شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید محمد کاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد کاري »
بسمالله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ۱ همانا بازگشت هرکس بهسوی اوست. من بهعنوان یک فرد مسلمان و بهحکم وظیفه شرعی و الهی که داشتم، قدم در این راه نهادم. خداوند بزرگ را شکر میکنم که چنین سعادتی را نصیب من کرد، چنین رهبری را در جلوی راهم قرارداد، ذرهای نور ایمان را در من روشن نمود؛ تا خود و خدای خود را بشناسم. اکنونکه در میان شما نیستم و خداوند لیاقت شهادت را نصیب من کرده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد کاري »
بسمالله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ۱ همانا بازگشت هرکس بهسوی اوست. من بهعنوان یک فرد مسلمان و بهحکم وظیفه شرعی و الهی که داشتم، قدم در این راه نهادم. خداوند بزرگ را شکر میکنم که چنین سعادتی را نصیب من کرد، چنین رهبری را در جلوی راهم قرارداد، ذرهای نور ایمان را در من روشن نمود؛ تا خود و خدای خود را بشناسم. اکنونکه در میان شما نیستم و خداوند لیاقت شهادت را نصیب من کرده...
شهدا سال 63 -یادداشتهایی از شهید عباس مرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد عباس مرادي »
برای مادر: هر چه در کتابهای لغت گشتم کلمهای پیدا نکردم که بتواند مقام و عزت تو را آنطوری که بایدوشاید در برداشته و بزرگی تو را برساند، بیابم؛ ازاینجهت، ترا همان مادر خطاب میکنم؛ زیرا این کلمه؛ جایگاه، منزلت و قدر تو را تا عرش خدای تعالی بالا میبرد و بهخوبی میتواند معرف وجود شخصیت تو باشد. تو آن گوهر یکدانهای هستی که خداوند به افراد بشر میبخشد و زمان دیگری پس میگیرد. آنگاهکه بخشید زمین و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد عباس مرادي »
برای مادر: هر چه در کتابهای لغت گشتم کلمهای پیدا نکردم که بتواند مقام و عزت تو را آنطوری که بایدوشاید در برداشته و بزرگی تو را برساند، بیابم؛ ازاینجهت، ترا همان مادر خطاب میکنم؛ زیرا این کلمه؛ جایگاه، منزلت و قدر تو را تا عرش خدای تعالی بالا میبرد و بهخوبی میتواند معرف وجود شخصیت تو باشد. تو آن گوهر یکدانهای هستی که خداوند به افراد بشر میبخشد و زمان دیگری پس میگیرد. آنگاهکه بخشید زمین و...
خاطراتی از رزمندگان شرکت کننده در عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
ذهن رزمندگان ما مملو از خاطرات و حماسه آفرینیهایی است که در طول هشت سال دفاع مقدس، دلاور مردان نیریزی آفریدهاند، آقای دکتر سیاوش فیروزی نژاد حماسه آفرینهای سردار شهید حسین عیدی رادر این عملیات چنین بیان مینماید: (2-FIROOZINEJAD-14)(1- FIROOZINEJAD-15) فرمانده گروهان یکم گردان کمیل، شهید حسین عیدی بود. ایشان در جریان بمباران جفیر زخمی میشوند، امّا تا 48 ساعت حتّی شهید سرافراز که فرمانده گردان بود و با ایشان در یک چادر استراحت میکردند، متوجه نمیشود. شهید عیدی در...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
ذهن رزمندگان ما مملو از خاطرات و حماسه آفرینیهایی است که در طول هشت سال دفاع مقدس، دلاور مردان نیریزی آفریدهاند، آقای دکتر سیاوش فیروزی نژاد حماسه آفرینهای سردار شهید حسین عیدی رادر این عملیات چنین بیان مینماید: (2-FIROOZINEJAD-14)(1- FIROOZINEJAD-15) فرمانده گروهان یکم گردان کمیل، شهید حسین عیدی بود. ایشان در جریان بمباران جفیر زخمی میشوند، امّا تا 48 ساعت حتّی شهید سرافراز که فرمانده گردان بود و با ایشان در یک چادر استراحت میکردند، متوجه نمیشود. شهید عیدی در...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پشیمان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
پشیمانم از این بیگانگی با تو پریشانم، پریشانم زدست خود برای تو کنون وامانده از هر جا بسویت آمدم تنها قبولم کن گنهگارم این ننگ است برای تو گلویم خسته از فریادهای مستی دیشب دو پایم خسته از رفتن زسوی تو چو مرغ شب در این شبها بسی من ناله کردم تا که جویم راه سوی تو همه مغزم پر از افکار پوچ و هوس آلود همه برداشتم من منتظر بر قصههای تو ندای بلبل مستی شنیدن اندرون باغ منم با بلبلان همسان شوم با گفتگوی تو افق با خون...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
