زندگینامه شهید محمود طاهری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمود طاهري »
مست از می ناب بود و عاشق سوختن و نورافشانی کردن؛ همچون شمع در محفل عاشقان آب شدن و راه نمودن. سال 1318 در خانوادهای بیبضاعت اما مملو از ایمان و یقین به مکتب نورانی اسلام و اهلبیت(ع) به دنیا آمد. پدر که شغلاش ژاندارم بود، اورا محمود نامیده و در هجرت از شهری به شهر دیگر به همراه خود میبرد. سال اول دبستان را در استهبان شروع کرد و توانست در کنار کار کردن و کمک به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمود طاهري »
مست از می ناب بود و عاشق سوختن و نورافشانی کردن؛ همچون شمع در محفل عاشقان آب شدن و راه نمودن. سال 1318 در خانوادهای بیبضاعت اما مملو از ایمان و یقین به مکتب نورانی اسلام و اهلبیت(ع) به دنیا آمد. پدر که شغلاش ژاندارم بود، اورا محمود نامیده و در هجرت از شهری به شهر دیگر به همراه خود میبرد. سال اول دبستان را در استهبان شروع کرد و توانست در کنار کار کردن و کمک به...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید شهریار عجم زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید شهریار عجم زاده »
دفتر زندگی شهریار سال 1343 درخانوادهای مذهبی و متدین در شهر آباده طشک از توابع شهرستان نیریز گشوده شد. در کنار پدر ومادری مهربان فرار و فرود زندگی را لمس کرد. سپس برای دانش اندوزی راهی مدرسه شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. مشکلات زندگی مانع از تحصیل او در مقاطع بالاتر شد. برای کمک در تأمین معاش زندگی، با عزمی راسخ و مردانه مشغول تلاش گردید و در جهت رفع مشکل اقتصادی خانواده خود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید شهریار عجم زاده »
دفتر زندگی شهریار سال 1343 درخانوادهای مذهبی و متدین در شهر آباده طشک از توابع شهرستان نیریز گشوده شد. در کنار پدر ومادری مهربان فرار و فرود زندگی را لمس کرد. سپس برای دانش اندوزی راهی مدرسه شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. مشکلات زندگی مانع از تحصیل او در مقاطع بالاتر شد. برای کمک در تأمین معاش زندگی، با عزمی راسخ و مردانه مشغول تلاش گردید و در جهت رفع مشکل اقتصادی خانواده خود...
رویای صادق
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای اصغر ماهوتی میگوید: قبل از عملیات من به مرخصی آمده بودم. شهید حسین منوری به نیریز آمد و گفت: بچهها منتظر بودند، عملیات میخواهد انجام شود. گفتم: کجا؟ گفت: در منطقه اروند، طرف فاو. گفتم بعید است!. بنظر نمیرسد آنجا عملیات شود. شدت آب طوری بود که هیچکس نمی توانست قبول کند که آنجا عملیات میشود. بهر حال ما به جبهه برگشتیم. شهید سرافراز تا مرا دید خوشحال شد. از او سؤال کردم. کجا میخواهد عملیات شود؟...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای اصغر ماهوتی میگوید: قبل از عملیات من به مرخصی آمده بودم. شهید حسین منوری به نیریز آمد و گفت: بچهها منتظر بودند، عملیات میخواهد انجام شود. گفتم: کجا؟ گفت: در منطقه اروند، طرف فاو. گفتم بعید است!. بنظر نمیرسد آنجا عملیات شود. شدت آب طوری بود که هیچکس نمی توانست قبول کند که آنجا عملیات میشود. بهر حال ما به جبهه برگشتیم. شهید سرافراز تا مرا دید خوشحال شد. از او سؤال کردم. کجا میخواهد عملیات شود؟...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی اکبر مولازاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر مولازاده »
چشمان منتظر، ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۹ در خانواده متدین مولا زاده در انتظار رسیدن مسافری بودند که بر سفره افطار آنها طلوع کند و محیط کوچک خانه را رونقی نو بخشد. علیاکبر، از راه رسید و در کنار خانواده عشق به ولایت و ائمه اطهار (ع) را بهخوبی فراگرفت. از همان سنین کودکی هوش سرشار و برجستگی فوقالعاده خود را در زمینههای متعدد نشان داد، بطوریکه زبانزد اقوام شد. در خانه او را بانام زیبای جواد نیز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر مولازاده »
