نوشتهها
زندگینامه آزاده محمد رضا خاموشی
برادر محمدرضا خاموشی در سال ۱۳۳۰ در خانوادهای متدین و مذهبی در روستای دهچاه از توابع شهرستان نیریز، دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کنار خانواده گذارند. برای کسب علم و دانش وارد دبستان عسجدی دهچاه شده و دوران ابتدایی را در همان مدرسه بپایان رساند. دوران متوسطه را در شهرستان نیریز - دبیرستان احمد نیریزی- به پایان رساند. بعد از اخذ دیپلم به خدمت ارتش درآمد و در تیپ ۳۷ زرهی شیراز مشغول به خدمت شد. بعد از شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، وی که دفاع از کشور را وظیفه خود میدانست در همان اوایل جنگ به مناطق مرزی اعزام و در جاده آبادان - ماهشهر به نبرد با متجاوزین بعثی پرداخت. در مورخ ۲۰/۱۰/۱۳۵۹ در حالی که مشغول دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی و مردم کشورش بود به اسارت نیروهای دشمن بعثی درآمد. وی به دلیل مجروح بودن؛ به بیمارستانی در عراق منتقل و بعد از بهبودی، مدت ده سال در اسارت دشمن بود. همراه با سایر آزادگان، در تاریخ ۴/۶/۱۳۶۹ به میهن اسلامی بازگشت.
از ایشان در خواست کردیم تا یکی از خاطرات دوران اسارت را بیان کند؛ در پاسخ گفت:
در سال ۱۳۵۹، وقتی به اسارت دشمن بعثی درآمدیم؛ با تعدادی از همسنگران در حال صحبت بودیم که یکی از نیروهای ارتش عراق به سراغ ما آمد. بعد از اینکه لحظاتی به حرفهای ما گوش کرد، شروع کرد به فارسی صحبت کردن و از ما پرسید؛ اهل کجا هستید؟
بچهها خود را معرفی کردند. او هم خودش را معرفی کرد و گفت: من ایرانی هستم. از او پرسیدیم چرا در کنار نیروهای عراقی بر علیه هموطنان خود میجنگد؟ در پاسخ گفت: چون آقای خلخالی عموی مرا را اعدام کرده، من هم به ارتش عراق پیوسته و تصمیم به جنگ با ایرانیان گرفتم. با او مدتی به صحبت نشستیم و توانستیم نظر او را نسبت به ایران اسلامی تغییر دهیم.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- زندگینامه آزاده محمد رضا خاموشی
- شهدا سال ۶۰ -زندگینامه شهید خلیل پاک نیت
- شهدا سال ۵۹ -زندگینامه شهید علی میرزازاده
- شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید عیدی محمد شکوهی قرائی
بیشتر »