شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -حجله گاه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادر شهیدم، مسعود مسروری که در حجله گاه جاده آبادان ـ ماهشهر، با نوعروس مرگ هماغوش شد و در خون سرخ خویش نماز عقد خواند. دشت خونین وطن از خون یاران دجله گشته سنگر هر جبهه در جشن شهیدان حجله گشته با عروس مرگ هم آغوش در روز عروسی در سرور سرخشان خمپاره شمع و لاله گشته جای آجیل و نبات و نقل شیرین عروسی جانشین رگبار پرآوازه گلوله گشته شب فضای حجله از نور منورها چراغان گرمی انگیز شب دیدارشان صد شعله گشته مطربان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادر شهیدم، مسعود مسروری که در حجله گاه جاده آبادان ـ ماهشهر، با نوعروس مرگ هماغوش شد و در خون سرخ خویش نماز عقد خواند. دشت خونین وطن از خون یاران دجله گشته سنگر هر جبهه در جشن شهیدان حجله گشته با عروس مرگ هم آغوش در روز عروسی در سرور سرخشان خمپاره شمع و لاله گشته جای آجیل و نبات و نقل شیرین عروسی جانشین رگبار پرآوازه گلوله گشته شب فضای حجله از نور منورها چراغان گرمی انگیز شب دیدارشان صد شعله گشته مطربان...
مرارتها و مشقت های عملیات والفجر ده
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای محمد زاده در مورد مشقاتی که رزمندگان شهرستان نیریز در این عملیات متحمل شدند میگوید: بچهها اصلا" سنگر اجتماعی نداشتند، بلکه گودالی حفر کرده بودند و شبها در این گودالها، پلاستیکی روی خودشان میکشیدند تا کمتر خیس شوند و به این شکل استراحتی میکردند. از نظر غذا هم فقط غذای سرد مثل کنسرو و کمپوت داده میشد، آن هم شب هنگام ماشین تدارکات میآمد غذای سرد را تحویل میداد و بر میگشت. از نظر آب هم از آب...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای محمد زاده در مورد مشقاتی که رزمندگان شهرستان نیریز در این عملیات متحمل شدند میگوید: بچهها اصلا" سنگر اجتماعی نداشتند، بلکه گودالی حفر کرده بودند و شبها در این گودالها، پلاستیکی روی خودشان میکشیدند تا کمتر خیس شوند و به این شکل استراحتی میکردند. از نظر غذا هم فقط غذای سرد مثل کنسرو و کمپوت داده میشد، آن هم شب هنگام ماشین تدارکات میآمد غذای سرد را تحویل میداد و بر میگشت. از نظر آب هم از آب...
بیاد شهید محمود دهستانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شد چو محمود دهستانی شهید رو به سوی خالق سبحان نمود آرزویم بـــود دامــــادش کــــنــم لیک رفت آن سروخوش رفتار ما ای خدا محمود سرو ناز بود شد شهید از تیر ضد انقلاب با محمد هر دو همسنگر بودند روستا محمود را غمخوار بود عاقبت با هم براه حق شدند سینهها از تیر دشمن چاک چاک در دم آخر نمودند آرزو داغ بر دل خواهران و مادران لیک راضی بر رضایکردگار گفت محمود توکل ازیقین من شنیدم از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شد چو محمود دهستانی شهید رو به سوی خالق سبحان نمود آرزویم بـــود دامــــادش کــــنــم لیک رفت آن سروخوش رفتار ما ای خدا محمود سرو ناز بود شد شهید از تیر ضد انقلاب با محمد هر دو همسنگر بودند روستا محمود را غمخوار بود عاقبت با هم براه حق شدند سینهها از تیر دشمن چاک چاک در دم آخر نمودند آرزو داغ بر دل خواهران و مادران لیک راضی بر رضایکردگار گفت محمود توکل ازیقین من شنیدم از...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید مسعود مسروری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد مسعود مسروري »
27 بهمن 1339 پاکی و روشنایی چشمان مسعود، سرمای زمستان را در خانواده به گرما بدل کرد. آنها کودک نورسیده را در دامان پاک خود با محبت اهلبیت(ع) پرورش دادند. دوره ابتدایی را در دبستان بختگان، و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) شهرستان نیریز با موفقیت به اتمام رساند. برای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد، وارد دبیرستان احمد نیریزی شد. دوره دبیرستان برای مسعود، دوران تلاش و مبارزه بود. در این دوره با جلسات قرآن و کتابهای اندیشمندان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد مسعود مسروري »
