بمناسبت چهلمین روز شهادت ذبیح اله حقیقی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ذبیح الله ما سوی منا شد ذبیح الله حقیقی جان فداکرد چهل روز است رفته از بر ما چهل روز است آن سرو دلارا چهل روز است آن سرباز اسلام چهل روز است مادر در فغان است چهل روز است زیر خاک خفته ولی بنشسته اینک با شهیدان حقیقی بود سرباز حسینی ذبیح الله حقیقی کشته گردید بریده دل زخویشان و کسانش دل خواهر همی سوزد برایش توکــل این مصیبت مختــصر کــرد بقربانگاه کردستان فدا شد بخون خویش...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ذبیح الله ما سوی منا شد ذبیح الله حقیقی جان فداکرد چهل روز است رفته از بر ما چهل روز است آن سرو دلارا چهل روز است آن سرباز اسلام چهل روز است مادر در فغان است چهل روز است زیر خاک خفته ولی بنشسته اینک با شهیدان حقیقی بود سرباز حسینی ذبیح الله حقیقی کشته گردید بریده دل زخویشان و کسانش دل خواهر همی سوزد برایش توکــل این مصیبت مختــصر کــرد بقربانگاه کردستان فدا شد بخون خویش...
اشعار آقای محمد معانی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
آقای محمد معانی از شعرا و ادیبان مشهور نیریز است که نزدیک به چهل سال بعنوان استاد ادبیات فارسی در آموزش و پرورش و دانشگاه آزاد اسلامی و مراکز تربیت معلم به تدریس اشتغال داشته است. ایشان در بزرگداشت دلاوریهای زرمندگان اسلام و شهیدان هشت سال دفاع مقدس اشعاری را سروده که بخشی از آنها در این نوشته خواهد آمد. ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
آقای محمد معانی از شعرا و ادیبان مشهور نیریز است که نزدیک به چهل سال بعنوان استاد ادبیات فارسی در آموزش و پرورش و دانشگاه آزاد اسلامی و مراکز تربیت معلم به تدریس اشتغال داشته است. ایشان در بزرگداشت دلاوریهای زرمندگان اسلام و شهیدان هشت سال دفاع مقدس اشعاری را سروده که بخشی از آنها در این نوشته خواهد آمد. ...
مرارتها و مشقت های عملیات والفجر ده
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای محمد زاده در مورد مشقاتی که رزمندگان شهرستان نیریز در این عملیات متحمل شدند میگوید: بچهها اصلا" سنگر اجتماعی نداشتند، بلکه گودالی حفر کرده بودند و شبها در این گودالها، پلاستیکی روی خودشان میکشیدند تا کمتر خیس شوند و به این شکل استراحتی میکردند. از نظر غذا هم فقط غذای سرد مثل کنسرو و کمپوت داده میشد، آن هم شب هنگام ماشین تدارکات میآمد غذای سرد را تحویل میداد و بر میگشت. از نظر آب هم از آب...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای محمد زاده در مورد مشقاتی که رزمندگان شهرستان نیریز در این عملیات متحمل شدند میگوید: بچهها اصلا" سنگر اجتماعی نداشتند، بلکه گودالی حفر کرده بودند و شبها در این گودالها، پلاستیکی روی خودشان میکشیدند تا کمتر خیس شوند و به این شکل استراحتی میکردند. از نظر غذا هم فقط غذای سرد مثل کنسرو و کمپوت داده میشد، آن هم شب هنگام ماشین تدارکات میآمد غذای سرد را تحویل میداد و بر میگشت. از نظر آب هم از آب...
بمباران در جفیر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
آقای سعید محمدزاده از رزمندگان حاضر در این عملیات میگوید:(5-MOHAMMADZADE-12) قبل از اینکه به مرحله عملیاتی جفیر وارد شویم، چند ماهی را در پایگاه پنجم شکاری امیدیه، مستقر بودیم. بچهها در این مدت آموزشهای خوبی دیده و توان لازم را کسب کرده بودند. خصوصا" اینکه از لحاظ معنوی به خودشان رسیده بودند و توان روحی و معنوی بسیار بالایی داشتند. امّا پس از آنکه از امیدیه به منطقه جفیر عازم شدیم متأسفانه گردان توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد. بعد...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
آقای سعید محمدزاده از رزمندگان حاضر در این عملیات میگوید:(5-MOHAMMADZADE-12) قبل از اینکه به مرحله عملیاتی جفیر وارد شویم، چند ماهی را در پایگاه پنجم شکاری امیدیه، مستقر بودیم. بچهها در این مدت آموزشهای خوبی دیده و توان لازم را کسب کرده بودند. خصوصا" اینکه از لحاظ معنوی به خودشان رسیده بودند و توان روحی و معنوی بسیار بالایی داشتند. امّا پس از آنکه از امیدیه به منطقه جفیر عازم شدیم متأسفانه گردان توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد. بعد...
شورای افکار خمسه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از روزهای آخر ماه مبارک رمضان توسط پنج نفر از برادران رزمنده به روحانی گردان، «شهید سید رسول معصومی» پیشنهاد میشود که در مراسم برگزاری نماز عید فطر، همه رزمندگان بدون کفش بطرف محل برگزاری نماز عید بروند. اتفاقا" مورد قبول تبلیغات لشکر هم واقع شده و این کار انجام میشود. پس از آن در گردان، این گروه پنج نفره بنام "شورای افکار خمسه" مشهور شده بودند. ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از روزهای آخر ماه مبارک رمضان توسط پنج نفر از برادران رزمنده به روحانی گردان، «شهید سید رسول معصومی» پیشنهاد میشود که در مراسم برگزاری نماز عید فطر، همه رزمندگان بدون کفش بطرف محل برگزاری نماز عید بروند. اتفاقا" مورد قبول تبلیغات لشکر هم واقع شده و این کار انجام میشود. پس از آن در گردان، این گروه پنج نفره بنام "شورای افکار خمسه" مشهور شده بودند. ...