پشیمانم از این بیگانگی با تو پریشانم، پریشانم زدست خود برای تو کنون وامانده از هر جا بسویت آمدم تنها قبولم کن گنهگارم این ننگ است برای تو گلویم خسته از فریادهای مستی دیشب دو پایم خسته از رفتن زسوی تو چو مرغ شب در این شبها بسی من ناله کردم تا که جویم راه سوی تو همه مغزم پر از افکار پوچ و هوس آلود همه برداشتم من منتظر بر قصههای تو ندای بلبل مستی شنیدن اندرون باغ منم با بلبلان همسان شوم با گفتگوی تو افق با خون...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -بودن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تو به هوای بودن، دل مرا شکستی دل غمین ما را، تو سینه دست بستی من که دگر نخواهم، در این جهان بمانم بس است زندگانی، بس است عمر و پستی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تو به هوای بودن، دل مرا شکستی دل غمین ما را، تو سینه دست بستی من که دگر نخواهم، در این جهان بمانم بس است زندگانی، بس است عمر و پستی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -غمگین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در شعلههای سرکش یک عشق بیدریغ بیمارگون زقافلهها دور ماندهام رنج و عذاب از غم فردا در این کویر وامانده از عبورم، بی نور ماندهام ((( همی با ناله غمگین برای خویش میخوانم که این بدمستی هستی زدست غیر میدانم سالها چون غنچه در خون جگر پیچیدهام تا در این گلزار چون گل یک زمان خندیدهام از سر هر خار صد زخم نمایان خوردهام تا که چون شبنم، رهشناس این چمن گردیدهام گریهام چون شمع ریزد بر رخ عریان خویش تا به هر کس میرسم انگار که چیزی من از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در شعلههای سرکش یک عشق بیدریغ بیمارگون زقافلهها دور ماندهام رنج و عذاب از غم فردا در این کویر وامانده از عبورم، بی نور ماندهام ((( همی با ناله غمگین برای خویش میخوانم که این بدمستی هستی زدست غیر میدانم سالها چون غنچه در خون جگر پیچیدهام تا در این گلزار چون گل یک زمان خندیدهام از سر هر خار صد زخم نمایان خوردهام تا که چون شبنم، رهشناس این چمن گردیدهام گریهام چون شمع ریزد بر رخ عریان خویش تا به هر کس میرسم انگار که چیزی من از...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد قاسم عنبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسین ۱۳۴۷/۱/۴ در روستای مشکان نیریز چون شمیم گلهای بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لبهای مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۲۳ به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسین ۱۳۴۷/۱/۴ در روستای مشکان نیریز چون شمیم گلهای بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لبهای مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۲۳ به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید غلامحسین آربز افغانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در اولین روز از دیماه سال ۱۳۴۳، وقتی سرمای شدید زمستان، تنها را میلرزاند، خورشید وجود غلامحسین در روستای چاهسوارآغا، گرمابخش خانوادهای متدین شد. کودک نورسیده را با شیره جان پروردند و با الهام از مکتب نورانی اسلام تربیت او را آغاز کردند. برای اندوختن معرفت راهی دبستان شهدای چاهسوارآغا شد و با موفقیت دوره ابتدایی را پشت سر گذاشت. احترام به پدر و مادر را در کنار خوشروی و مهربانی درنهایت توجه رعایت میکرد. به انجام فرایض...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در اولین روز از دیماه سال ۱۳۴۳، وقتی سرمای شدید زمستان، تنها را میلرزاند، خورشید وجود غلامحسین در روستای چاهسوارآغا، گرمابخش خانوادهای متدین شد. کودک نورسیده را با شیره جان پروردند و با الهام از مکتب نورانی اسلام تربیت او را آغاز کردند. برای اندوختن معرفت راهی دبستان شهدای چاهسوارآغا شد و با موفقیت دوره ابتدایی را پشت سر گذاشت. احترام به پدر و مادر را در کنار خوشروی و مهربانی درنهایت توجه رعایت میکرد. به انجام فرایض...
