نتایج جستجوی عبارت «حامد توکل دبستان فرهنگ مدرسه شهید مفتح دبیرستان شعله نوسود فتح‌المبین آر‌پی‌جی‌زن ۱۳۶۰/۱۲/۵ ۱۳۶۱/۱/۲ ۱۳۶۰/۲/۵» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
بیاد شهدای عملیات رمضان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
شعله زدیاد دو گل یاد دو داوودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم   هم‌مجیدوهم‌حمیدآن‌پاسدارنوجوانم پاسداران‌حافظان‌مکتب‌الله‌در آخرزمانم   تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروان‌ازدیدگان‌خون فشانم   خاطرات شادشان آتش‌فشانداز بیانم            شعله ها انگیزد وآتش‌ زند بر استخوانم   خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و  زبان ناطق او              یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او   یادمی‌آرم‌ز ظلم‌ بی حد و از سابق او یـاد می آرم...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید جلیل ماجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جليل ماجدي »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین صبروا و علی ربهم یتوکّلون.۱ مؤمنین آن‌هایند که صبر می‌کنند و توکلشان به خداست. با سلام بر منجی عالم بشریت و با سلام بر رهبر کبیر انقلاب و با سلام بر شهدای به خون خفته اسلام از صدر اسلام تا کنون. با سلام بر خانواده‌های محترمشان که اینچنین عزیزانی تربیت نموده و تقدیم راه خدا نموده‌اند. با سلام بر معلولین و مجروحین جنگ تحمیلی که هر یک با نثار عضوی از بدن خویش از اسلام پاسداری...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید علی اصغر مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد علي اصغر مختاري »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه، یقاتلون فی سبیل‌الله فیقتلون وعدا علیه حقاً فی التوراه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم. (سوره توبه، آیه 112 ) خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند، این...
-داستان بابای مهدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچه‌های گردان کمیل و‌ سردار شهید علی اصغر سرافراز‌، حاج آقا بنایی می‌گوید‌: رزمنده‌ای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچه‌ای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به ‌علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچه‌های گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم‌، شهید علی اصغر مرتب با ‌ بابای مهدی شوخی می‌کرد...
حال و هوای معنوی بچه ها در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
آقای حسن مروی حال و هوای معنوی بچه‌ها در شب عملیات را چنین توصیف می‌نماید‌: قبل از شروع عملیات، حالت روحانی قشنگی در فضای ‌کانال ‌ مادر ایجاد شده بود. ‌هر کسی در گوشه‌ای با خدای خود خلوت کرده و اوقاتش را با ‌‌گریه و استغفار سپری می‌کرد. گروهی خالصانه از خدا می‌خواستند تا لذت شربت شهادت را به آنها بچشاند و گروهی برای حلال بودی به سراغ همرزمان خود رفته و با آنها به درددل می‌پرداختند. شهید ‌...
به مناسبت اعزام رزمندگان به جبهه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
من آن دلداده نیکو نهادم روم تا ره بکوی دوست یابم منم شاگرد درس مکتب حق عزیزان جبهه باشد مکتب دین مقلد برخمینی ازدل وجان مرا تا شافع محشرحسین است بود مهدی به سنگر همدم ما بسنگرنیست نیرنگ ودورویی شعار جملگی الله اکبر الا ای نوجوانان از دل وجان خدا در این سفر همراه ما هست خوشا روزی که مانند شهیدان توکل ذاکر وصف حسین است روم تا کربلا را ره گشایم روم آنجا که عباس علمدار بسوی...
گیر کردن استخوان درگلو
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچه‌های گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم‌. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره می‌گوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم‌، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
وحشت در صعود از نردبان متری
دانشنامه دفاع مقدس »
یکی از رزمندگان نقل می کند: اسفند ماه سال 1361 در اطراف شیراز مشغول آموزش نظامی جهت اعزام به جبهه بودیم. یکی از تمرینها و آموزشها بالا رفتن از نردبانی به ارتفاع 15 متر بود. بایستی از یک طرف آن بالا می‌رفتیم و از طرف دیگر پایین‌می‌آمدیم. وقتی‌‌که افراد به بالاترین قسمت می‌رسیدند؛ نردبان تکانهای شدیدی‌ می‌خورد و آنها دچار ترس و وحشت می‌شدند. پاسداری که متصدی آموزش بود، در پایین ایستاده ‌‌و بطور مکرر می‌گفت: یا الله...
به یاد شهدای عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
فاتحان خیبر ای مردان حزب الله درود ای شهیدان ره اسلام و قرآن السلام جانفدایان، پاکبازان‌، نامداران، السلام فاتحان خیبر ای مردان حزب الله درود بسته پیمان باخدا تا دین‌حق ماند بجا می دهدخون شما بر اهل‌عالم این ندا فاتحان خیبر ای مردان حزب الله درود چونکه اسلام محمد را خطر آمد پدید برق غیرت از قلوب پاکتان آری جهید فاتحان خیبر ای مردان حزب الله درودپس‌بسوی‌جبهه‌ها‌مردانه‌جان‌برکف‌شدید پیرو امر سلیمان زمان آصف شدید فاتحان خیبر ای مردان حزب...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علی اصغر سرافراز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي اصغر سرافراز »
بسم الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوه اله بالله العلی العظیم مطالبی را که اکنون می‌خواهم بنویسم شاید کمتر جائی گفته باشم، ولی به نظر می‌رسد که بالاخره مطالب باید جائی گفته یا نوشته شود. شاید ما در لحظات آخرِ یک مأموریت، به خاطر شهدای دیگر و عظمت پیامبر(ص) و خاندانش(ع) مورد قبول حق تعالی قرار گرفتیم و بار نبسته خویش را همراه با کوله‌باری از گناه به دیار آخرت بردیم. لحظاتی را به یاد می‌آورم که تنها...