شهدا سال 62 -زندگینامه شهید خلیل دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید خلیل دمیری »
ریزش برگهای پائیزی و صدای ناله برگهای خزان زده در پای درختان ایستاده در باغ، خاطرات آمدن کودکی را در مهره ماه 1342 در خانوادهای متدین و مذهبی، در یکی از روستاهای بخش آباده طشک بنام "تمشولی" به یاد میآورد. او که آمد خزان را به فراموشی برد و نامش خلیل نامیدن تا در کوره راه زندگی «خلیل» پدر و مادر باشد. اما سختی روزگار از همان ابتدا، شراب تلخ زندگی توأم با مشقت و سختی را در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید خلیل دمیری »
ریزش برگهای پائیزی و صدای ناله برگهای خزان زده در پای درختان ایستاده در باغ، خاطرات آمدن کودکی را در مهره ماه 1342 در خانوادهای متدین و مذهبی، در یکی از روستاهای بخش آباده طشک بنام "تمشولی" به یاد میآورد. او که آمد خزان را به فراموشی برد و نامش خلیل نامیدن تا در کوره راه زندگی «خلیل» پدر و مادر باشد. اما سختی روزگار از همان ابتدا، شراب تلخ زندگی توأم با مشقت و سختی را در...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید عبدالحسین زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
آنانکه ره عشق گزیدند همــــــه در کوی شهادت آرمیدند همه سال ۱۳۳۶ در خانوادهای متدین و مذهبی، کودکی چشم به جهان گشود که به عشق سالار شهیدان، او را عبدالحسین نامیدند، به این امید که روزی ادامهدهنده راه آن امام همام باشد. به دلیل مشکلات اقتصادی از کسب دانش و تحصیل بازماند و برای تأمین روزی حلال برای خانواده خود به کار پرداخت. با انتخاب راه و مسیر انقلاب اسلامی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
آنانکه ره عشق گزیدند همــــــه در کوی شهادت آرمیدند همه سال ۱۳۳۶ در خانوادهای متدین و مذهبی، کودکی چشم به جهان گشود که به عشق سالار شهیدان، او را عبدالحسین نامیدند، به این امید که روزی ادامهدهنده راه آن امام همام باشد. به دلیل مشکلات اقتصادی از کسب دانش و تحصیل بازماند و برای تأمین روزی حلال برای خانواده خود به کار پرداخت. با انتخاب راه و مسیر انقلاب اسلامی...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید عباسعلی محمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
مگر میشود رفت؟ مگر میشود بیتفاوت گذشت از کوچه یاد پرستوهای مهاجر؟ آنجا که پر است از جوی خاطرههای بهیادماندنی. چگونه میشود نگاه نکرد و رفت؟ باید قصه آنها را با زبان سرود و با قلم به نگارش درآورد و بر صفحه دل ترسیم کرد. باید گفت هر آنچه را که در سینه است تا ماندنی شود و به یادگار بماند برای نسل آینده. تا بدانند و آگاه شوند که چهسان این انقلاب به دست آمد و چگونه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
مگر میشود رفت؟ مگر میشود بیتفاوت گذشت از کوچه یاد پرستوهای مهاجر؟ آنجا که پر است از جوی خاطرههای بهیادماندنی. چگونه میشود نگاه نکرد و رفت؟ باید قصه آنها را با زبان سرود و با قلم به نگارش درآورد و بر صفحه دل ترسیم کرد. باید گفت هر آنچه را که در سینه است تا ماندنی شود و به یادگار بماند برای نسل آینده. تا بدانند و آگاه شوند که چهسان این انقلاب به دست آمد و چگونه...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید سید عمادالدین پوررضا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در انتظار وصال یار، بالهایش را برای پرواز گشوده بود و در انتظار یک اشاره، بیقرار رفتن بود. آن روز که فرمان رسید، بال گشود و ما را بیتاب رخ زیبای خود کرد؛ اما رفتنش پیام پیروزی خون بر شمشیر را به هدیه آورد و عطر آزادی را در سرزمین ما «ایران» به مشام جانها رساند. سید عمادالدین در پنجم شهریورماه ۱۳۴۸ در روستای ریز آب بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز در یک خانواده مسلمان و متدین دیده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در انتظار وصال یار، بالهایش را برای پرواز گشوده بود و در انتظار یک اشاره، بیقرار رفتن بود. آن روز که فرمان رسید، بال گشود و ما را بیتاب رخ زیبای خود کرد؛ اما رفتنش پیام پیروزی خون بر شمشیر را به هدیه آورد و عطر آزادی را در سرزمین ما «ایران» به مشام جانها رساند. سید عمادالدین در پنجم شهریورماه ۱۳۴۸ در روستای ریز آب بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز در یک خانواده مسلمان و متدین دیده...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محسن پرهوده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محسن پرهوده »
آنگاه که آسمان را به زینت کواکب مزین کردند، از فرزند آدمی نیز پیمان گرفتند که آسمان دل را جز به محبت حق نسپارد، اگرچه بر دار عشقاش کشند و بند از بندش جدا کنند. محسن، گلی زیبا بود که سیزدهم آبان ماه سال 1342 در شهرستان مهاباد، میان خانوادهای متدین و مسلمان، شکفت. قناریها در کنار مرغان عشق، نغمه شادی سر دادند و آمدنش را به فرشتگان تبریک گفتند. کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محسن پرهوده »
آنگاه که آسمان را به زینت کواکب مزین کردند، از فرزند آدمی نیز پیمان گرفتند که آسمان دل را جز به محبت حق نسپارد، اگرچه بر دار عشقاش کشند و بند از بندش جدا کنند. محسن، گلی زیبا بود که سیزدهم آبان ماه سال 1342 در شهرستان مهاباد، میان خانوادهای متدین و مسلمان، شکفت. قناریها در کنار مرغان عشق، نغمه شادی سر دادند و آمدنش را به فرشتگان تبریک گفتند. کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش...