حالت تهوع و کلاه آهنی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یکی از روزهایی که گردان کمیل برای انجام تمرینات هلیبرد در اصفهان مشغول آموزش نظامی بود، 14 نفر از بچهها را برای انجام عملیات سوار بالگرد میکنند. در ضمن پرواز یکی از آنها دچار حالت تهوع و استفراغ میشود. کمک خلبان بالگرد متوجه موضوع شده و کلاه آهنی یکی از برادران دیگر را بر میدارد و در مقابل وی میگیرد. ایشان نیز استفراغ خود را به داخل آن کلاه میریزد. بچهها از این موضوع به خنده می افتند...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یکی از روزهایی که گردان کمیل برای انجام تمرینات هلیبرد در اصفهان مشغول آموزش نظامی بود، 14 نفر از بچهها را برای انجام عملیات سوار بالگرد میکنند. در ضمن پرواز یکی از آنها دچار حالت تهوع و استفراغ میشود. کمک خلبان بالگرد متوجه موضوع شده و کلاه آهنی یکی از برادران دیگر را بر میدارد و در مقابل وی میگیرد. ایشان نیز استفراغ خود را به داخل آن کلاه میریزد. بچهها از این موضوع به خنده می افتند...
گفتن نگوئید
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در آستانه عملیات والفجر 8 به برادران گردان گفته بودند که اگر کسی از شما در مورد مقر گردان، تعداد نیروها و... سئوال کرد به او جواب ندهید. بدانید که این موارد محرمانه هستند و ممکن است سوال کننده خودی نباشد و اطلاعات نیروها به دست دشمن بیفتد. یک روز فردی از شهید محسن پرهوده سئوال میکند. برادر شما چند نفر هستید؟ در جواب میگوید: به اندازه کافی هستیم، مجددا" سئوال کرده بود از کدام گردان هستید؟ ایشان...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در آستانه عملیات والفجر 8 به برادران گردان گفته بودند که اگر کسی از شما در مورد مقر گردان، تعداد نیروها و... سئوال کرد به او جواب ندهید. بدانید که این موارد محرمانه هستند و ممکن است سوال کننده خودی نباشد و اطلاعات نیروها به دست دشمن بیفتد. یک روز فردی از شهید محسن پرهوده سئوال میکند. برادر شما چند نفر هستید؟ در جواب میگوید: به اندازه کافی هستیم، مجددا" سئوال کرده بود از کدام گردان هستید؟ ایشان...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمود دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایقها چون مروارید میدرخشید و قناریها بر روی شاخههای نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچههای نیریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نیریز شد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایقها چون مروارید میدرخشید و قناریها بر روی شاخههای نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچههای نیریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نیریز شد و...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید علی حسین نارنجی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید علی حسین نارنجی »
عشق بازی با معشوق به زیر رگبار مسلسل دنیایی دارد که باید از عاشقی پرسید که پیمانهاش را از میناب الستی پر کرده است. از علیحسین که 1341/6/1 در روستای مشکان نیریز میان خانوادهای متدین و مذهبی سرود حیات را سرداد. وی دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت مشکان گذرانید و وارد بازار کار شد. فردی بود مؤمن، متواضع وخوشرو. نماز، دعا و قرآن را فراموش نمیکرد و با اقوام و خویشان و خانواده رابطهای صمیمانه و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید علی حسین نارنجی »
عشق بازی با معشوق به زیر رگبار مسلسل دنیایی دارد که باید از عاشقی پرسید که پیمانهاش را از میناب الستی پر کرده است. از علیحسین که 1341/6/1 در روستای مشکان نیریز میان خانوادهای متدین و مذهبی سرود حیات را سرداد. وی دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت مشکان گذرانید و وارد بازار کار شد. فردی بود مؤمن، متواضع وخوشرو. نماز، دعا و قرآن را فراموش نمیکرد و با اقوام و خویشان و خانواده رابطهای صمیمانه و...
