شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب شهداء و الصدیقین لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد پروانه قوت از آتش خورد بر آتش قرار ندارد، چون به آتش رسد خود را بر میان زند، چون سوخته شود، همه نار شود و از خود چه خبر دارد تا با خود بود، در خود بود. من بنده حقیر غلامرضا جمشیدی، به اراده خود به جبهه آمدم و در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب شهداء و الصدیقین لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد پروانه قوت از آتش خورد بر آتش قرار ندارد، چون به آتش رسد خود را بر میان زند، چون سوخته شود، همه نار شود و از خود چه خبر دارد تا با خود بود، در خود بود. من بنده حقیر غلامرضا جمشیدی، به اراده خود به جبهه آمدم و در...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید حسن کیخائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسن کيخائي »
بسم الله الرحمن الرحیم فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب حتی اذا اثخنتموهم فشدوا الوثاق فاما منا بعد و اما فداء حتی تضع الحرب اوزارها ذالک ولو یشاء الله لانتصر منهم ولکن لیبلوا بعضکم ببعض و الذین قتلوا فی سبیلالله فلن یضل اعمالهم. «سوره محمد(ص)، آیه 4» شما (مؤمنان) چون (در میدان جنگ) با کافران روبرو شوید باید (شجاعانه) آنها را گردن زنید تا آنگاه که از خونریزی بسیار، دشمن را از پا در آورید. پس از آن اسیران جنگ...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسن کيخائي »
بسم الله الرحمن الرحیم فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب حتی اذا اثخنتموهم فشدوا الوثاق فاما منا بعد و اما فداء حتی تضع الحرب اوزارها ذالک ولو یشاء الله لانتصر منهم ولکن لیبلوا بعضکم ببعض و الذین قتلوا فی سبیلالله فلن یضل اعمالهم. «سوره محمد(ص)، آیه 4» شما (مؤمنان) چون (در میدان جنگ) با کافران روبرو شوید باید (شجاعانه) آنها را گردن زنید تا آنگاه که از خونریزی بسیار، دشمن را از پا در آورید. پس از آن اسیران جنگ...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید حسن فراستی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد حسن فراستي »
حسن ۱۳۴۳/۵/۱۵ در منطقه بنه کلاغی، بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. آموزش اولیه اصول زندگی دینی و اجتماعی را در میان خانوادهای مذهبی و متدین آغاز نمود. دوران کودکی را با شادابی و طراوت توأم با مهربانی و رأفت خاص کودکانه پشت سر گذاشت. گامهای مصمم و کوچک خود را بهسوی دبستان بنه کلاغی برداشت و بعد از اتمام دوره دبستان، برای ادامه تحصیل، راهی شهر سیرجان شد. بااینکه در روستای دورافتاده و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد حسن فراستي »
حسن ۱۳۴۳/۵/۱۵ در منطقه بنه کلاغی، بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. آموزش اولیه اصول زندگی دینی و اجتماعی را در میان خانوادهای مذهبی و متدین آغاز نمود. دوران کودکی را با شادابی و طراوت توأم با مهربانی و رأفت خاص کودکانه پشت سر گذاشت. گامهای مصمم و کوچک خود را بهسوی دبستان بنه کلاغی برداشت و بعد از اتمام دوره دبستان، برای ادامه تحصیل، راهی شهر سیرجان شد. بااینکه در روستای دورافتاده و...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر حمید رضا عطائیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حمیدرضا، ۱۳۴۸/۳/۲۶ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و مذهبی چشمان زیبای خود را به جهان هستی گشود. از همان دوران کودکی علاقه خاصی به اسلام، قرآن و نماز داشت و در کنار خانواده به انجام فرایض دینی میپرداخت. دوره ابتدایی را در دبستان طباطبائی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) با موفقیت سپری کرد. سپس ترک تحصیل کرد و به کار پرداخت. حمید، فردی سختکوش و مهربان بود و تا حد ممکن افراد مستضعف و فقیر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حمیدرضا، ۱۳۴۸/۳/۲۶ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و مذهبی چشمان زیبای خود را به جهان هستی گشود. از همان دوران کودکی علاقه خاصی به اسلام، قرآن و نماز داشت و در کنار خانواده به انجام فرایض دینی میپرداخت. دوره ابتدایی را در دبستان طباطبائی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) با موفقیت سپری کرد. سپس ترک تحصیل کرد و به کار پرداخت. حمید، فردی سختکوش و مهربان بود و تا حد ممکن افراد مستضعف و فقیر...