نتایج جستجوی عبارت «سمیع یزدانی نحوه عملکرد گردان کمیل در عملیات کربلای 8 و رشادتهای شهید اکبر میرزاده خرمشهر شلمچه گردان فجر» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
زندگینامه جانباز سید حسن ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
سید حسن ابطحی فرزند سید محمد، در تاریخ اول اردیبهشت ماه سال 1348 در روستای دهمورد بخش آباده طشک از توابع شهرستان نی‌ریز متولد شد‌. ایشان دوره ابتدایی را در دبستان سحاب روستای دهمورد، دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید آیت الله بهشتی روستای دهمورد، دوره متوسطه را ابتدا در دبیرستان آیت الله طالقانی آباده طشک و سپس در دبیرستان امام خمینی(ره) شهرستان نی‌ریز سپری نمود. برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه علوم پزشکی شیراز شده و موفق به...
اعزام به اهواز جهت کمک به رزمندگان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و بانوان »
در سال 1367 یک گروه 12 نفری از بانوان شهرستان نی‌ریز به اهواز اعزام شدند. از این تعداد 8 نفر از شهر نی‌ریز و 4 نفر از شهر آباده طشک بودند که اسامی آنان به شرح ذیل می باشد: 1- جهان خانم حسین زادگان: مادر شهیدان حبیب، محمد رضا و محمد حسین کردگاری 2- مخمل خارچین: مادر شهید ماجدی 3- نجیبه مرتضایی: خواهر شهید غلام مرتضایی 4- گل جان محمد جانی 5- صغری امینی 6- زینب زارع پیشه 7- بی بی گل معدلی 8- زهرا شاکر 9-...
زندگینامه جانباز علیرضا احصایی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
‌علیرضا احصایی فرزند مراد، در تاریخ 27 دیماه سال 1349 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در شهرستان نی‌ریز متولد گردید. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرهمندی نی‌ریز شروع و ادامه آن را در مدرسه راهنمایی ولی‌عصر‌(عج) و دبیرستان امام خمینی‌(ره) ‌ شهرستان نی‌ریز و دبیرستان سلمان فارسی شیراز گذراند. ایشان یکسال قبل از انقلاب فعالیت خود را علیه رژیم بی‌کفایت پهلوی شروع نمود‌ه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تشکیل سپاه پاسداران وارد این نهاد انقلابی شد....
زندگینامه آزاده محمد رضا محسن زاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمد‌رضا محسن‌زاده فرزند بهزاد، در سال 1348 در شهرستان نی‌ریز، روستای دهچاه در خانواده‌ای مذهبی و پایبند به اصول دین متولد شد. دوران کودکی را در زادگاهش گذراند. در 7 سالگی وارد دبستان شهید مسروری (عسجدی سابق ) روستای دهچاه گردید. تحصیلات ابتدائی را با موفقیت در این دبستان گذراند. اما چون درآمد خانواده کفاف هزینه‌های زندگی خانواده را نمی داد ناچار درس را رها کرد و به عنوان کارگر ساختمانی مشغول بکار شد تا در تأمین مایحتاج...
زندگینامه آزاده علیرضا سروی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
علیرضا منزوی در تاریخ 10/1/1346 در شهرستان نی‌ریز متولد شد. دوران دبستان را در مدرسه بختگان و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید محمد منتظری نی‌ریز گذراند. سپس ترک ‌ تحصیل نموده و شغل کارگری را برای امرار معاش انتخاب نمود. وی از این طریق نسبت به تامین معیشت خود و خانواده‌اش اقدام می‌کرد. ‌در تاریخ 18/4/1365 برای انجام خدمت وظیفه فراخوانده شده و بعد از طی دوره آموزش نظامی، به جبهه‌های نبرد حق بر علیه باطل اعزام...
شهدا سال 65 -زندگینامه مفقودالاثر مجید مقبلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
ما سوی دیار نور ره می‌جوییم                             سرویم و ز لاله‌ها سخن می­گوییم امروز اگر سرخ فتادیم به خاک                             فـردا به زمانه سبزتــر می‌روییم در سی‌ام شهریورماه سال ۱۳۴۷ در شهرستان نی‌ریز، با تولد خویش کانون خانه را گرمی و صمیمیت بخشید. پس از سپری شدن دوران کودکی، دوره ابتدایی را در دبستان بختگان نی‌ریز آغاز کرد و به پایان برد. برای ادامه تحصیل وارد مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی شد و برای طی دوره متوسطه، در دبیرستان امام خمینی ثبت‌نام...
زندگینامه آزاده شیرزاد عابدی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
شیرزاد عابدی فرزند کهزاد، در تاریخ پانزدهم اردبیهشت ماه سال 1343 در شهرستان نی‌ریز، روستای ریزآب در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در روستای زادگاهش گذراند و برای گذراندن تحصیلات ابتدائی وارد دبستان شهید سید کرامت الله موسوی روستای ریزآب گردید. اما قبل از اتمام پایان دوره ابتدایی، تحصیل را رها کرده و در کنار پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. ‌در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، وی نوجوانی بود که با شور و...
دوای دل درد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1365 که گردان کمیل مدتی در خط خرمشهر مستقر بود، تدارکات گردان در یکی از ساختمانهای نزدیک خط مستقر شده بود. بچه‌های تدارکات گردان شبها نوشابه‌ها را درون یخدانهای بزرگ می‌گذاشتند تا برای فردا خنک شود. در اواخر شب موقعی که بچه‌های تدارکات خواب بودند آقای غلامرضا نصرتی می‌گفت: من دلم درد گرفته و دوای دل درد می‌خواهم. این رمزی بود که باتفاق به نوشابه‌های خنک تدارکات گردان تک می‌زدیم‌.  ...
-داستان بابای مهدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچه‌های گردان کمیل و‌ سردار شهید علی اصغر سرافراز‌، حاج آقا بنایی می‌گوید‌: رزمنده‌ای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچه‌ای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به ‌علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچه‌های گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم‌، شهید علی اصغر مرتب با ‌ بابای مهدی شوخی می‌کرد...
تقلب در قرعه کشی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در عملیات کربلای 4 دو نفر از برادران پیک گردان کمیل بودند. قرار شد یکی از این دو به همراه شهید مرتضی جاویدی به آن سوی اروند (ضلع غربی) بروند و مسیر را شناسایی کنند. تا زمانیکه گردان از روی اروند حرکت کرد و به آن سو رسید بچه‌ها را راهنمایی کنند. موقع انتخاب یکی از این دو نفر، بحث بیش آمد و هر دو اصرار داشتند که باید من بروم. چون به نتیجه نرسیدیم قرار شد قرعه...