شهدا سال 65 -خاطراتی از برادر شهید اکبر ربیعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او بهوسیله دوستانش به خارج از شهر نیریز میرود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری میکنند. بادلی شکسته و گریان و نالان بهوسیله خودروهای عبوری خود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او بهوسیله دوستانش به خارج از شهر نیریز میرود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری میکنند. بادلی شکسته و گریان و نالان بهوسیله خودروهای عبوری خود...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید عباس دهقانی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد عباس دهقاني پور »
پریدند و قفسها را شکستند به روی شانه باران نشستند در ابتدای جوانی بودند و در نهایت سبزی زندگی که به سمت سرخ زیستن رفتند. 1339/3/1 در شهرستان نیریز نوزادی پا به عرصه وجود نهاد. خانواده او به عشق حضرت عباس بن علی(ع) نام عباس را برای او برگزیدند. پدر و مادرش این گل نوشکفته را همچون باغبانی دلسوز پرورش دادند و برای کسب معرفت و دانش آماده نمودند. بعد از ششمین بهار زندگی، دوره ابتدایی را در دبستان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد عباس دهقاني پور »
پریدند و قفسها را شکستند به روی شانه باران نشستند در ابتدای جوانی بودند و در نهایت سبزی زندگی که به سمت سرخ زیستن رفتند. 1339/3/1 در شهرستان نیریز نوزادی پا به عرصه وجود نهاد. خانواده او به عشق حضرت عباس بن علی(ع) نام عباس را برای او برگزیدند. پدر و مادرش این گل نوشکفته را همچون باغبانی دلسوز پرورش دادند و برای کسب معرفت و دانش آماده نمودند. بعد از ششمین بهار زندگی، دوره ابتدایی را در دبستان...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید جعفر سجادیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جعفر سجاديان »
بیا دست در دست هم نهیم و بر سمند راهوار عشق سوار شویم و به دوردستها سفر کنیم. به دیاری که در آنجا حسین (ع) به اشاره، هزاران عاشق سینه سوخته را بهسوی خود خواند و سرهای خونین آنان را بر زانوی خود نهاد و شهد شیرین وصل را در کامشان فروریخت. جعفر از دلسوختگانی است که ۱۳۴۲/۱۱/۱۰ در نیریز، میان خانوادهای متدین غزل عشق را سرود و سری در میان سرها یافت. کودکی ساکت بود و محبوب...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جعفر سجاديان »
بیا دست در دست هم نهیم و بر سمند راهوار عشق سوار شویم و به دوردستها سفر کنیم. به دیاری که در آنجا حسین (ع) به اشاره، هزاران عاشق سینه سوخته را بهسوی خود خواند و سرهای خونین آنان را بر زانوی خود نهاد و شهد شیرین وصل را در کامشان فروریخت. جعفر از دلسوختگانی است که ۱۳۴۲/۱۱/۱۰ در نیریز، میان خانوادهای متدین غزل عشق را سرود و سری در میان سرها یافت. کودکی ساکت بود و محبوب...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید فرج الله یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرج الله ياراحمدي »
شهید فرجالله یاراحمدی فرزند حاج سیفالله، در سال ۱۳۳۵ در یک خانواده مذهبی در روستای رودخور از توابع شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. دوران طفولیت را در خانهای ساده، ولی آکنده از عشق به خدا و اهلبیت عصمت و طهارت (ع)، در کنار پدر و مادری مهربان سپری کرد. دبستان شهید دستغیب را جهت کسب علم و دانش انتخاب و تا پایان دوره ابتدایی به تحصیل پرداخت. شرایط سخت زندگی او را وادار ساخت تا ترک تحصیلکرده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرج الله ياراحمدي »
شهید فرجالله یاراحمدی فرزند حاج سیفالله، در سال ۱۳۳۵ در یک خانواده مذهبی در روستای رودخور از توابع شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. دوران طفولیت را در خانهای ساده، ولی آکنده از عشق به خدا و اهلبیت عصمت و طهارت (ع)، در کنار پدر و مادری مهربان سپری کرد. دبستان شهید دستغیب را جهت کسب علم و دانش انتخاب و تا پایان دوره ابتدایی به تحصیل پرداخت. شرایط سخت زندگی او را وادار ساخت تا ترک تحصیلکرده...
زندگینامه جانباز علیرضا عابدی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی رضا عابدی در تاریخ 1/4/1342 در خانوادهای مذهبی و عاشق اهل بیت علیهم السلام در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. از همان ابتدای کودکی به خواست دایی و همچنین به علت خوابی که مادرشان دیده بودند، فرزند نورسیده را علیرضا نامیدند. وی پس از گذراندن دوران خردسالی و کودکی، در سن 7سالگی مدتی در دبستان فرهنگ اسلامی و مدتی نیز دبستان فرهمندی دوره ابتدایی را گذراند. پس از دوران ابتدایی در مدرسه راهنمایی ولی عصر(عج) ثبت...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی رضا عابدی در تاریخ 1/4/1342 در خانوادهای مذهبی و عاشق اهل بیت علیهم السلام در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. از همان ابتدای کودکی به خواست دایی و همچنین به علت خوابی که مادرشان دیده بودند، فرزند نورسیده را علیرضا نامیدند. وی پس از گذراندن دوران خردسالی و کودکی، در سن 7سالگی مدتی در دبستان فرهنگ اسلامی و مدتی نیز دبستان فرهمندی دوره ابتدایی را گذراند. پس از دوران ابتدایی در مدرسه راهنمایی ولی عصر(عج) ثبت...
برادران گشتی عراق
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از عملیات والفجر 2 در ارتفاعات مشرف بر شهر " چومان مصطفی"ی عراق مستقر بودیم. عراقیها برای اینکه سنگرهای کمین ما را شناسایی کنند بعضی از شبها چراغ فانوس به گردن الاغها می انداختند و آنها را به طرف نیروهای ما رها میکردند. تا بچهها به خیال اینکه افراد گشتی عراق هستند بطرف آنها تیراندازی کنند و سنگرها شناسایی شود. برادران چون از این موضوع مطلع بودند هر شب انتظار چنین کاری داشتند و تیراندازی نمیکردند. برخی...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از عملیات والفجر 2 در ارتفاعات مشرف بر شهر " چومان مصطفی"ی عراق مستقر بودیم. عراقیها برای اینکه سنگرهای کمین ما را شناسایی کنند بعضی از شبها چراغ فانوس به گردن الاغها می انداختند و آنها را به طرف نیروهای ما رها میکردند. تا بچهها به خیال اینکه افراد گشتی عراق هستند بطرف آنها تیراندازی کنند و سنگرها شناسایی شود. برادران چون از این موضوع مطلع بودند هر شب انتظار چنین کاری داشتند و تیراندازی نمیکردند. برخی...