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد پردلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سومین روز از فروردین سال ۱۳۴۶ وقتی چشمان خود را در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین گشود و گریههای زیبای حیات را سر داد، چلچلههای بهاری با او همآواز شدند و گلهای رنگارنگ بر سر شاخساران به تماشای او نشستند. محمد، کودکی را با بازیهای کودکانه سپری کرد و برای تحصیل راهی دبستان بختگان شد. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه بزرگی ادامه داد. وی فردی متدین، مظلوم، کمحرف و همیشه به یاد خدا بود. در زندگی به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سومین روز از فروردین سال ۱۳۴۶ وقتی چشمان خود را در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین گشود و گریههای زیبای حیات را سر داد، چلچلههای بهاری با او همآواز شدند و گلهای رنگارنگ بر سر شاخساران به تماشای او نشستند. محمد، کودکی را با بازیهای کودکانه سپری کرد و برای تحصیل راهی دبستان بختگان شد. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه بزرگی ادامه داد. وی فردی متدین، مظلوم، کمحرف و همیشه به یاد خدا بود. در زندگی به...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید فرید بهنام
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
فرید همزمان با تولد انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۲، در شهرستان لار، میان خانوادهای متدین دیده به جهان گشود. پدرش از کارمندان شرکت پست ایران بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان کوکساد روستای خنج لار گذراند و وارد مدرسه راهنمایی اقلید شد. پس از گذراندن دوران راهنمایی به دبیرستان امام خمینی نیریز رفت و موفق به کسب مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) در همان دبیرستان شد. ۱۳۶۳/۸/۱۵ لباس مقدس سربازی را پوشید و تمام دوران خدمت را به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
فرید همزمان با تولد انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۲، در شهرستان لار، میان خانوادهای متدین دیده به جهان گشود. پدرش از کارمندان شرکت پست ایران بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان کوکساد روستای خنج لار گذراند و وارد مدرسه راهنمایی اقلید شد. پس از گذراندن دوران راهنمایی به دبیرستان امام خمینی نیریز رفت و موفق به کسب مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) در همان دبیرستان شد. ۱۳۶۳/۸/۱۵ لباس مقدس سربازی را پوشید و تمام دوران خدمت را به...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -دو رودخانه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در آن زمان که گل خون به کوچه میبارید به سینه و تـن مــردان گلوله میبـــارید دو دوست خسته ز گرد ره آمده بودیم سپر به نیزه دژخیم آمده بودیم برای رزم، خروش از جگر برآوردیم براه کعبه به دستان خود سر آوردیم امید نصر به هر سینه آشیانه نمود گل امید ز فریاد ما جوانه نمود به شوق یار دویدیم دشت ایران را به خانه خانه رساندیم راز شیران را به پاس حمله ما دزد و راهزن بگریخت به همت همه، دژخیم از وطن بگریخت به موج حادثه، خود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در آن زمان که گل خون به کوچه میبارید به سینه و تـن مــردان گلوله میبـــارید دو دوست خسته ز گرد ره آمده بودیم سپر به نیزه دژخیم آمده بودیم برای رزم، خروش از جگر برآوردیم براه کعبه به دستان خود سر آوردیم امید نصر به هر سینه آشیانه نمود گل امید ز فریاد ما جوانه نمود به شوق یار دویدیم دشت ایران را به خانه خانه رساندیم راز شیران را به پاس حمله ما دزد و راهزن بگریخت به همت همه، دژخیم از وطن بگریخت به موج حادثه، خود...