نتایج جستجوی عبارت «خط پدافندی فاو گردان کمیل شهرستان داراب بیمارستان فاطمه زهرا عملیات والفجر8» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمود دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایق‌ها چون مروارید می‌درخشید و قناریها بر روی شاخه‌های نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچه‌های نی‌ریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نی‌ریز شد و...
شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمدحسین کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين کردگاري »
محمدحسین سومین پرستوی مهاجری بود که از خانواده شهیدپرور کردگاری، بعد از برادرانش حبیب و محمدرضا، راهی کوی دلبر شد و سر و جان را درراه وصال یار، فدا کرد. او که ۱۳۴۴/۳/۲۰ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مذهبی، شکوفه زندگی‌اش همراه با شادی و سرور شکفته شد و طبق‌طبق مهربانی و طراوت را با خود آورد؛ در کنار برادران و سایر اعضای خانواده، درس مقاومت و دین‌داری را از کودکی فراگرفت و قدم در راهی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید جمعه بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد جمعه بيگي »
پروانه‌سان در طواف شمع عشق بال‌هایش سوخته و خاکستر شده بود ولی از سوختن پروایی نداشت و در راه وصال از آتش هراسی به خود راه نمی‌داد. غنچه‌ وجود شهید جمعه بیگی، در تاریخ 10/5/1341 در روستای بسترم، از توابع شهرستان نی ریز، در خانواده‌ای با ایمان و مذهبی شکوفا شد. دوران طفولیت را در دامن طبیعت و در محیط آرام خانه سپری می‌کرد. هفت ساله که شد برای فراگرفتن الفبای زیستن، در دبستان برزگران بسترم ثبت‌نام و...
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید علی اکبر سرافراز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد علي اکبر سرافراز »
علی‌اکبر، از سلاله لاله‌های سرخ سرزمین دلاور خیز ایران اسلامی بود که به دنبال برادر در خون نشسته خود «علی‌اصغر» سر در راه خدا نهاد و بی‌صبرانه مسیر تعالی را طی کرد. وی در تاریخ ۱۳۴۴/۶/۱ در روستای مشکان نی‌ریز در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد و آداب مسلمان زیستن را در دامان پاک مادر و آغوش مهربان پدر فراگرفت. شش‌ساله بود که روانه دبستان ابتدایی شهید آیت مشکان شد و دوره پنج‌ساله ابتدائی را با موفقیت پشت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید غلامرضا باقری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
غلامرضا، ۱۳۴۷/۳/۲ در لاله‌زار عشق همراه با شکفتن گل‌های محمدی شکوفا شد و به دنیای خاکی لبخند زد. در روستای خواجه جمالی نی‌ریز و در میان خانواده‌ای مذهبی و کشاورز سرود زندگی را زمزمه کرد. وی اولین فرزند خانواده بود که مهربانی و خوش‌رویی وی هیچ‌گاه فراموش‌شدنی نیست. دوره ابتدایی را در مدرسه وقار روستا گذراند. فوت زودهنگام پدر بار سنگین تأمین نیازمندی خانواده را به دوش او گذاشت و ناچار مدرسه را رها کرد و کار پدر...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمد جواد همتایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد جواد همتایی »
محمدجواد، دوازدهم اسفندماه سال 1338 میان خانواده‌ای مذهبی و متدین در شهرستان نی‌ریز متولد شد و باغبانان دلسوز وی دست مهربانی و عطوفت را در پرورش او گشودند. از همان اوان کودکی تحت تأثیر محیط مذهبی خانواده‌اش از رشد مذهبی بالایی برخوردار شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان بختگان نی‌ریز طی و پس از آن ترک تحصیل کرد و به کار پرداخت. با وجود داشتن تحصیلات ابتدایی، با قرآن و کتابهای دینی خو گرفت و از زمانی که...
پماد سنگر و خمیر دندان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1365 زمانیکه گردان کمیل در خط خرمشهر مستقر بود. شهید عباسعلی دهقانی در تاریکی شب داخل سنگر به دنبال پماد سنگر «ضد پیشه» می‌گردد. یک عدد لوله پمادی را یافته و از آن استفاده می‌کند‌ و سایر بچه‌ها نیز آن را به سر و صورت خود می‌مالند. بعد از مدتی، از بوی پماد متوجه می‌شوند که به جای‌ "پماد سنگر"، "خمیر دندان" به سر و صورت خود مالیده‌اند‌.  ...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید علی اصغر مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد علي اصغر مختاري »
یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه ۱۳۴۶/۶/۳۰ گاهی بود که خداوند در شهرستان نی‌ریز، از فیض و رحمت خود به خانواده‌ای که از محبان اباعبدالله الحسین (ع) بودند، پسری عطا کرد که رهرو راه امام حسین (ع) سردار شهیدان کربلا باشد. به همین دلیل نام «علی‌اصغر» طفل شش‌ماهه سالار شهیدان را بر او نهادند. او در دامان مادری شیفته فاطمه (س) و زینب (س) و در آغوش پدری عاشق امام حسین (ع)...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید جمشید زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید جمشید زردشت »
عاشق کربلا بود و از مرگ هراسی نداشت. دومین غنچه پرپر بعد از برادرش بهرام بود که راضی به رضای خدا شد و عزت مدام از وی ‌خواست. دعایش اجابت شد و خلعت شهادت را خدا بر تن او پسندید و چهره زیبایش را که در آرامش خفته بود، به تماشای دوستداران شهر شهادت گذاشت. جمشید 1/1/ 1337 همراه با بهار در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان نی‌ریز زاده شد. گذشت روزها یکی پس از دیگری، اورا از طفولیت...
من کار توی مشتم است
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در خط پدافندی فاو، یکی از برادران که موهای سرش بلند شده بود گفت: اگر کسی پیدا می‌شد و سر من را اصلاح می کرد‌، خوب بود‌. شهید اکبر میرزاده که در آنجا حضور داشت بلافاصله گفت: "من کار تو مشتم است[1] " و اصلاح می‌کنم. خلاصه آنکه وی آن برادر را نشاند و شروع به اصلاح موهایش کرد. اما چون برای اولین بار بود که آن شهید اقدام به اصلاح سر می‌کرد باعث شد تا قیافه آن...