نتایج جستجوی عبارت «اردوگاه شهید آیت‌الله دستغیب تیپ المهدی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
کشک و کشیک
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه شهید عباسعلی دهقانی فرماندهی یکی از دسته‌ها را بعهده داشت‌. در یکی از روزها برای ‌نهار رزمندگان ترید ( تریت ) کشک تهیه شده بود‌. پس از صرف نهار شهید دهقانی تصمیم می‌گیرد در دفتر خاطرات‌اش‌، خوردن کشک را در ناهار بنویسد. دفتر خاطرات را بر می‌دارد و شروع به نوشتن می‌کند‌، عنوان خاطره را "ترید کشک" انتخاب می‌کند. یکی از بچه‌ها که کنار دست او نشسته بوده می‌خواند "تاکتیک‌ کشیک" بلافاصله از سنگر بیرون رفته و...
گفتن کلمه‌ای که اول آن مو است ممنوع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچه‌ها شهید و مجروح شدند‌. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت ‌‌می‌کردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
خاطراتی از شهدا و رزمندگان در عملیات بدر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بدر »
جبهه‌های جنگ تحمیلی در طول هشت سال دفاع مقدس و مقاومت دلیرانه رزمندگان، مملو از خاطرات گوناگون است؛ در این کتاب بعلت رعایت اختصار‌، در صدد جمع آوری و ذکر همه آنها نیستم.‌ امید است در آینده توفیقی حاصل شود که بتوانیم به انجام آن بپردازیم‌. امّا از برخی موارد نمی‌توان گذشت. لذا به سه نمونه از آنها ‌که در عملیات بدر، برادران رزمنده شاهد و گواه آن بوده‌اند‌، اکتفا می‌کنیم‌. نخستین مورد‌، حالات سردار شهید حسین عیدی...
حال و هوای معنوی رزمندگان در عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آقای علی اکبر همتایی در مورد حال و هوای معنوی رزمندگان گردان کمیل در این عملیات می‌گوید(1-HAMTAYEE-14) حالات معنوی بچه‌ها قابل توصیف نیست‌، صبح عملیات بچه‌ها شروع به خواندن زیارت عاشورا کردند. زیارت عاشورا هم با حالتی ساده خوانده می شد‌، همه گریه می کردند و اشک می‌ریختند. بطوریکه وقتی زیارت تمام شد و خواستیم صبحانه بخوریم بچه‌ها می‌گفتند: امشب فلانی‌، فلانی و‌... شهید می‌شوند‌، همینطور هم شد‌، همان بچه‌هایی که با سوز و گداز زیارت می‌خواندند، همه شهید...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل می‌کند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم‌. بچه‌ها با هم شوخی می‌کردند‌‌ و بعضی از آنها می‌گفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید‌ و ما را حلال کنید‌. یکی از برادر‌ها به نام آقای حسین راحتی‌ که خیلی شوخ طبع بود‌، گفت: بچه‌ها من از این عملیات بر نمی‌گردم. به او گفتم: چطور فهمیدی‌، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید می‌شوم‌!...
شهدای کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
راهیان کربلا یاد شما و جان ما هست با خون شما روشن چراغ انقلاب می دهد عالم به افکار شما اینک جواب راهیان کربلا یاد شما و جان ما این شما بودید تا رخشنده شد اسلام ما سرخی خون شما رخشان نموده نام ما راهیان کربلا یاد شما و جان ما بین دو فیض آبادی جانانه را با افتخار در ره اهداف قرآن خونشان همچون بهار راهیان کربلا یاد شما و جان ما داده مختاری به ما درس...
شهدا سال 61 -وصیتنامه ابوالفتح محسن زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابوالفتح محسن زاده »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون چون آخر الزمان فرا رسد شهادت خوبان امت مرا گلچین می‌کند. «حضرت محمد (ص)» با درود فراوان به امام خمینی رهبر مستضعفان جهان و نایب به حق امام مهدی(عج) وصیتم را شروع می‌کنم. اینجانب ابوالفتح محسن‌زاده دارای شناسنامه شماره 850 صادره از نی‌ریز، وصیت می‌نمایم که پس از شهادتم نکات زیر را رعایت فرمائید: 1- از کلیه دوستانم تقاضا می‌کنم که همیشه هدفشان رضای حق تعالی باشد و بیشتر به فکر افراد...
من کار توی مشتم است
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در خط پدافندی فاو، یکی از برادران که موهای سرش بلند شده بود گفت: اگر کسی پیدا می‌شد و سر من را اصلاح می کرد‌، خوب بود‌. شهید اکبر میرزاده که در آنجا حضور داشت بلافاصله گفت: "من کار تو مشتم است[1] " و اصلاح می‌کنم. خلاصه آنکه وی آن برادر را نشاند و شروع به اصلاح موهایش کرد. اما چون برای اولین بار بود که آن شهید اقدام به اصلاح سر می‌کرد باعث شد تا قیافه آن...
جریان کشتی به گل نشسته
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یک کشتی متعلق به کشور چین، در اوایل جنگ در دهانه اروند‌، در زمان شروع جنگ‌، مورد اصابت قرار گرفته‌ و همانجا هم به گل می‌نشیند.‌ بار این کشتی ‌"‌جو‌" بود. عراقیها در طی جنگ در برخی اوقات به عنوان سنگر کمین از آن استفاده می‌کردند. آقای کاظم رضایی پس از شرح جریان شهادت شهید سرافراز می‌گوید‌:(1-REZAYEE-9) وقتی ما کنار اروند رسیدیم. دو نفر از بچه‌های کازرون گفتند ما می خواهیم به عقب برویم. من هرچه گفتم نمی توانید...
خاطراتی از رزمندگان شرکت کننده در عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
ذهن رزمندگان ما مملو از خاطرات و حماسه آفرینیهایی است که در طول هشت سال دفاع مقدس‌، دلاور مردان نی‌ریزی آفریده‌اند‌، آقای دکتر سیاوش فیروزی نژاد حماسه آفرینهای سردار شهید حسین عیدی رادر این عملیات چنین بیان می‌نماید‌: (2-FIROOZINEJAD-14)(1- FIROOZINEJAD-15) فرمانده گروهان یکم گردان کمیل،‌ شهید حسین عیدی بود‌. ایشان در جریان بمباران جفیر زخمی می‌شوند، امّا تا 48 ساعت حتّی شهید سرافراز که فرمانده گردان بود و با ایشان در یک چادر استراحت می‌کردند، متوجه نمی‌شود‌. شهید عیدی در...