نتایج جستجوی عبارت «عملیات کربلای 8 و نقش گردان کمیل در این عملیات و حالات شهید اکبر میرزاده» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمد مجید داوودی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد مجيد داوودي »
محمد مجید دومین کبوتر خونین بال از تبار شاهدان عاشق و از خانواده مؤمن و متدین داوودی بود که 1341/6/1 در شهرستان نی‌ریز لبخند مهربانی و بقاء را بر لبهای منتظران رسیدنش نشاند. عطر وجودش فضای خانه را معطر و برق نگاهش شادی را به مادر و پدر هدیه نمود. با لطف و هدایت آنان بزرگ شد و برای دانش اندوزی راهی دبستان فرهمندی گردید. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ولی‌عصر(عج) گذراند و مقطع متوسطه را در...
زندگینامه شهید محمد تقی سرپوش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد تقي سرپوش »
سخن از سنگرساز بی‌سنگری است که چنان از باده مستانه عشق مدهوش بود که جز به وصل یار، اندیشه‌ای در سرنداشت. در یکی از روزهای واپسین بهاری ـ17/3/1340ـ در میان خانواده‌ای مذهبی و علاقمند به اسلام، در نی‌ریز پا به عرصه حیات و زندگی نهاد. شیرینی کودکی و سکوت‌اش باعث شده بود تا محبوب همه باشد. با پایان کودکی دوره ابتدائی را در دبستان دیبا شروع وبا موفقیت به پایان رسانید. دو سال از دوره راهنمائی را در شیراز...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید حسن عباسی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسن عباسي »
ام حسبت ان یترکوا و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و لم یتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المومنین ولیجه و الله خبیر بما تعلمون. (سوره توبه، آیه 16) چنین می‌پندارند که شما را بدون آزمایش بحال خود رها می‌کنند، در صورتی‌که هنوز خدا (چنانچه معلوم و مشخص در علم ازلی است) در مقام طاعت و مجاهده، معلوم نگردانیده که از شما (مدعیان ایمان) چه کس به حقیقت مؤمن است که جز خدا و رسول...
زندگینامه جانباز محمد علیمردانی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
محمد علیمردانی فرزند شهباز، متولد 10 فروردین ماه سال 1342‌ می‌باشد و در روستای حیدرآباد از بخش مرکزی شهرستان نی‌ریز بدنیا آمده است. وی دوران کودکی خود را در روستای سرشار از محبت و یکرنگی سپری نمود. دوران دبستان خود را ابتدا در دبستان فردوسی حیدرآباد و سپس در دبستان فرهمندی نی‌ریز طی کرد و پس از دوران دبستان وارد مدرسه راهنمایی ولی‌عصر‌‌(عج) نی‌ریز شد. بعد از اتمام دوره راهنمایی‌ به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران در آمد. پس از...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیجان شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليجان شيخعلي »
بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم وه که چه پرفروغ و افتخار آفرین است؛ حماسه ستاره‌های زیبایی که به امر خورشیدشان جهت اعتلای کلمه توحید، در سرزمین خون‌رنگ ایران به خون نشستند تا فجر طلوع کند و چه زیباست طلوع فجر در غروب خون گرفته این ستارگان. از میان ستارگان درخشان آسمان سرزمین ولایتمدار ایران اسلامی می‌توان به سرباز فداکار، شهید علیجان شیخعلی که اول خرداد ماه 1345 در خانواده‌ای با ایمان و زحمتکش از...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید مرتضی دیرمجال
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد مرتضي ديرمجال »
بسم‌الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین آمنو اخذوا حذرکم، فانفروا ثبات اوانفروا جمیعاً. ای اهل ایمان، سلاح جنگی برگیرید؛ آنگاه دسته‌دسته و یا همه به‌یکبار برای جهاد بیرون روید. با سلام بر آقا امام زمان (عج) منجی عالم بشریت و نائب برحقش، امام امت، این اسوه تاریخ و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی. سلام بر تمامی شهدای به خون خفته صحراهای کربلای ایران. سلام بر تمامی رزمندگانی که از همه‌چیز خود گذشتند، همه‌چیز را طلاق دادند تا به ندای رهبر خود لبیک گفته...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید قاسم صالح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما در عصری زندگی می‌کنیم که تاریخ صدر اسلام تکرار شده و دوباره مکتب الهی در برابر ابرقدرتها خودنمایی می‌کند. حال روزی است که به سادگی می‌توان حق را از باطل تشخیص داد. روزی است که ابرقدرت شرق و غرب، چهره کریه خود را به نمایش گذارده‌اند. ما می‌توانیم به راحتی راهمان را برگزینیم. خواستم با نوشتن وصیتنامه بر خصم اتمام حجت کنم، چون شهادت دعوتی است به هدایت...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید بهرام قشقائی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد بهرام قشقائي نژاد »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون حال که چنین پیش آمده است که آمریکای جنایتکار به وسیله مزدور و ژاندارمش «صدام» در منطقه، به خاک اسلامی ما تجاوز کرده است، این وظیفه ماست که از کشور و انقلابمان محافظت و دفاع کنیم. پس بنابر وظیفه‌ای که دارم، روانه میدان نبرد می‌شوم و به سوی کربلای ایران می‌روم. بلکه بتوانم انجام وظیفه کرده باشم، اگر نتوانستم و دشمن مرا از پای درآورد، با دادن جان ناقابل خود،...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حسین شعبانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين شعبانپور »
آن زمان که اسلحه بر زمین افتاده شهیدی را بدوش گرفته بود و با گام‌های مصمم، به‌سوی دشمن حرکت می‌کرد؛ تمام فرشتگان در مقابلش به سجده افتاده بودند و بر تقّربش به آستان الهی غبطه می‌خوردند. حسین نیز از آن قبیله بود که ۱۳۴۱/۳/۱ در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان نی‌ریز، چشم بر طراوت سبز بهاری باز کرد و با رایحه وجودش خانه را عطرآگین نمود. از این‌سان او را حسین نامیدند که در آینده به راهی برود که...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
         آمد به برم شمع شهادت در دست                                      در کلبه خاموش من آهسته نشست  او سوخت، فرو رفت و بماند                                        سردار منم که پیکرم اینجا هست بسوی خدا در حرکتیم، آی همه برادرانم، آی مادرم که چشمان خاکستریت در هنگام خداحافظی پر از اشک بود، آی خواهرم، بسوی عروج انسان، بسوی نور و بسوی کربلای حسینی در حرکتیم، آی برادران پاسدارم چه بگویم؟ ما می‌رویم تا زمین را از لوث  مزدوران وکفار پاک کنیم. فردا جسدم...