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید سید محمد محسن موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد سيد محمد محسن موسوي »
آتش عشقی که بر سینه داشت، چنان بال و پرش را سوزانده بود که جز به وصال معشوق نمیاندیشید و هیچ بادهای، جز باده وصل، از حرارتش را نمیکاست. چهره تابناک و پر فروغ سید محمدمحسن موسوی، 1/6/1341 در شهرخون و قیام (قم)، فضای خانهای را که اهل و تقوی بودند و مجذوب محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، نور باران کرد. پدرش اهل علم، فضیلت و عدالتپیشه بود. معنویت، عشق به قرآن و شور حسینی(ع) را از اجداد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد سيد محمد محسن موسوي »
آتش عشقی که بر سینه داشت، چنان بال و پرش را سوزانده بود که جز به وصال معشوق نمیاندیشید و هیچ بادهای، جز باده وصل، از حرارتش را نمیکاست. چهره تابناک و پر فروغ سید محمدمحسن موسوی، 1/6/1341 در شهرخون و قیام (قم)، فضای خانهای را که اهل و تقوی بودند و مجذوب محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، نور باران کرد. پدرش اهل علم، فضیلت و عدالتپیشه بود. معنویت، عشق به قرآن و شور حسینی(ع) را از اجداد...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید سید فخرالدین مصطفوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد فخرالدين مصطفوي »
طبیعت زیبا و کوچههای گلی روستای خواجه جمالی هنوز خاطرات کودک زیبای خود را که در خانه یکی از سادات در تاریخ ۱۳۴۱/۵/۲۰ چشمهای خود را به دنیای خاکی گشوده بود، فراموش نمیکند. آن کودک کسی جز سید فخرالدین مصطفوی نبود که در میان خانوادهای متدین و اهل معرفت پا به عرصه هستی نهاده بود. از همان اوایل کودکی پسری باهوش و زرنگ بود و آثار فراست در سیمای معصوم او، حکایت از درون متلاطم و روح بزرگش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد فخرالدين مصطفوي »
طبیعت زیبا و کوچههای گلی روستای خواجه جمالی هنوز خاطرات کودک زیبای خود را که در خانه یکی از سادات در تاریخ ۱۳۴۱/۵/۲۰ چشمهای خود را به دنیای خاکی گشوده بود، فراموش نمیکند. آن کودک کسی جز سید فخرالدین مصطفوی نبود که در میان خانوادهای متدین و اهل معرفت پا به عرصه هستی نهاده بود. از همان اوایل کودکی پسری باهوش و زرنگ بود و آثار فراست در سیمای معصوم او، حکایت از درون متلاطم و روح بزرگش...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم درود بر رهبر عظیم الشأن اسلام امام خمینی و درود بر کسانی که بر پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. سلام بر پدران و مادرانی که جوانان خود را به جبهههای حق علیه باطل میفرستند و زیر شهادتنامه آنها را امضا میکنند. مادرجان! تو باید هیچ ناراحت نباشی، چون هدیهای که در راه خدا میدهی دیگر باید آن را از خدا نخواهی. مادرجان! اگر زنده ماندم، امیدوارم که همیشه در خدمت امام باشم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم درود بر رهبر عظیم الشأن اسلام امام خمینی و درود بر کسانی که بر پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. سلام بر پدران و مادرانی که جوانان خود را به جبهههای حق علیه باطل میفرستند و زیر شهادتنامه آنها را امضا میکنند. مادرجان! تو باید هیچ ناراحت نباشی، چون هدیهای که در راه خدا میدهی دیگر باید آن را از خدا نخواهی. مادرجان! اگر زنده ماندم، امیدوارم که همیشه در خدمت امام باشم...