نتایج جستجوی عبارت «سید امید سیدموسوی 16/11/1364» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -کوچ
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ناگه کدامین عشق ناگه کدامین یاد از سرزمین خالی از انسان بر سرزمین یاد ما پی گیر زد فریاد ای خسته از ماندن در این گنداب ای سیر از پندار ای خسته از پرداختن بر پوچی هر حرف ای مانده در تابوت تنها و سیاه شب برخیز ـ برخیزیم زین ماندن اندر کنج عزلت بادلی پردرد اینجا فکندن خانه‌های درد اینجا نشستن این چنین بی‌درد من دیگر از هر چیز بی‌زارم جز مرگ کو عشق و امید تازه جان است برخیز ـ‌ برخیزیم زین خانه ما بار سفر بندیم تا سرزمین مردمانی گُرد تا سرزمینی کز...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -که مپرس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای عزیز دادور، مردی که صبور بود و سرکش با الهام از حافظ طعم رنجی چشیده است که مپرس بار دردی کشیده است که مپرس عاشقانه پریده از برما به مقامی رسیده است که مپرس خون سرخی به گونه‌اش غلتید غم سرخی به سینه‌اش که مپرس تنگ بود این قفس که مرغ پرید به سرائی پریده است که مپرس زندگی عاشقانه زیستن است او به عشقی رسیده است که مپرس هان عزیز ای گل امید همه به عزایی نشسته‌ایم که مپرس غم مرگ تو وه چه سنگین است کوه باری کشیده است که...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -دو رودخانه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در آن زمان که گل خون به کوچه می‌بارید به سینه و تـن مــردان گلوله می‌بـــارید دو دوست خسته ز گرد ره آمده بودیم سپر به نیزه دژخیم آمده بودیم برای رزم، خروش از جگر برآوردیم براه کعبه به دستان خود سر آوردیم امید نصر به هر سینه آشیانه نمود گل امید ز فریاد ما جوانه نمود به شوق یار دویدیم دشت ایران را به خانه خانه رساندیم راز شیران را به پاس حمله ما دزد و راهزن بگریخت به همت همه، دژخیم از وطن بگریخت به موج حادثه، خود...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -سفینه النجاه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به یکی از دوستانم که دردهایش را با جانم لمس می‌کردم و سخنانش آرامشم می‌داد و صبوریش اصالت انسان را در جانم زنده می‌کرد و برای التیام زخمهای دلش، گاهی با هم گریه می‌کردیم. "حمید" قایقم نشسته‌ای به گل به خون به بندر قایقم رسیده‌ای به اوج دریا قایقم تمامی وجود تو دریاست قایقم تو دل زدی به دریا گشته‌ای رها ز بند بندر رفته‌ای بسوی موج یکسر رسته‌ای زآسمان بندر قایقم تو ساحلی به دریا دامن تو آستان دریا قایق من ای گسسته هر بند از حریم بی امید بندر رفته‌ای تو روی...
زندگینامه جانباز عباس زارع
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
عباس فرزند حاجی، در سال 1337 در شهر نی‌ریز در خانواده‌ای مسلمان، زحمتکش و بی‌آلایش دیده به جهان گشود. تا کلاس سوم ابتدایی در نی‌ریز درس خوانده و سپس ترک تحصیل نمود و در کنار پدر مشغول کار گردید. وی در دوران جوانی به شغل رانندگی روی آورد و به عنوان راننده ماشن آلات سنگین به استخدام شهرداری نی‌ریز در آمد. در اوایل سال 1365 به همراه جمعی از کارکنان شهرداری جهت انجام عملیات راهسازی عازم منطقه آبادان...
به یاد شهید خلیل قانع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خلیل ای نور چشمان تر ما خلیل قانع آن سرباز اسلام شده یک سال ترک ما نموده شد او قربانی اسلام و قرآن تو رفتی یاد ما دیگر نکردی بدین قانع بدیم بینیم رویت نمودی در ره دین پایداری لباست شد کفن برقامت تو بود یک کودکی از تو نشانه همی گوید که بابایم کجا رفت دل همسر از این غم گشته پرخون خلیل ما امید خاندان بود خوشا شهد شهادت را چشیدن خلیل ما که جانبازی شهیداست...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید حسن احمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسن احمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد.1 بگو: ای کافران، آنچه را شما می پرستید، من نمی پرستم و نه شما آنچه را من می‌پرستم می‌پرستید. اینجانب وصیت می‌کنم، اگر به مرگ طبیعی مردم، مرا تشییع نکنید، زیرا در جائیکه شهدای بخون خفته انقلاب هنوز جان نثار این درخت پر بار، یعنی اسلام عزیز می‌کنند، حس می‌کنم که حتی جسدم از آنان خجالت می‌کشد. ولی اگر شهید شدم، از آشنایان...
بیاد شهید احمد (جواد) رئوفی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
جـواد ای نوگل بستان مادر کجا رفتی که دیدارت ندیدم جـواد نازنین من کجائی پدر از هجر توقدش خمیده امیـدم بود دامات نمایم امیـدم نا امید از رفتن تو گسستی رشتـه مهرو وفا را توبـودی مظـهر مهر و عطوفت تن پاکت نمیدانم کجا هست بخـاک وخـون فتاده پیکر تو جواد نازنین دردانه ما بیا مادر دگر بارت ببینم تـو ای فرمانبر امرخمینی بخواب آسوده خوش درآن بیابان کـه فتح کـربلا نزدیک باشد توکل در عزایت نوحه سرکـــرد رئوفی...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید محمدرضا خودستان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمدرضا خودستان »
بسم رب الشهداء و الصدیقین انا لله و انا الیه راجعون بنام خدای عزوجل، آن یگانه، یکتا و بی‌همتا که می‌پرستمش، چون اوست که قابل ستایش است و شریک ندارد و برای او سجده بجا آورم. اینجانب محمدرضا خودستان سرباز حقیر اسلام، البته اگر مورد قبول خداوند بزرگ و صاحب الزمان مهدی‌ موعود(عج) قرار گیرد. واجب دانستم که عاجزانه یک وصیتنامه برای اینکه خطی و یادی از من به جا بماند، قلم را بر این برگ بچرخانم و آنچه از قلبم...
بیاد شهید محمد کاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
در عید استقرار جمهوری ایران از کربلا‌کاری رسیده میهمان است مادر بگوید در غمش با آه و زاری نعش‌محمد از سفر آمد خوش آمد بود آرزویم تا که دامادش نمایم می‌خواستم تا حجله عیشش ببندم گشته امیدم نا امید از جور صدام لیکن‌از‌آن شادم‌که تا کوی حسینی جان در ره قرآن و دین داده جوانم تا مهرومه اندر جهان تابنده باشد یاد از علی اکبر کنم مانند لیلا یارب به خون پاک فرزندان زهرا گفتا توکل درغم هجر...