نتایج جستجوی عبارت «همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید محمد جواد متقی پیشه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمد جواد متقي پيشه »
به‌راستی خدای را بندگانی است که فقط خودش آن‌ها را می‌شناسد، قلب‌هایشان نورانی، نورانی‌تر از خورشید، طهارتشان چونان آب، لطافتشان چون گلبرگ و پرپرشدن‌شان همچون گل. محمدجواد ۱۳۴۵/۲/۲۰ در خانواده‌ای پر از صمیمیت و اخلاص، مهربان و آبرومند در شهرستان نی‌ریز قدم به عرصه وجود نهاد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی نی‌ریز سپری کرد و پس از گذشت پنج سال وارد مدرسه راهنمایی ولی‌عصر (عج) نی‌ریز گردید. این دوران سه ساله برای او آغاز شکفتن و بالندگی...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید شمشاد فرجی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد شمشاد فرجي »
بسم رب الشهداء و الصدیقین آرزو داشتم در شب حجله به سعادت برسم قسمتم این بود که در سنگر اسلام به شهادت برسم با درود بر مهدی موعود(عج) و نائب بر حقش خمینی کبیر و ملت شهیدپرور خصوصاً مردم شهیدپرور روستای خواجه‌جمالی. این چند کلمه را می‌نویسم: امیدوارم که مورد پسند ملت شهید‌پرور قرار بگیرد. من شمشاد فرجی فرزند احمد‌قلی، در تاریخ 1341 به شماره شناسنامه 25 در روستای خواجه‌جمالی، در خانواده‌ای مستضعف بدنیا آمدم و از کودکی پدر و مادر...
زندگینامه آزاده محمد مقنی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمد مقنی‌زاده در سال 1346 در شهرستان نی‌ریز متولد شد. سال اول و دوم دبستان را در مدرسه فرهمندی شهرستان نی‌ریز پشت سر گذاشت. بعد از ترک تحصیل تا قبل از خدمت نظام وظیفه به کارگری مشغول بوده و از این طریق زندگی خود را اداره‌ می‌کرد. ‌ بعد از سن 18 سالگی از طرف ارتش جمهوری اسلامی ایران برای خدمت نظام وظیفه فراخوانده شد. بعد از طی دوره آموزش نظامی‌ در تاریخ 18/4/1365 به جبهه‌های نبرد حق...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید غلامرضا نصرتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
باگذشت سال‌ها از جنگ، هنوز در نی‌ریز بهانه برای گریستن فراوان است. لب‌هایمان به زمزمه مرثیه نشسته‌اند و پلک‌هایمان در ریختن اشک، بی‌قراری می‌کنند. گریه، اشک و مرثیه برای آنان که در تقویت بنیان‌های حکومت اسلامی، وجود نازنینشان ذره‌ذره سوخت و خاکستر گردید. غلامرضا، پروانه‌ای بود که ۲۵ شهریور سال ۱۳۴۰ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین ترانه زندگی را سرود. دوره ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی و راهنمایی را در مدرسه شهید مصطفی خمینی (فضل نی‌ریزی) سپری...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید علی حسین نارنجی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید علی حسین نارنجی »
عشق بازی با معشوق به زیر رگبار مسلسل دنیایی دارد که باید از عاشقی پرسید که پیمانه‌اش را از می‌ناب الستی پر کرده است. از علی‌حسین که 1341/6/1 در روستای مشکان نی‌ریز میان خانواده‌ای متدین و مذهبی سرود حیات را سرداد. وی دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت مشکان گذرانید و وارد بازار کار شد. فردی بود مؤمن، متواضع وخوشرو. نماز، دعا و قرآن را فراموش نمی‌کرد و با اقوام و خویشان و خانواده رابطه‌ای صمیمانه و...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید غلام حسین نقی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد غلامحسين نقي زاده »
غلامحسین، دومین کبوتر عشق و مهربانی بود که در تاریخ ۱۳۵۲/۲/۱۰ با گشودن چشمان خود به دنیای خاکی، عطر دل‌انگیز مهربانی را در کوچه‌باغ‌های باصفای مشکان پراکند و قلب خانواده مذهبی و زحمتکش خود را شادمان ساخت. کودکی را با طراوت و شادابی پشت سر نهاد و دوره ابتدایی را در مدرسه شهید آیت مشکان آغاز کرد. در دوران تحصیل، شاگردی ممتاز بود و پرتلاش. باوجود اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود ولی نماز و روزه را...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید محمد علی رهنورد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد محمد علي رهنورد »
بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب‌العالمین، سلام خدا بر پیامبر اسلام محمد بن عبدالله (ص) و دخت گرامی‌اش و ائمه معصومین، از علی (ع) تا مهدی (عج) و رهبر انقلاب اسلامی، خمینی عزیز و شما عزیزان و همه بندگان صالح خدا؛ اما بعد: همسرم و فرزندانم، شمارا سفارش می‌کنم به بندگی الله و تقوای الهی، پیروی کامل از امام مسلمین، نماز، روزه، امربه‌معروف و نهی از منکر، دعا، صبر درراه خدا، روزی حلال، امانت، حسن خلق، اخلاص در عمل، احساس...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید حسن نظری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد حسن نظري »
بسم‌الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. فاستقم کما امرت و من تاب معک. خدایا! پروردگارا! معبود! هستی‌بخش، جهان‌آفرین، بنام تو. بنام تو و برای تو که ما هیچیم و هر چه هست تویی. خدایا! قدرت مطلق تویی، ما همه فانی هستیم و مُلک وجود از آن توست. بارالها! ما همه از بین رفتنی هستیم، آنچه پایدار است تویی. ما از توییم و به‌سوی تو درحرکت، انا لله و انا الیه راجعون خدایا! بندگان صالحت عزم جزم کرده‌اند...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -باز هم کوچ
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به سرایم چه آمدی این بار به هوایم چه آمدی ای یار بار بستیم و قصدِ کوچ شده است کوچ از این دیار پوچ شده است بگرفتم بدوش کوله خویش دارم اینجا به لب ترانه خویش ما که بار رحیل بربستیم رخت خود زین فسانه بربستیم قصد بازی دگر بود در سر سوی جای دگر رود پیکر زین هوای گرفته و غمگین زین نگار ذلیل بی تمکین زین چراغ فسرده در طوفان زین قدمگاه پست بی‌عصیان دل دگر من بریده‌ام ای یار سوی یاری دگر روم این بار تا در آغوش گیرم او را...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید زین العابدین دلداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد زين العابدين دلداري »
از حاشیه کلاس‌های روستای نی‌ریز که می‌گذری، اگر گوش جان را باز کنی در سکوت میان در و دیوارها، صدای او را خواهی شنید که درس آزادگی و شرف به نوجوانان این مرز و بوم می‌دهد و اگر چشم دل بازکنی، خواهی دید او با خون خود آنچه گفته بود را امضاء کرد و به تأئید رساند. بیست و پنج مرداد ماه 1338 با اولین گریه کودکانه‌اش، شادی و شور را به میان خانواده‌ آورد. اورا در آ‎غوش گرفتند...