کلیات عملیات والفجر 8
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یکی از عملیاتهای بزرگی که در طول 8 سال دفاع مقدس انجام شد، عملیات والفجر 8 بود. این عملیات از نظر استرانژی، تاکتیک و منطقه عملیاتی و نوع اجراء میتوان گفت منحصر بفرد بود. این عملیات در منطقه " فاو " درساعت 10/22 دقیقه روز 20/11/1364 با عبور از رودخانه اروند و با رمز: «بسماللهالرحمنالرحیم، لاحول و لاقوت الابالله العلی العظیم، و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه، یا فاطمه الزهراء یا فاطمه الزهراء یا فاطمه الزهراء.» شروع شد. فاو...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یکی از عملیاتهای بزرگی که در طول 8 سال دفاع مقدس انجام شد، عملیات والفجر 8 بود. این عملیات از نظر استرانژی، تاکتیک و منطقه عملیاتی و نوع اجراء میتوان گفت منحصر بفرد بود. این عملیات در منطقه " فاو " درساعت 10/22 دقیقه روز 20/11/1364 با عبور از رودخانه اروند و با رمز: «بسماللهالرحمنالرحیم، لاحول و لاقوت الابالله العلی العظیم، و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه، یا فاطمه الزهراء یا فاطمه الزهراء یا فاطمه الزهراء.» شروع شد. فاو...
تقلب در قرعه کشی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در عملیات کربلای 4 دو نفر از برادران پیک گردان کمیل بودند. قرار شد یکی از این دو به همراه شهید مرتضی جاویدی به آن سوی اروند (ضلع غربی) بروند و مسیر را شناسایی کنند. تا زمانیکه گردان از روی اروند حرکت کرد و به آن سو رسید بچهها را راهنمایی کنند. موقع انتخاب یکی از این دو نفر، بحث بیش آمد و هر دو اصرار داشتند که باید من بروم. چون به نتیجه نرسیدیم قرار شد قرعه...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در عملیات کربلای 4 دو نفر از برادران پیک گردان کمیل بودند. قرار شد یکی از این دو به همراه شهید مرتضی جاویدی به آن سوی اروند (ضلع غربی) بروند و مسیر را شناسایی کنند. تا زمانیکه گردان از روی اروند حرکت کرد و به آن سو رسید بچهها را راهنمایی کنند. موقع انتخاب یکی از این دو نفر، بحث بیش آمد و هر دو اصرار داشتند که باید من بروم. چون به نتیجه نرسیدیم قرار شد قرعه...
پدافند در خط طلائیه
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
در عملیات خیبر محور طلائیه اهمیت فوق العادهای برای کل عملیات داشت. لذا رزمندگان و نیروهای عمل کننده با تمام توان سعی در حفظ آن داشتند. دشمن نیز که به مرور خود را باز یافته بود، پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی مورد نظر نیروهای خودی، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی اطراف جاده بصره - العماره و سپس بر روی طلائیه متمرکز کرد. آتشباری دشمن در منطقه طلائیه که زمینی بسیار محدود را شامل...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
در عملیات خیبر محور طلائیه اهمیت فوق العادهای برای کل عملیات داشت. لذا رزمندگان و نیروهای عمل کننده با تمام توان سعی در حفظ آن داشتند. دشمن نیز که به مرور خود را باز یافته بود، پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی مورد نظر نیروهای خودی، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی اطراف جاده بصره - العماره و سپس بر روی طلائیه متمرکز کرد. آتشباری دشمن در منطقه طلائیه که زمینی بسیار محدود را شامل...
سردی مزاج و مسقطی لاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...
قلپ قلپ قمقمه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در شب عملیات خیبر، اسفندماه 1362، در منطقه پشت دژ بعد از حدود هفت کیلومتر راهپیمائی، نیروهای گردان به پشت میدان مین دشمن میرسند. شهید سعید بیگی رو به آقای جواد مبین کرده و میپرسد: جواد قمقمهات آب دارد؟ جواد در پاسخ میگوید: بله. می گوید: بده تا من کمی بخورم. جواد مبین از او میپرسد. مگر خودت قمقمه نداری؟ سعید در پاسخ جواب میدهد: دارم ولی اگر آب از قمقمه خودم بخورم نصفه میشود و موقعی که...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در شب عملیات خیبر، اسفندماه 1362، در منطقه پشت دژ بعد از حدود هفت کیلومتر راهپیمائی، نیروهای گردان به پشت میدان مین دشمن میرسند. شهید سعید بیگی رو به آقای جواد مبین کرده و میپرسد: جواد قمقمهات آب دارد؟ جواد در پاسخ میگوید: بله. می گوید: بده تا من کمی بخورم. جواد مبین از او میپرسد. مگر خودت قمقمه نداری؟ سعید در پاسخ جواب میدهد: دارم ولی اگر آب از قمقمه خودم بخورم نصفه میشود و موقعی که...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100
101
102 103 104 بعدي