ترسیدم، شما هم بترسید و به راه الله بیائید و به قرآن توجه کنید و معنیهای آن را بخوانید، ببینید خدا چه میگوید. در پایان میخواستم چند کلمهای برای خانوادهام بنویسم:
پدر و مادر عزیز سلام عرض میکنم، حالا که این وصیتنامه بدست شما عزیزان رسیده است، من در ابدیت قرار گرفتهام و از شماها فقط طلب و تقاضای بخشش مینمایم. امیدوارم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید و نکند که مرگ من باعث ناراحتی شما بشود. پدر بزرگوارم از روزیکه پای به دنیا نهادهام تا به امروز که خود را شناختم، در آغوش باز و پر محبت شما پرورش یافتهام، چه رنجها و زحماتی که درباره من متحمل شدهاید. پدرجان مرا ببخشید که بی خبر به جبهه آمدهام ، زیرا چیزی که در من بوجود آمده بود بغیر از خدمت به اسلام و قرآن چیز دیگری نبود. و مادر عزیزم ای نور خدا دادی که به فدای دامن پاکت، و ای که قلب رئوفت را در اختیار من گذاشتی و نتوانستم جبران زحماتت را بکنم، از تو میخواهم که هیچ گریه و ناراحتی درباره من نکنید، زیرا که باید مرگ شرافتمندانه باشد و از شما طلب بخشش میکنم و میخواهم مرا حلال کنید و شما صبر را پیشه کنید، ان الله معالصابرین، از شما معذرت میخواهم که نتوانستم یک فرد مؤمن باشم، اما در مقابل عدل الهی توبه کردم و جانم را فدای اسلام کردم، ولی اگر اینکار را نمیکردم مرگ مرا دنبال میکرد، اما من به دنبال تقوایی که بدست آوردم بدنبال مرگ با شرف راه افتادم. ای مادر و پدر! خدا میخواهد در این جنگ شما را بیازماید که ببیند شما چگونه افرادی هستید و افتخار کنید که توانستید یک هدیه ناقابل به اسلام هدیه کنید. (الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا...)
اوست خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا بیازمایدتان که در صحنه پیکار حق علیه باطل کدامین از شما نیکوکارترید.
در پایان از همه شما حلال خواهی میکنم و تقاضا میکنم که همه شما بخاطر خدا و قرآن مرا ببخشید و شما را به تقوا سفارش میکنم.
با درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی ـ جهانشاه اکبر پور ۱۳۶۱/۲/۱۰
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۱ -وصیتنامه شهید جهانشاه اکبرپور
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید جهانشاه اکبرپور
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید قاسم صالح
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید ابراهیم کشاورز
بیشتر »