شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد قره چاهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
ترنم عشق بر لبهایش حکایت از دل شیدای او داشت که در فراغ یار طاقتاش طاق شده بود و روحاش بیقرار وصل. او که در اولین روز از شهریور ماه سال ۱۳۴۰ در قریه حسینآباد سرداب، از توابع شهرستان نیریز پا به عرصه وجود نهاد. با تکرار کلمات اذان و اقامه در گوش وی، جاناش را از شراب عشق لبریز کردند. کودکی را با فراگرفتن آموزههای دینی پشت سرنهاد و دوره پنج ساله ابتدایی را در دبستان بختگان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
ترنم عشق بر لبهایش حکایت از دل شیدای او داشت که در فراغ یار طاقتاش طاق شده بود و روحاش بیقرار وصل. او که در اولین روز از شهریور ماه سال ۱۳۴۰ در قریه حسینآباد سرداب، از توابع شهرستان نیریز پا به عرصه وجود نهاد. با تکرار کلمات اذان و اقامه در گوش وی، جاناش را از شراب عشق لبریز کردند. کودکی را با فراگرفتن آموزههای دینی پشت سرنهاد و دوره پنج ساله ابتدایی را در دبستان بختگان...
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید عباس بذرافشان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلامآباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریههای خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دستهای مهربان او را بهخوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی، سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازشهای او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر، تحصیلات...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلامآباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریههای خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دستهای مهربان او را بهخوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی، سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازشهای او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر، تحصیلات...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید عباس بذرافشان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
بسمالله الرحمن الرحیم اینجانب با لطف خداوند منان و توفیق و یاری او درراهی قدم نهادهام که راهی است روشن، آشکار و بدون هیچگونه نقطه تاریک و مبهمی. شیعه بعد از صدها سال و دادن بهترین اولیاء اسلام و بزرگان دین و یاران محمد (ص)، تازه روی پای خویش ایستاده. شیعه در طول تاریخ هرگز نتوانسته بود جز چند سال اول صدر اسلام، آنهم در رنج و تهاجم، حکومت را در دست بگیرد. همیشه تاریخ شیعیان مورد تجاوز و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
بسمالله الرحمن الرحیم اینجانب با لطف خداوند منان و توفیق و یاری او درراهی قدم نهادهام که راهی است روشن، آشکار و بدون هیچگونه نقطه تاریک و مبهمی. شیعه بعد از صدها سال و دادن بهترین اولیاء اسلام و بزرگان دین و یاران محمد (ص)، تازه روی پای خویش ایستاده. شیعه در طول تاریخ هرگز نتوانسته بود جز چند سال اول صدر اسلام، آنهم در رنج و تهاجم، حکومت را در دست بگیرد. همیشه تاریخ شیعیان مورد تجاوز و...
زندگینامه آزاده و جانباز جواد جهانی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
جواد جهانی فرزند فضل الله، در سال 1346 در خانوادهای متدین، مذهبی و اصیل در شهرستان نیریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی ( ششم بهمن سابق ) به پایان رسانید. دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح و دوره متوسطه را تا سال سوم در مدرسه شهید بهشتی و سال چهارم را پس از آزادی از اسارت در مدرسه ایثارگران شهید سرافراز پشت سر گذاشت. در ادامه تحصیل به دانشگاه پیام نور سیرجان...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
جواد جهانی فرزند فضل الله، در سال 1346 در خانوادهای متدین، مذهبی و اصیل در شهرستان نیریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی ( ششم بهمن سابق ) به پایان رسانید. دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح و دوره متوسطه را تا سال سوم در مدرسه شهید بهشتی و سال چهارم را پس از آزادی از اسارت در مدرسه ایثارگران شهید سرافراز پشت سر گذاشت. در ادامه تحصیل به دانشگاه پیام نور سیرجان...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حسین دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
آفتاب ۱۳۴۵/۴/۱ طلوع کرده و نسیم سحری وزیدن گرفته بود که نغمه زندگی را حاج حسین دمیری در روستای چاهسرخ نیریز، میان خانوادهای متدین آغاز کرد. دستهای مهربان مادر نوازشگر او گردید و کمکم در بین کودکان سری ازسرها شد. از کودکی بسیار چالاک و باشهامت بود. در ششسالگی راهی دبستان دهقان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی، مجبور به ترک تحصیل شد. همدوش پدر در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
