نتایج جستجوی عبارت «عملیات کربلای 8 و نقش گردان کمیل در این عملیات و حالات شهید اکبر میرزاده» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
گلایه ای از دوستان
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
در اینجا ضمن احترام به همه کسانی که سعی در ثبت خاطرات و جانفشانی‌های جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران اسلامی نموده‌اند‌، ‌گلایه‌ای هم داریم. از‌ نویسنده یا نویسندگان محترم کتاب "‌نبرد فاو‌" از انتشارات معاونت سیاسی ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌. نویسنده محترم کتاب در بحث "‌عملیات ایذایی در محور جاده ام القصر‌" در صفحه 195، در شرح عملیات شب 27/11/1364، شرح فداکاریهای رزمندگان لشکر محمد رسول‌الله‌(ص) را حتی با ذکر نام گروهان و گردان...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید فرهاد رضائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
چه فرهادها مرده در کوه‌ها چه حلاج‌ها رفته بردارها همی گویم و گفته‌ام بارها بود کیش من مهر دلدارها خردادماه سال ۱۳۴۹، آنگاه‌که دشت‌های زیبای کوشکک، یکی از روستاهای آباده طشک، با ساقه‌های طلایی گندم تزئین می‌شد، وجود نورسیده‌ای زیبا محیط خانواده‌ای متدین و مذهبی را پر از شادی و طراوت کرد. نام او را فرهاد نهادند و عشق شیرین کربلا را همراه با قطرات شیر مادر در رگ و جانش جاری ساختند. از کودکی استعدادی فوق‌العاده داشت. دوره ابتدائی...
حالت تهوع و کلاه آهنی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یکی از روزهایی که گردان کمیل برای انجام تمرینات هلی‌برد در اصفهان مشغول آموزش نظامی بود، 14 نفر از بچه‌‌ها را برای انجام عملیات سوار بالگرد می‌کنند. در ضمن پرواز یکی از آنها دچار حالت تهوع و استفراغ می‌شود‌. کمک خلبان بالگرد متوجه موضوع شده و کلاه آهنی یکی از برادران دیگر را بر می‌دارد و در مقابل وی می‌گیرد. ایشان نیز ‌استفراغ خود را به داخل آن کلاه میریزد. بچه‌ها از این موضوع به خنده می افتند...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید جهانشاه اکبرپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد جهانشاه اکبرپور »
پنجم خردادماه ۱۳۴۳ در میان خانواده‌ای زحمتکش و علاقه‌مند به سرور شهیدان امام حسین (ع) در شهرستان نی‌ریز چشمان پرفروغ کودکی به جهان گشوده شد که او را جهانشاه نامیدند. با گذراندن شش بهار از زندگی خود همراه با خانواده، راه دبستان قاضی طباطبایی را برای آموختن معرفت در پیش گرفت. هرسال با نمراتی بهتر به کلاس بالاتر راه یافت. سپس وارد مدرسه راهنمایی بزرگی شد و پس‌ازآن برای گرفتن دیپلم، در دبیرستان امام خمینی (ره) تحصیلات خود...
گفتن نگوئید
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در آستانه عملیات والفجر 8 به برادران گردان گفته بودند که اگر کسی از شما در مورد مقر گردان، تعداد نیروها و... سئوال کرد به او جواب ندهید. بدانید که این موارد محرمانه هستند و ممکن است سوال کنند‌ه خودی نباشد و اطلاعات نیروها به دست دشمن بیفتد. یک روز فردی از شهید محسن پرهوده سئوال می‌کند. برادر شما چند نفر هستید؟ در جواب می‌گوید: به اندازه کافی هستیم، مجددا" سئوال کرده بود از کدام گردان هستید؟ ایشان...
شهدا سال 64 -خاطراتی از شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
خاطره‌ای از پدر شهید: در عملیات خیبر، غلامرضا 15 ساله بود و ایشان را به جبهه اعزام نمی‌کردند. وی کارت عضویت اینجانب (کارت طرح لبیک) را برمی‌دارد و عکس خودش را روی آن می‌چسباند. اما مسئولین متوجه می شوند و از اعزام او جلوگیری می‌کنند. خاطره‌ای از مادر شهید: آخرین باری که به مرخصی آمده بود صورتش را بوسیدم، با توجه به احساسات مادری، گریه کردم و گفتم: غلامرضا، تو را به خدا و امام زمان(عج) می‌سپارم. او هم...
انفجار خودرو حامل مواد منفجره
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
همانگونه که ذکر آن رفت، هدف اصلی از انجام عملیات شب 27/11/1364 استقرار در ضلع شرقی کانال آب، حد فاصل خور‌عبداله و دریاچه نمک بود‌. برای تأمین این هدف باید پل واقع بر روی این کانال تخریب می‌شد‌. رزمندگان عزیز گردان کمیل، حدود ساعت سه بامداد به پل مزبور می‌رسند و به وسیله بیسیم با فرماندهی گردان تماس گرفته و موقعیت خود را اعلام می‌کنند‌. امّا به علت عدم الحاق رزمندگان لشکر محمد رسول‌الله(ص)‌، هدف تأمین‌ نمی‌شود‌‌ و...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید حسین مهربان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید حسین مهربان »
در سحرگاه 1366/1/5 همزمان با روز عید قربان،‌ روزی که حضرت ابراهیم(ع) شاد و خرسند از عنایت الهی در رسیدن قربانی به جای اسماعیل(ع) بود،ـ حسین، خانه کوچک و باصفای خانواده‌ای ساده و زحمتکش را پر از شادی کرد. شش ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران تحصیلی خود را تا کلاس پنجم در مدرسه اهلی نی‌ریزی گذراند و پس از آن ترک تحصیل کرد و به کار آزاد پرداخت. ـ‌ آخرین حرفه او نقاشی ساختمان بودـ در...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید حسین عیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد حسين عيدي »
شهیدان سرخ‌روی و سرفرازند وضو بگرفته از خون در نمازند بیا باد صبا اکنون گذر کــن شهیدان را همه یک‌یک خبر کــن بیا تا بار دیگر چون باد صبا نغمه سر کنیم و عطر یاد شهیدان را در کوچه کوچه شهرمان بپاشیم و قصه جوانمردی و پایداری آن‌ها را برای هم زمزمه کنیم. از حسین عیدی بگوییم که در ۱۳۳۸/۱/۲۰ با آلاله‌های بهاری در شهرستان نی‌ریز زاده شد و میان خانواده‌ای متدین، مذهبی و دوستدار اهل‌بیت (ع) با سنت محمدی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید جمعه بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد جمعه بيگي »
پروانه‌سان در طواف شمع عشق بال‌هایش سوخته و خاکستر شده بود ولی از سوختن پروایی نداشت و در راه وصال از آتش هراسی به خود راه نمی‌داد. غنچه‌ وجود شهید جمعه بیگی، در تاریخ 10/5/1341 در روستای بسترم، از توابع شهرستان نی ریز، در خانواده‌ای با ایمان و مذهبی شکوفا شد. دوران طفولیت را در دامن طبیعت و در محیط آرام خانه سپری می‌کرد. هفت ساله که شد برای فراگرفتن الفبای زیستن، در دبستان برزگران بسترم ثبت‌نام و...