چشمان منتظر، ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۹ در خانواده متدین مولا زاده در انتظار رسیدن مسافری بودند که بر سفره افطار آنها طلوع کند و محیط کوچک خانه را رونقی نو بخشد. علیاکبر، از راه رسید و در کنار خانواده عشق به ولایت و ائمه اطهار (ع) را بهخوبی فراگرفت. از همان سنین کودکی هوش سرشار و برجستگی فوقالعاده خود را در زمینههای متعدد نشان داد، بطوریکه زبانزد اقوام شد. در خانه او را بانام زیبای جواد نیز...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید سید رضا اسدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
سلام بر شما پرستوهای مهاجر که در بی نهایت هستی فرود آمدید و جبهه را میعادگاه مردان خدا شمردید. سلام بر توای شهید! ای سیدرضا! که با تولد خود در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۶ در نیریز با چلچلههای بهاری همنوا شدی و سبدسبد شادمانی را به میان خانواده متدین خود به ارمغان آوردی. سید رضا، دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نیریز سپری کرده و سپس وارد مدرسه راهنمایی شهید مفتح شد، اما چندی نگذشت که ترک تحصیل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
سلام بر شما پرستوهای مهاجر که در بی نهایت هستی فرود آمدید و جبهه را میعادگاه مردان خدا شمردید. سلام بر توای شهید! ای سیدرضا! که با تولد خود در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۶ در نیریز با چلچلههای بهاری همنوا شدی و سبدسبد شادمانی را به میان خانواده متدین خود به ارمغان آوردی. سید رضا، دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نیریز سپری کرده و سپس وارد مدرسه راهنمایی شهید مفتح شد، اما چندی نگذشت که ترک تحصیل...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید اسماعیل ازادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید اسماعیل ازادی »
از اسماعیل مینویسیم. از او که قربانی راه خدا بود و آزادی از زندان تن را در پرواز به سوی معبود میدانست. از او که سال 1352 در خانوادهای متدین و مذهبی در آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه هجرت و دوره راهنمائی را در مدرسه ابنسینای آباده طشک گذراند. بعد از اتمام تحصیلات راهنمائی راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. اسماعیل علاقه وافری به امام و انقلاب اسلامی داشت و تمام افکارش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید اسماعیل ازادی »
از اسماعیل مینویسیم. از او که قربانی راه خدا بود و آزادی از زندان تن را در پرواز به سوی معبود میدانست. از او که سال 1352 در خانوادهای متدین و مذهبی در آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه هجرت و دوره راهنمائی را در مدرسه ابنسینای آباده طشک گذراند. بعد از اتمام تحصیلات راهنمائی راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. اسماعیل علاقه وافری به امام و انقلاب اسلامی داشت و تمام افکارش...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامرضا علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
یاد کمیلیان به خیر، یاد سبکباران عاشق به خیر، یاد آنها که چون پروانه در پای شمع عشق سوختند و خاکستر شدند. یاد آنها که سینهشان مخزن اسرار بود و هزاران حرف ناگفته داشت. یاد غلامرضا که 10/1/1345 گُل وجودش در روستای خواجهجمالی نیریز، میان خانوادهای متدین شکفت و رایحه دلانگیزاش با عطر گلهای بهاری در هم آمیخت. آنگاه که کودکی را پشت سر نهاد، کیف و کتاب را به دست گرفته و راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