27 بهمن 1339 پاکی و روشنایی چشمان مسعود، سرمای زمستان را در خانواده به گرما بدل کرد. آنها کودک نورسیده را در دامان پاک خود با محبت اهلبیت(ع) پرورش دادند. دوره ابتدایی را در دبستان بختگان، و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) شهرستان نیریز با موفقیت به اتمام رساند. برای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد، وارد دبیرستان احمد نیریزی شد. دوره دبیرستان برای مسعود، دوران تلاش و مبارزه بود. در این دوره با جلسات قرآن و کتابهای اندیشمندان...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد علی روستانژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمد علي روستانژاد »
آنان که سعادت را در شهادت یافتند، مجنون صفتانی بودند که به دنبال لیلی سنگر به سنگر رفتند و دررسیدن به مقصود، خستگی را خسته کردند. از آن تیره قصه کسی را میسراییم که در سال ۱۳۳۶ در هرمود لارستان، میان خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود و به عشق حضرت مصطفی (ص) و پسر عم و جانشیناش مولا علی (ع) نام او را «محمدعلی» نهادند. بهتناسب شغل خاص پدر از نیریز به لار مهاجرت کرده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمد علي روستانژاد »
آنان که سعادت را در شهادت یافتند، مجنون صفتانی بودند که به دنبال لیلی سنگر به سنگر رفتند و دررسیدن به مقصود، خستگی را خسته کردند. از آن تیره قصه کسی را میسراییم که در سال ۱۳۳۶ در هرمود لارستان، میان خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود و به عشق حضرت مصطفی (ص) و پسر عم و جانشیناش مولا علی (ع) نام او را «محمدعلی» نهادند. بهتناسب شغل خاص پدر از نیریز به لار مهاجرت کرده...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید شکرالله احسانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
پانزدهم مهرماه ۱۳۴۳ در بخش کوهستان شکروئیه داراب، کودکی چشم به جهان گشود که صلابت و سرافرازی کوهها را در وجود خود داشت. خانواده مؤمن و متدین او به شکرانه اینکه خداوند بر آنها منت گذاشته و چنین نعمتی را ارزانی داشته، نام او را شکرالله نهادند. در محیطی مملو از یاد خدا و فضای توحیدی کوهستان، به تربیت وی همت گماشتند. با کمک پدر و مادر دوره دبستان را تا سال سوم، در میان عشایر غیور استان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
پانزدهم مهرماه ۱۳۴۳ در بخش کوهستان شکروئیه داراب، کودکی چشم به جهان گشود که صلابت و سرافرازی کوهها را در وجود خود داشت. خانواده مؤمن و متدین او به شکرانه اینکه خداوند بر آنها منت گذاشته و چنین نعمتی را ارزانی داشته، نام او را شکرالله نهادند. در محیطی مملو از یاد خدا و فضای توحیدی کوهستان، به تربیت وی همت گماشتند. با کمک پدر و مادر دوره دبستان را تا سال سوم، در میان عشایر غیور استان...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علی محمد معانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي محمد معاني »
بیستم اسفند 1346 آن زمان که طبیعت خود را برای رویش و حیات تازهای آماده میکرد، غنچهای زیبا در میان خانوادهای متدین جوانه زد و با اولین گریههای خود آغاز حیات نوینی را اعلام کرد. آغوش گرم خانواده پذیرای او شد و نام زیبای «علیمحمد» که نشان از علاقه آنها به بنیانگذاران مکتب اسلام و تشیع داشت را برای او انتخاب کردند. کودکی را که پشت سر نهاد، راهی دبستان بختگان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي محمد معاني »