آفتاب ۱۳۴۵/۴/۱ طلوع کرده و نسیم سحری وزیدن گرفته بود که نغمه زندگی را حاج حسین دمیری در روستای چاهسرخ نیریز، میان خانوادهای متدین آغاز کرد. دستهای مهربان مادر نوازشگر او گردید و کمکم در بین کودکان سری ازسرها شد. از کودکی بسیار چالاک و باشهامت بود. در ششسالگی راهی دبستان دهقان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی، مجبور به ترک تحصیل شد. همدوش پدر در...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید محمد علی احصایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد علي احصايي »
بسمالله الرحمن الرحیم یا ایتها النفس المطمئنه، اِرجعی الی ربک راضیه مرضیه، فادخلنی فی عبادی و ادخلی جنتی. ای نفس قدسی مطمئن و آرام (به یاد خدا)، امروز به حضور پروردگارت بازآی که تو خشنود (به نعمتهای ابدی او) و او راضی از تو است، بازآی و در صف بندگان خاص من درآی و در بهشت من داخل شو. (سوره فجر) ما مصمم هستیم روزی رخش ببینیم و این جان که از اوست، تسلیم وی کنیم.۱ (امام خمینی) با سلام و درود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد علي احصايي »
بسمالله الرحمن الرحیم یا ایتها النفس المطمئنه، اِرجعی الی ربک راضیه مرضیه، فادخلنی فی عبادی و ادخلی جنتی. ای نفس قدسی مطمئن و آرام (به یاد خدا)، امروز به حضور پروردگارت بازآی که تو خشنود (به نعمتهای ابدی او) و او راضی از تو است، بازآی و در صف بندگان خاص من درآی و در بهشت من داخل شو. (سوره فجر) ما مصمم هستیم روزی رخش ببینیم و این جان که از اوست، تسلیم وی کنیم.۱ (امام خمینی) با سلام و درود...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمد بقری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
چهره مهربان او که همچون گلهای تازه شکفته بهاری بود که در فروردینماه سال ۱۳۴۳ در خانوادهای متدین و مذهبی، دریکی از روستاهای بخش پشت کوه بنام غوری، نمایان شد. محیط خانه را بسان گل محمدی زینتبخش شد و نام او را محمد نهادند. هوش فراوان و فعالیت زیاد، از همان کودکی او را از سایر همبازیهایش متمایز میساخت. تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان ادب روستای غوری با موفقیت گذراند. جدیت و تلاش او همراه باهوش و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
چهره مهربان او که همچون گلهای تازه شکفته بهاری بود که در فروردینماه سال ۱۳۴۳ در خانوادهای متدین و مذهبی، دریکی از روستاهای بخش پشت کوه بنام غوری، نمایان شد. محیط خانه را بسان گل محمدی زینتبخش شد و نام او را محمد نهادند. هوش فراوان و فعالیت زیاد، از همان کودکی او را از سایر همبازیهایش متمایز میساخت. تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان ادب روستای غوری با موفقیت گذراند. جدیت و تلاش او همراه باهوش و...
شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید خلیل شاهمرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خليل شاهمرادي »
بسمالله الرحمن الرحیم ماشاءالله کان و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آنچه خدا خواست شد و نیست جنبشی و نه نیرویی مگر بهوسیله خدای والای بس بزرگ. خدای را شکر؛ خدای کریم و بزرگ، رئوف و مهربان، سلیم، حلیم، نور و قدوس که اینهمه منت بر بندگانش گذاشته تا جایی که او را خلیفه روی زمین قرار داده است. آیا جا دارد که بااینهمه نعمتها که ما قادر به شکر گذاری هیچکدام آن نیستیم، نعمتهایی که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خليل شاهمرادي »
بسمالله الرحمن الرحیم ماشاءالله کان و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آنچه خدا خواست شد و نیست جنبشی و نه نیرویی مگر بهوسیله خدای والای بس بزرگ. خدای را شکر؛ خدای کریم و بزرگ، رئوف و مهربان، سلیم، حلیم، نور و قدوس که اینهمه منت بر بندگانش گذاشته تا جایی که او را خلیفه روی زمین قرار داده است. آیا جا دارد که بااینهمه نعمتها که ما قادر به شکر گذاری هیچکدام آن نیستیم، نعمتهایی که...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا پارسا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونینشهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونینشهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا نگهداري »
بسم رب الشهداء و الصدیقین ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا، تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون. ( سوره فصلت، آیه 30 ) آنانکه گفتند محققاً پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند و مژده دهند که دیگر هیچ ترسی از وقایع آینده و حزن و اندوهی از گذشته خود ندارید که راحت ابدی شدید و شما را به همان بهشتی که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا نگهداري »
بسم رب الشهداء و الصدیقین ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا، تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون. ( سوره فصلت، آیه 30 ) آنانکه گفتند محققاً پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند و مژده دهند که دیگر هیچ ترسی از وقایع آینده و حزن و اندوهی از گذشته خود ندارید که راحت ابدی شدید و شما را به همان بهشتی که...