نتایج جستجوی عبارت «محمد نجدی مشکان مدرسه ابتدایی شهید آیت کردستان ۱۳۴۳/۵/۲۰ ۱۳۶۲/۹/۱ ۱۳۶۳/۷/۳۰» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
سخنان شهید سرافراز در صبحگاه تاریخ 20/11/1364
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
صبحگاه روز 20/11/1364 آخرین صبحگاه مشترک دلاور مردان گردان کمیل با حضور سردار شهید علی اصغر سرافراز بود‌. عزیزانی که در آن صبحگاه حضور داشتند‌‌، از سخنان دلنشین و‌ الهی او مرتبا" می‌گویند. هنوز در گوش آنان آوای ملکوتی او می‌پیچد که از بی وفایی دنیا و دل نبستن به آن می‌گفت. از رشادتهای امام حسین‌(ع) و خاندان پاک و یارانش یاد می‌کرد‌. او که خود همه تعلقات دنیوی را کنار گذاشته بود و عاشقانه به سوی معبود...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی اکبر خازن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر خازن »
هر یک از یاران سفرکرده را داستانی است شنیدنی. داستان علی‌اکبر که شهادت را باب سعادت دانست و مشتاقانه به‌سوی آن رفت، مخصوص به خود است. او که دهم مهرماه ۱۳۳۳، در شهرستان نی‌ریز و میان خانواده‌ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود و راه زندگی را در پیش گرفت. دوره ابتدایی را در دبستان طباطبایی گذراند. برای ادامه تحصیل راهی دبیرستان امام خمینی شد و توانست با موفقیت مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) را دریافت کند....
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید هادی دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد هادي دميري »
هادی آلاله‌ای بود از باغ سرخ شهادت که سال ۱۳۳۴ در مروشکان سرچهان سرود زندگی را در دنیای خاکی زمزمه کرد. دوره ابتدایی را در دبستان چاه سرخ نی‌ریز گذراند. از هادی جز خاطرات نیک در میان دوستان و اطرافیان چیز دیگر در میان نیست. خوش‌رویی و حسن خُلق او زبانزد همگان بوده و هست. در جریان جنگ تحمیلی چندین بار به جبهه اعزام شد و در جبهه‌های مختلفی به مبارزه با دشمن پرداخت. پسردائی هادی می‌گوید: دریکی...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید جهانگیر بنی اسدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دیر زمانی بود که داغ عشق بر سینه داشت و ندای اناالحق بر لب، برای رسیدن به اوج آسمانها، سبکبال شده بود و دار خود را بر دوش می‌کشید. اوایل تابستان ـ‌6/4/1338ـ در روستای زیبا و خوش آب و هوای لای‌گردوی داراب، در خانه‌ای گِلی، چشمان پاک و بی‌آلایش گُلی به جهان گشوده شد. آقا اصلان ـ پدرش ـ اورا جهانگیر نامید. بعد از ششمین بهار عمرش، ‌همپای سایر دوستان روستایی خود وارد دبستان بنه‌کلاغی شد و بعد از...
شهدا سال 59 -وصیتنامه شهید علی میرزازاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد علي ميرزازاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله فاولئک هم الفائزون. چونکه الان مزدوران عراقی به شهر ما حمله کرده‌اند، فرصت آنرا ندارم که وصیتنامه کاملی را بنویسم. پروردگارا! من، بنده علیل و عاجز توام، یک بنده گناهکار، از تو طلب آمرزش دارم. از تو می‌خواهم فقط هدایتم کنی، تا آنجا که رضای تو است. مادرم، خواهرانم، مرا ببخشید به دلیل آنچه که برای شما خلاف بود انجام داده‌ام. برای...
به یاد شهید حاج مهرداد جلالی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
درره‌قرآن فداشد ای عزیزان گوهری بود در راه خدا مقداد و سلمانی دگر نوجوان و با خدا اینگونه در راز ونیاز قامتش سروی‌که‌آیدلاله نعمان‌به سر سالک‌راه‌خداوعارف‌اهل‌کمال‌گشت دردانشگه‌صادق پذیرا بهر علم دید چون اسلام را اندر کف صدامیان بهرچشم‌کفرشدبس‌تیرآن هم جانگزا درّ نابی بود در دریای عشق و معرفت بود اندرجبهه‌چون‌مقدادوسلمــان‌متقی باخروش‌وجوشش‌مردانه ‌اندرجبهه‌ها مرحبابراین‌جوان‌عارف‌پاک‌وشریف گرچه‌اندرراه‌دین‌همچون‌برادرشدشهیدخوانداندرمحضرپاک برادر درس عشق نازم آن‌عقل‌وکمال‌وحلم‌وعرفانش بجان آفرین‌برخون‌پاکش‌وآنهمه‌گرمی‌وعشق مرحبا بر مادر نیکو خصال و پاک او بنگرید ای مادران کار دلاور مــادرش ای جلالی ای...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -قدس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
نام عرب که می‌شنوم، سخت می طپد این قلب دردمند نام عرب که می‌شنوم زار می‌زنم در سینه گوشه‌ای به شب تار می‌زنم آخر کجاست آن عرب مرد آخر کجاست آنکه علی(ع) از تبارشان برخاست آنها مگر قیام محمد(ص) ندیده‌اند آنها مگر زگلشن او گل نچیده‌اند آنها مگر ز قدس نظر وا نمی‌کنند آنها چرا قدم بخاک فلسطین نمی‌زنند ای مردم عرب ای مردم دلیر عرب هان بپا، بپا برخیز، کو به مشت تو شمشیر؟ کو آن زره که پشت ندارد کو آن قبله‌ای که ز نامش پشت قبیله‌های دگر می‌لرزید برخیز جان من به...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید قاسم صالح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما در عصری زندگی می‌کنیم که تاریخ صدر اسلام تکرار شده و دوباره مکتب الهی در برابر ابرقدرتها خودنمایی می‌کند. حال روزی است که به سادگی می‌توان حق را از باطل تشخیص داد. روزی است که ابرقدرت شرق و غرب، چهره کریه خود را به نمایش گذارده‌اند. ما می‌توانیم به راحتی راهمان را برگزینیم. خواستم با نوشتن وصیتنامه بر خصم اتمام حجت کنم، چون شهادت دعوتی است به هدایت...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید بیگ میرزا قره چاهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد بيگ ميرزا قره چاهي »
بسم الله الرحمن الرحیم والفجر و لیال عشر باز بعد از چند قرن طلوع فجر در ایران روشنی بخشید و ظلمات شب، یعنی طاغوت‌های زمان آمریکا و شوروی که می‌خواهند جلوی این روشنایی را بگیرند. ولی خورشید وقت (امام امت) مانع این تاریکی‌ها می‌شود. تمام مردم دیگر بیدار شده‌اند و بخصوص جوانان ما که مانند علی‌اکبر(ع) ندای «انی لا اُبالی بالموت» را سر می‌دهند و به سوی جبهه‌های نبرد می‌روند. این جوانان و پیران ما هستند که مردم حتی خدا باید...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامحسین آفتابی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامحسين آفتابي »
 غلامحسین، یکی از هزاران شقایقی بود که در گلستان سرسبز ایران اسلامی در سال ۱۳۴۰ در روستای غوری از توابع خطه شهیدپرور نی‌ریز شکفته شد. پدر و مادر، چون باغبانی مهربان و دلسوز در پرورش و آموزش اصول اولیه زندگی همراه و همدل با وی شدند تا دوران کودکی را با شادابی سپری ساخت. برای آشنایی با علوم اجتماعی و فنون زندگی راهی دبستان ادب در روستای غوری شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد....