نتایج جستجوی عبارت «سید امیر موسوی خالص 8/3/1343 فسا ریزآب دبستان شهید سید کرامت‌الله موسوی مدرسه ارشاد شلمچه کربلای 5 29/10/1365 امامزاده سید محمد» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 63 -یادداشتهایی از شهید عباس مرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد عباس مرادي »
برای مادر: هر چه در کتاب‌های لغت گشتم کلمه‌ای پیدا نکردم که بتواند مقام و عزت تو را آن‌طوری که بایدوشاید در برداشته و بزرگی تو را برساند، بیابم؛ ازاین‌جهت، ترا همان مادر خطاب می‌کنم؛ زیرا این کلمه؛ جایگاه، منزلت و قدر تو را تا عرش خدای تعالی بالا می‌برد و به‌خوبی می‌تواند معرف وجود شخصیت تو باشد. تو آن گوهر یک‌دانه‌ای هستی که خداوند به افراد بشر می‌بخشد و زمان دیگری پس می‌گیرد. آنگاه‌که بخشید زمین و...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پشیمان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
پشیمانم از این بیگانگی با تو پریشانم، پریشانم زدست خود برای تو کنون وامانده از هر جا بسویت آمدم تنها قبولم کن گنهگارم این ننگ است برای تو گلویم خسته از فریادهای مستی دیشب دو پایم خسته از رفتن زسوی تو چو مرغ شب در این شبها بسی من ناله کردم تا که جویم راه سوی تو همه مغزم پر از افکار پوچ و هوس آلود همه برداشتم من منتظر بر قصه‌های تو ندای بلبل مستی شنیدن اندرون باغ منم با بلبلان همسان شوم با گفتگوی تو افق با خون...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -بودن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تو به هوای بودن، دل مرا شکستی دل غمین ما را، تو سینه دست بستی من که دگر نخواهم، در این جهان بمانم بس است زندگانی، بس است عمر و پستی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -سوگند
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به غروب راستین به کویر خشک                                           به هر آنچه هست و نیست به هر آنچه بود و هست به هر آنچه پایمال قدرت است به هر آنچه آشنای رقت است به آهوان، به همه دشتها به نوای بادها به فرار خاطرات خوب به ستیغ کوهها، به صفای دره‌ها به امیدهای مرده در قلوب ما بخدا سوگند که برای آبیاری کویر که برای سبزی زمین خشک که برای زنده ماندن که برای خوب ماندن همه راهها باز است ما اگر بخود بجنبیم به طراوت نسیم...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -غمگین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در شعله‌های سرکش یک عشق بی‌دریغ بیمارگون زقافله‌ها دور مانده‌ام رنج و عذاب از غم فردا در این کویر وامانده از عبورم، بی نور مانده‌ام ((( همی با ناله غمگین برای خویش می‌خوانم که این بدمستی هستی زدست غیر می‌دانم سالها چون غنچه در خون جگر پیچیده‌ام تا در این گلزار چون گل یک زمان خندیده‌ام از سر هر خار صد زخم نمایان خورده‌ام تا که چون شبنم، ره‌شناس این چمن گردیده‌ام گریه‌ام چون شمع ریزد بر رخ عریان خویش تا به هر کس می‌رسم انگار که چیزی من از...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید سید احمد هاشمی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید سید احمد هاشمی نژاد »
آنگاه که عزم سفر داشت،‌ به سراغ یکایک بچه‌ها رفت و صورت آنها را بوسید. همسرش با چادر سفید، یک دست آینه و آب و دست دیگر قرآن،‌ پشت سرش تا کنار در آمد. با او خدا حافظی کرد و به امید روزی نشست که برگردد. سید، رفت ولی وقتی برگشت، چادر همسرش سیاه شده بود.‌ آری! او 1322/12/28 در روستای مشکان، میان خانواده‌ای مذهبی بدنیا آمد و به دلیل پرداختن به کار کشاورزی، از نعمت تحصیل محروم...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -آشنا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ای آشنا ، ای آشنا بنگر مرا ، بنگر مرا با آنکه از غم خسته‌ام با آنکه من پژمرده‌ام از زندگی لیکن پشیمان نیستم ای آشنا ، بنگر مرا من دیگر اینک مرد‌ه‌ام پژمرده‌ام، افسرده‌ام از هر کمان یک نوک پیکان خورده‌ام بی بال و پر بنشسته‌ام از زندگی لیکن پشیمان نیستم بنگر مرا، ای آشنا ای همدم شبهای من ای طوطی شیوای من من گرگ باران دیده‌ام من مرد حرمان دیده‌ام بر تک خسی چسبیده‌ام از زندگی لیکن پشیمان نیستم از زنده ماندن خسته‌ام از بندگی افسرده‌ام در خویشتن گم گشته‌ام من خود نمی دانم اگر فریادهائی برزنم کس را...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ایمان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
من از سرچشمه‌ای خواهم سخن گویم که هر کس نوشد از آب زلال آن برای تا ابد جاوید خواهد ماند و با فر و جلال آن ((( اگر این گل درون بوستان هر تنی روید اگر این گل درون هر چمن باشد اگر باد خزان نتواند این گل را به روی سبزه‌های هر دمن پاشد ((( من از سیاره‌ای خواهم سخن گویم که هر کس پا بدان بگذاشت قدم در دامن هستی همیشه جاودان بگذاشت ((( من امشب از تن هستی صفای جاودان آرم و با ابر جهان پیمای این بودن به روی هر کویر خشک...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -تابوت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
امشب چرا قصه من طول می‌کشد؟ شاید امید مرده ما زنده می‌شود شاید زمانه بخواهد کمک کند ما را شاید که دوست سر و سِرّ یاوری دارد ما دست بستگان زمان ما خادمان خسته ز جان بر ریگزار هستی خود گام می‌نهیم با هر امید از بودن خود شادیم و دگر باره ناامید ای ابر پاره ریز بر دشت بی‌کران باران رحمتی بیار بر این پیر پیکران...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -تمنا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
خواهم امشب من تو را در کلبه ویران خویش تابدانی خانه‌ام جز کلبه‌ای ویرانه نیست من برایت شمع باشم، لیک تو پروانه‌ام حال بر خود بنگرم شمع است و آن پروانه نیست من تو را خواهم زبهرم ساقی و پیمانه باش تا که خواهم می خورم من هستم و پیمانه نیست این دل خونین من تنهاست یا رب تا به کی بهر این خونین دلم دلدار و یک جانانه نیست سینه‌ام از اشتیاق روی تو سوزان چو شمع دارم امیدی فرستی دل که دل دردانه نیست کنج این...