بیستم اسفند 1346 آن زمان که طبیعت خود را برای رویش و حیات تازهای آماده میکرد، غنچهای زیبا در میان خانوادهای متدین جوانه زد و با اولین گریههای خود آغاز حیات نوینی را اعلام کرد. آغوش گرم خانواده پذیرای او شد و نام زیبای «علیمحمد» که نشان از علاقه آنها به بنیانگذاران مکتب اسلام و تشیع داشت را برای او انتخاب کردند. کودکی را که پشت سر نهاد، راهی دبستان بختگان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمدرضا قیاسی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمدرضا قياسي »
آنگاهکه شمع انقلاب اسلامی به نورافشانی نشست، پروانههای عاشق آزادی به گردش چرخیدند و بالوپر خود را در شعلههای آن سوختند. محمدرضا، که در تاریخ ۱۳۴۴/۱/۱۰ در روستای دهچاه از بخش پشتکوه از توابع نیریز، در میان خانوادهای علاقهمند به اهلبیت عصمت و طهارت (ع) قدم به عرصه وجود گذاشت، یکی از همان پروانههای زیبا بود. دوران کودکی را با همه دشواریهایش در کنار خانواده پشت سر گذاشت و همراه با آنها به شهر نیریز مهاجرت کرد و در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمدرضا قياسي »
آنگاهکه شمع انقلاب اسلامی به نورافشانی نشست، پروانههای عاشق آزادی به گردش چرخیدند و بالوپر خود را در شعلههای آن سوختند. محمدرضا، که در تاریخ ۱۳۴۴/۱/۱۰ در روستای دهچاه از بخش پشتکوه از توابع نیریز، در میان خانوادهای علاقهمند به اهلبیت عصمت و طهارت (ع) قدم به عرصه وجود گذاشت، یکی از همان پروانههای زیبا بود. دوران کودکی را با همه دشواریهایش در کنار خانواده پشت سر گذاشت و همراه با آنها به شهر نیریز مهاجرت کرد و در...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد قره چاهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
ترنم عشق بر لبهایش حکایت از دل شیدای او داشت که در فراغ یار طاقتاش طاق شده بود و روحاش بیقرار وصل. او که در اولین روز از شهریور ماه سال ۱۳۴۰ در قریه حسینآباد سرداب، از توابع شهرستان نیریز پا به عرصه وجود نهاد. با تکرار کلمات اذان و اقامه در گوش وی، جاناش را از شراب عشق لبریز کردند. کودکی را با فراگرفتن آموزههای دینی پشت سرنهاد و دوره پنج ساله ابتدایی را در دبستان بختگان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
ترنم عشق بر لبهایش حکایت از دل شیدای او داشت که در فراغ یار طاقتاش طاق شده بود و روحاش بیقرار وصل. او که در اولین روز از شهریور ماه سال ۱۳۴۰ در قریه حسینآباد سرداب، از توابع شهرستان نیریز پا به عرصه وجود نهاد. با تکرار کلمات اذان و اقامه در گوش وی، جاناش را از شراب عشق لبریز کردند. کودکی را با فراگرفتن آموزههای دینی پشت سرنهاد و دوره پنج ساله ابتدایی را در دبستان بختگان...
زندگینامه جانباز غلامرضا نصرتی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
غلامرضا نصرتی فرزند داوود، در تاریخ 25 شهریور ماه سال 1340 در شهرستان نیریز و در خانوادهای متدین متولد شد. دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی و دوران راهنمائی را در مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی (فضل نی ریزی سابق ) سپری و دوران متوسطه را در دبیرستان شهید دکتر بهشتی (شعله سابق ) طی نمود. همزمان با تحصیل در دبیرستان بود که نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) شروع گردید. وی بهمراه دیگر دوستان خود،...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
غلامرضا نصرتی فرزند داوود، در تاریخ 25 شهریور ماه سال 1340 در شهرستان نیریز و در خانوادهای متدین متولد شد. دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی و دوران راهنمائی را در مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی (فضل نی ریزی سابق ) سپری و دوران متوسطه را در دبیرستان شهید دکتر بهشتی (شعله سابق ) طی نمود. همزمان با تحصیل در دبیرستان بود که نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) شروع گردید. وی بهمراه دیگر دوستان خود،...