نتایج جستجوی عبارت «پایگاه بسیج شهید فرج‌الله یاراحمدی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
گفتن کلمه‌ای که اول آن مو است ممنوع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچه‌ها شهید و مجروح شدند‌. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت ‌‌می‌کردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
زندگینامه جانباز حسین ثاقبی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حسین ثاقبی فرزند محمد، در تاریخ 9 تیرماه سال 1349 در شهرستان نی‌ریز به دنیا آمد. وی در دامان خانواده‌ای با ایمان دوران کودکی را طی نمود‌. ‌برای آموختن علم و دانش وارد دبستان فاطمه طباطبائی نی‌ریز شده و پس از طی کردن دوران دبستان وارد مدرسه راهنمائی بزرگی شهرستان نی‌ریز گردید‌. برای شرکت در جنگ تحمیلی، با وجود اینکه محصل بود، درس و مدرسه را رها نمود و برای دفاع از اسلام و وطن اسلامی و همچنین اطاعت از...
خاطراتی از شهدا و رزمندگان در عملیات بدر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بدر »
جبهه‌های جنگ تحمیلی در طول هشت سال دفاع مقدس و مقاومت دلیرانه رزمندگان، مملو از خاطرات گوناگون است؛ در این کتاب بعلت رعایت اختصار‌، در صدد جمع آوری و ذکر همه آنها نیستم.‌ امید است در آینده توفیقی حاصل شود که بتوانیم به انجام آن بپردازیم‌. امّا از برخی موارد نمی‌توان گذشت. لذا به سه نمونه از آنها ‌که در عملیات بدر، برادران رزمنده شاهد و گواه آن بوده‌اند‌، اکتفا می‌کنیم‌. نخستین مورد‌، حالات سردار شهید حسین عیدی...
حال و هوای معنوی رزمندگان در عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آقای علی اکبر همتایی در مورد حال و هوای معنوی رزمندگان گردان کمیل در این عملیات می‌گوید(1-HAMTAYEE-14) حالات معنوی بچه‌ها قابل توصیف نیست‌، صبح عملیات بچه‌ها شروع به خواندن زیارت عاشورا کردند. زیارت عاشورا هم با حالتی ساده خوانده می شد‌، همه گریه می کردند و اشک می‌ریختند. بطوریکه وقتی زیارت تمام شد و خواستیم صبحانه بخوریم بچه‌ها می‌گفتند: امشب فلانی‌، فلانی و‌... شهید می‌شوند‌، همینطور هم شد‌، همان بچه‌هایی که با سوز و گداز زیارت می‌خواندند، همه شهید...
نقش مردم و جوانان در جنگ
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، حلقه‌ای از حلقه‌های فرآیند انقلاب‌ اسلامی در ایران محسوب می‌گردد؛ چه اینکه اسناد معتبری وجود دارد که اثبات می‌کند، شروع جنگ و تجاوز عراق به ایران به عنوان راه‌کاری برای شکست انقلاب اسلامی در ایران طراحی شده بود. 1) کمک های مالی، تسلیحاتی و حتی انسانی دشمنان انقلاب ایران به رژیم عراق، خود دلیلی کافی برای اثبات این مطلب است. بنابراین جنگ را نمی‌توان به عنوان پدیده‌ای مستقل از انقلاب اسلامی در...
زندگینامه جانباز علیرضا تقریر
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علیرضا تقریر فرزند حسین، در تاریخ 3/6/1343 در شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش در استخدام ژاندامری‌‌ بوده و به دلیل مأموریتهای محوله، بطور مداوم در شهر نی‌ریز حضور نداشت. سالهای اول، دوم و سوم دبستان را در دبستان فرهمندی نی‌ریز و سالهای چهارم و پنجم را در سروستان بپایان می‌برد. دوره راهنمایی را در مدرسه ولی عصر‌(عج) نی‌ریز گذراند و جهت ادامه تحصیل در دوره متوسطه وارد دبیرستان نواب صفوی نی‌ریز شده و...
نقش نیروهای شهرستان در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
نیروهای اعزامی از شهرستان نی‌ریز به استعداد یک گروهان در این عملیات حضور داشتند‌. این نیروها جمعی گردان 9040 از تیپ 33 المهدی‌(عج) بودند که سردار ماهوتی معاونت گردان وسردار شهید حسن عیدی نیز فرماندهی یکی از گروهانها را عهده‌دار بودند‌. شرح این عملیات را از زبان آقای غلامرضا نصرتی که در این عملیات حضور داشته است بخوانید‌: عصر یکی از روزهای بهار 1362 عازم منطقه عملیاتی شدیم‌. شب عملیات در منطقه پاسگاه شرهانی، وارد کانال عریض و بزرگی...
شهدا سال 64 -زندگینامه مفقودالاثر منصور داهم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
بسیجی غیور و سرافراز منصور داهم در تاریخ 1349/06/01 در خانواده‌ای مذهبی و مؤمن در روستای تم‌شولی بخش آباده طشک از توابع نی‌ریز چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در دشت و دمن سبز روستا سپری کرد. هفت ساله بود که پا به عرصه علم و دانش نهاد و در دبستان جهاد تم‌شولی، دوره ابتدایی را آغاز و با موفقیت سپری کرد. بیماری و ضعف شدید بدنی پدر و نیاز وی به همراهی منصور با او، باعث...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل می‌کند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم‌. بچه‌ها با هم شوخی می‌کردند‌‌ و بعضی از آنها می‌گفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید‌ و ما را حلال کنید‌. یکی از برادر‌ها به نام آقای حسین راحتی‌ که خیلی شوخ طبع بود‌، گفت: بچه‌ها من از این عملیات بر نمی‌گردم. به او گفتم: چطور فهمیدی‌، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید می‌شوم‌!...
شهدا سال 59 -زندگینامه مفقودالاثر فرامرز کشاورز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
در اینجا حدیث کسی است که خونش به پای لاله‌های انقلاب اسلامی ریخت و جسمش در ارتفاعات نوسود، همچون پروانه‌ای برگرد شمع یار سوخت و خاکستر شد. سخن از فرامرز است، آنکه در تاریخ 10/9/1331، در یکی از خانه‌های گِلی روستای نصیرآباد، از بخش مرکزی شهرستان نی‌ریز، در میان شوق و انتظار خانواده‌ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. برای کسب معرفت و دانش دوره دبستان را در روستاهای معین‌آباد و حیدر‌آباد پشت سر گذاشت و دوره...