نتایج جستجوی عبارت «همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید مرتضی نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد مرتضي نگهداري »
بسم‌الله الرحمن الرحیم یدالله فوق ایدیهم. دست خدا بالاترین دست‌هاست و لا تحسین الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، با سلام بر حضرت مهدی موعود (عج) و نائب برحقش خمینی کبیر و امت شهیدپرور امام، این صابرین و شجاعان صدر اسلام. با درود بر شهدای صدر اسلام، از شهدای کربلای خون‌بار حسین (ع) تا شهدای گلگون‌کفن غرب و خوزستان خمینی. با سلام بر تمامی رزمندگان پرتوان اسلام که برای پیروزی...
یادی از عملیات بدر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
در فتح المبین رمز یا زهرا بود سنگرنشینان خدا ازجان گذشتند بود این سخن ذکر همه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه رزمندگان را یاوری کن بود این سخن ذکر همه یا فاطمه یا فاطمه از دست دژخیمان فرات آزاد گشته یارب عنایت کن به ما فتح نهایی یارب به ما از لطف پیروزی عطا کن سنگر نشینان خدا از جان گذشتند از جان و دل ما عاشق وصل حسینیم ما از ره کرب وبلاتا قدس یکسر رزم...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا طالبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا طالبي »
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام به امام امت و با سلام و درود فراوان به روان پاک شهدا، مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی. چند کلمه‌ای به عنوان وصیت در این کاغذ یادداشت می‌کنم و امیدوارم که به آن عمل کنند. پدر و مادر عزیز و گرامیم، نمی‌دانم چطور و چه جوری سخنم را آغاز کنم و زحمات شما را که در این مدت برای من کشیده‌اید توصیف و ذکر کنم. پدر و مادر، امیدوارم که در مرگ من...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده »
آنانکه در میدان مبارزه با دو بال علم و جهاد به پرواز درآمدند و با خون خود گفته‌هایشان را به منصه ظهور رساندند، آنانکه قیام در مقابل ظالم را عین حیات دانستند، قابل ستایش و تمجیدند. ولی با کدامین زبان می‌شود آنها را ستود؟ و یا کدامین کلمات قادر به تمجید از آنهاست؟ معلم شهید علی اکبر ابراهیم اکبر‌زاده فرزند محمد، در تاریخ 5/6/ 1337 متولد شد و با آمدنش شادی را برای خانواده به همراه آورد. به عشق...
به یاد شهید حاج علی دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چون حبیب‌بن‌مظاهر رفت دهقانپور ما ریش‌چون‌برفش زخون‌پاک‌ او گشتی خضاب مرحبا خوش آمدی ای پیر مرد باوفا چون‌تو بودی از دل و جان عاشق‌وشیدای ما آفرین بر غیرت و برهمت و عـزم تو باد ای حبیب‌ ما چه نیکو آمدی‌خوش آمدی پاسداران را تو پیک جبهه ها بودی پدر تو زخون‌خود محاسن را چه رنگین کرده‌ای چشم‌بر‌در‌هر کسی بودش عزیزی در سفر اینک ای روشن ضمیر و پاک باز و پاک بین پیرمردان توسرمشق شهادت گشته‌ای پیکر پاک...
من کار توی مشتم است
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در خط پدافندی فاو، یکی از برادران که موهای سرش بلند شده بود گفت: اگر کسی پیدا می‌شد و سر من را اصلاح می کرد‌، خوب بود‌. شهید اکبر میرزاده که در آنجا حضور داشت بلافاصله گفت: "من کار تو مشتم است[1] " و اصلاح می‌کنم. خلاصه آنکه وی آن برادر را نشاند و شروع به اصلاح موهایش کرد. اما چون برای اولین بار بود که آن شهید اقدام به اصلاح سر می‌کرد باعث شد تا قیافه آن...
-حال و هوای معنوی بچه ها قبل از استقرار در خط
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
آقای سمیع یزدانی در رابطه حال بچه های خط به ذکر خاطره ای می پردازد و می‌گوید‌: (1-YAZDANI-8) قبل از آنکه به خط خرمشهر برویم در پادگان امیدیه مستقر بودیم. بچه‌ها صبحها قبل از اذان، در گوشه و کنار نماز خانه مشغول دعا‌، نیایش و نماز شب بودند و خود را از نظر معنوی آماده می‌کردند. بعد از اقـامـه نماز‌، ورزش و تمرین شروع می شد‌، و برخی اوقات شهید علیرضا اکرامپور در جلو حرکت می کرد و گردان پشت...
بیاد شهید مرتضی مدلول
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد مرتضي مدلول »
مرتضی در راه قدس و کربلا گشته شهید او برای فتح قدس و کربلا بازو گشاد گشت مدلول ای خدا قربانی اسلام ودین مرتضی مدلول در حفظ شرف قربان شده درشب قتل امام صادق آن گلگون عذار ای عزیزان‌مرتضی‌کاری حسینی‌کرده است آرزوی مادرش این بود که دامادش کند ای دریغا آرزوی مادرش بر باد رفت نی‌غلط گفتم شهیدان شادمان وسرخوشند مرتضی ای محرم راز دل مادر بیا قلب بابا از فراقت ای جوان بشکسته است ای جوان با...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید محمد علی طاهری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید محمد علی طاهری »
گذشت سالهای متمادی از جنگ تحمیلی، هنوز نتوانسته فریادهای زیبای عاشقان ولایت و طالبان حقیقت را از اذهان پاک نماید. فریادهایی که از ایمان رزمندگان نشأت گرفته و در امتداد فریاد سرخ کربلا بودند. محمدعلی یکی از آن فریادگران بود که در سال1340 در خانواده‌ای مذهبی، در شهرستان نی‌ریز چشم به جهان خاکی گشود. از کودکی با نام حسین(ع) آشنا شد و عشق به شهادت در تار و پودش جریان پیدا کرد. دوره ابتدایی را در مدرسه قاضی...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید سید عبدالرسول معصومی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سیدعبدالرسول، از قبیله افلاکیان بود که چند روزی را در قفس تنگ خاکی در میهمانی به سر می‌برد. آنگاه‌که ندای «ارجعی» را شنید،‌ از قفس تن رهید و راه آسمان را در پیش گرفت. به پروازی دست زد که فرودش در وادی «عند ربهم یرزقون» بود و حاصل آن، وصل زیبای یار که در انتظارش به سر می‌برد. سید، از سلاله پاک رسول مکرم اسلام که سلام و درود خدا بر او باد، بود. از سلاله بهترین انسان‌ها...