شهدا سال 59 -یادداشت شهید سید محمد محسن موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد سيد محمد محسن موسوي »
بنام قرآن، آن معجزهای که از طرف الله به دست رسولی بزرگ و امین خلق سپرده شد و معجزهای که هر دقیقه آن، هر آیه آن، بعد از 1400 سال هنوز معجزه است. براستی چه معجزهای از این بالاتر، بارالها! خدایا! به من راهی را نشان بده و اگر نتوانستم ادامهاش دهم، راهی دیگری را به من نشان بده. خدایا! راهی که بتوانم به عنوان یک مسلمان در آن راه حرکت محمد(ص) و ابراهیم(ع) را بپویم و انتهایش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد سيد محمد محسن موسوي »
بنام قرآن، آن معجزهای که از طرف الله به دست رسولی بزرگ و امین خلق سپرده شد و معجزهای که هر دقیقه آن، هر آیه آن، بعد از 1400 سال هنوز معجزه است. براستی چه معجزهای از این بالاتر، بارالها! خدایا! به من راهی را نشان بده و اگر نتوانستم ادامهاش دهم، راهی دیگری را به من نشان بده. خدایا! راهی که بتوانم به عنوان یک مسلمان در آن راه حرکت محمد(ص) و ابراهیم(ع) را بپویم و انتهایش...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -آشنا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ای آشنا ، ای آشنا بنگر مرا ، بنگر مرا با آنکه از غم خستهام با آنکه من پژمردهام از زندگی لیکن پشیمان نیستم ای آشنا ، بنگر مرا من دیگر اینک مردهام پژمردهام، افسردهام از هر کمان یک نوک پیکان خوردهام بی بال و پر بنشستهام از زندگی لیکن پشیمان نیستم بنگر مرا، ای آشنا ای همدم شبهای من ای طوطی شیوای من من گرگ باران دیدهام من مرد حرمان دیدهام بر تک خسی چسبیدهام از زندگی لیکن پشیمان نیستم از زنده ماندن خستهام از بندگی افسردهام در خویشتن گم گشتهام من خود نمی دانم اگر فریادهائی برزنم کس را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ای آشنا ، ای آشنا بنگر مرا ، بنگر مرا با آنکه از غم خستهام با آنکه من پژمردهام از زندگی لیکن پشیمان نیستم ای آشنا ، بنگر مرا من دیگر اینک مردهام پژمردهام، افسردهام از هر کمان یک نوک پیکان خوردهام بی بال و پر بنشستهام از زندگی لیکن پشیمان نیستم بنگر مرا، ای آشنا ای همدم شبهای من ای طوطی شیوای من من گرگ باران دیدهام من مرد حرمان دیدهام بر تک خسی چسبیدهام از زندگی لیکن پشیمان نیستم از زنده ماندن خستهام از بندگی افسردهام در خویشتن گم گشتهام من خود نمی دانم اگر فریادهائی برزنم کس را...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91
92
93 94 95 96 97 98 99 100 101 بعدي