یاد کمیلیان به خیر، یاد سبکباران عاشق به خیر، یاد آنها که چون پروانه در پای شمع عشق سوختند و خاکستر شدند. یاد آنها که سینهشان مخزن اسرار بود و هزاران حرف ناگفته داشت. یاد غلامرضا که 10/1/1345 گُل وجودش در روستای خواجهجمالی نیریز، میان خانوادهای متدین شکفت و رایحه دلانگیزاش با عطر گلهای بهاری در هم آمیخت. آنگاه که کودکی را پشت سر نهاد، کیف و کتاب را به دست گرفته و راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید علیرضا بخش پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد عليرضا بخش پور »
قصه تاجری را حکایت میکنیم که با سرمایهای از جنس جان، به معامله با خدا پرداخت و در تجارت خود سودی چون رضوان الهی را بدست آورد. از علیرضا میگوئیم که در سال 1346 در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و مسلمان دیده به جهان گشود. با گذر ایام کودکی، دوره دبستان را در مدرسه حاجی قطبی نیریز آغاز و با موفقیت به پایان رساند. سپس وارد مدرسه مسعود بزرگی شد و پس از اتمام دوره راهنمایی ترک...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد عليرضا بخش پور »
قصه تاجری را حکایت میکنیم که با سرمایهای از جنس جان، به معامله با خدا پرداخت و در تجارت خود سودی چون رضوان الهی را بدست آورد. از علیرضا میگوئیم که در سال 1346 در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و مسلمان دیده به جهان گشود. با گذر ایام کودکی، دوره دبستان را در مدرسه حاجی قطبی نیریز آغاز و با موفقیت به پایان رساند. سپس وارد مدرسه مسعود بزرگی شد و پس از اتمام دوره راهنمایی ترک...
زندگینامه شهید محمد تقی سرپوش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد تقي سرپوش »
سخن از سنگرساز بیسنگری است که چنان از باده مستانه عشق مدهوش بود که جز به وصل یار، اندیشهای در سرنداشت. در یکی از روزهای واپسین بهاری ـ17/3/1340ـ در میان خانوادهای مذهبی و علاقمند به اسلام، در نیریز پا به عرصه حیات و زندگی نهاد. شیرینی کودکی و سکوتاش باعث شده بود تا محبوب همه باشد. با پایان کودکی دوره ابتدائی را در دبستان دیبا شروع وبا موفقیت به پایان رسانید. دو سال از دوره راهنمائی را در شیراز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد تقي سرپوش »
سخن از سنگرساز بیسنگری است که چنان از باده مستانه عشق مدهوش بود که جز به وصل یار، اندیشهای در سرنداشت. در یکی از روزهای واپسین بهاری ـ17/3/1340ـ در میان خانوادهای مذهبی و علاقمند به اسلام، در نیریز پا به عرصه حیات و زندگی نهاد. شیرینی کودکی و سکوتاش باعث شده بود تا محبوب همه باشد. با پایان کودکی دوره ابتدائی را در دبستان دیبا شروع وبا موفقیت به پایان رسانید. دو سال از دوره راهنمائی را در شیراز...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پیشتازان شهادت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
سرودی برای رضا خلیلی که شهادتش سرود جاوید است. ما همه پیشتاز شهادتیم (2) چون رضا رهروان شهادتیم (2) رهرو قلههای سعادتیم (2) براه حق دهیم جان ناتوان خود بود گواه ما یک شهید غرق خون بسیج ما بود بر علیه ظالمان که داده است خدا وعدهای به مؤمنان ما همه میکنیم جان فدا (2) بهر احیای دین خدا (2) گواه ما رضا داده جان براه حق براه ما بود مشعلی ز نور حق که میدهد به ما روشنی زنور حق (2) قسم به خون تو ای رضای غرق خون که میرویم همه جملگی براه تو (2) سرود(2) ای رزمنده رضا جان بردی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
سرودی برای رضا خلیلی که شهادتش سرود جاوید است. ما همه پیشتاز شهادتیم (2) چون رضا رهروان شهادتیم (2) رهرو قلههای سعادتیم (2) براه حق دهیم جان ناتوان خود بود گواه ما یک شهید غرق خون بسیج ما بود بر علیه ظالمان که داده است خدا وعدهای به مؤمنان ما همه میکنیم جان فدا (2) بهر احیای دین خدا (2) گواه ما رضا داده جان براه حق براه ما بود مشعلی ز نور حق که میدهد به ما روشنی زنور حق (2) قسم به خون تو ای رضای غرق خون که میرویم همه جملگی براه تو (2) سرود(2) ای رزمنده رضا جان بردی...