نتایج جستجوی عبارت «پیرانشهر» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
کلیات عملیات والفجر 2
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر دو »
عملیات والفجر 2 در تاریخ 29/4/1362 در منطقه غرب پیرانشهر‌، در حد فاصل بین ارتفاعات قمطره و تموچین با رمز یا الله یا الله یا الله آغاز گردید‌. اهداف این عملیات عبارت بود از‌: 1- انهدام نیروی دشمن. 2- تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه. 3- تصرف پادگان حاج عمران و تسلط برشهر چومان مصطفی. پادگان حاج عمران در موقعیتی سوق الجیشی واقع شده بود. بدین ترتیب که از شمال به ارتفاعات چنارستان و کلاشین‌، از جنوب به ارتفاعات بسیار مرتفع سکران و کدو...
زندگینامه جانباز علی اصغر محمد علی پور
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
جانباز علی اصغر محمد علی‌پور فرزند محمود، در تاریخ 7 تیرماه سال 1341 در روستای ماه‌فرغان از توابع منطقه خیر شهرستان استهبان در یک خانواده با ایمان و متعهد دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیط آرام خانوده سپری کرد و سپس برای آموختن علم و دانش وارد دبستان پروین اعتصامی استهبان شد. پس از گذراندن دوران ابتدایی دوره سه ساله راهنمایی را در مدرسه حدائق استهبان با موفقیت به اتمام رسانید. تحصیلات دوره متوسطه خود...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید فرید بهنام
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
فرید همزمان با تولد انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۲، در شهرستان لار، میان خانواده‌ای متدین دیده به جهان گشود. پدرش از کارمندان شرکت پست ایران بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان کوکساد روستای خنج لار گذراند و وارد مدرسه راهنمایی اقلید شد. پس از گذراندن دوران راهنمایی به دبیرستان امام خمینی نی‌ریز رفت و موفق به کسب مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) در همان دبیرستان شد. ۱۳۶۳/۸/۱۵ لباس مقدس سربازی را پوشید و تمام دوران خدمت را به...
زندگینامه جانباز و آزاده مهدی دهقانی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
مهدی دهقانی فرزند کربلایی حاجی، در تاریخ 19/10/1340 در خانواده‌ای زحمتکش و مذهبی در شهرستان نی‌ریز چشم به جهان گشود. از آنجا که خانواده وی ارادت خاصی به آقا اباعبدالله الحسین داشتند از همان دوران کودکی محبت ویژه‌ای به خاندان عصمت و طهارت پیدا کرد و با عشق حسین(ع) بزرگ شد. دوره ابتدایی را در مدرسه بهرام، دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی مسعود بزرگی و دوره متوسطه را در هنرستان شهید باهنر ( میثمی سابق ) گذراند....
نقش نیروهای شهرستان نی ریز در عملیات والفجر دو
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر دو »
نیروهای شهرستان نی‌ریز در این عملیات بصورت جمعی حضور نداشتند. بیشتر بصورت پراکنده و در واحدهای مختلف حضور یافته بودند. با توجه به این مسأله جمع آوری اطلاعات در مورد عملکرد نیروها، کاری بس مشکل بود و مؤلف تنها توانست با دو نفر از برادرانی که در عملیات فوق حضور داشته‌اند به مصاحبه بپردازد. بخوانید شرح عملیات را از زبان آقای جعفر بامداد‌: در اردیبهشت ماه سال 62 بود که با جمعی از برادران اطلاعات و عملیات تیپ 33 المهدی‌(عج)...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حمید یاقوتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید حمید یاقوتی »
دوم فروردین ماه سال 1339 در محله امام مهدی(عج) شهرستان نی‌ریز، همراه با طراوت سبز بهار در خانواده‌ای که از محبان اهل‌بیت(ع) بودند، زاده شد. همچون ستاره‌ای درخشان بود که با خنده‌های کودکانه، محفل گرم خانواده را گرمتر و با نشاط‌تر می‌ساخت. شور و اشتیاق آموختن اورا به دبستان حضرت معصومه(س) (شمس‌المعالی) رهنمون شد. سختی‌ها و مرارت‌های زندگی از کودکی با رنجها و دردها آشنایش کرد و در فراز و نشیب زندگی آبدیده‌اش نمود. دوره راهنمایی را در...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید ذبیح الله حقیقی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهید در اُفق دید، جز خدا را نمی‌بیند و سررشته کار را جز به دست عشق نمی‌سپارد. ذبیح‌الله از عاشقانی است که در اولین روز از شهریورماه سال ۱۳۳۸ در شهرستان نی‌ریز به دنیا آمد. گویی پدر دریافته بود که این نورسیده روزی ذبیح راه خدا خواهد شد، این بود که نام او را ذبیح‌الله نهاد و با عشق به خدا او را پرورد. برای کسب معرفت به دست استادان دبستان امیرکبیر محله سادات سپرد. دوره ابتدایی را...
آی صدام سلام علیکم
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در پادگان جلدیان پیرانشهر، پیرمردی بود بنام حاجی صلواتی. وی یک ماشین بلندگوداری داشت و هی می چرخید و معمولا" به بچه ها روحیه می‌داد. اذان می گفت. بچه‌ها را به نماز جماعت دعوت می‌کرد. به صدام بد و بیراه می‌گفت و بین صحبتهایش صدام صدام می زد و بعد جمله‌ای نفرین آمیز می‌گفت. یکبار یکی از بچه‌ها زرنگی کرد و رفت کنار دستش تا او صدا زد آی صدام‌، وی گفت حاجی سلام علیکم‌، حاجی بعد از...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمود یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمود ياراحمدي »
قصه محمود، در کنار سفره هفت‌سین، در تاریخ ۱۳۴۷/۱/۱ با اولین گریه او آغاز شد. خانواده مذهبی و متدینِ یاراحمدی، غنچه تازه شکفته را در روستای رود خور از توابع شهرستان نی‌ریز چون نگینی گران‌بها در میان گرفتند و درنهایت صفا و مهربانی او را با آداب اسلامی پرورش دادند. آنگاه‌که گام‌های مردانه او استوار شد، کیف به دست گرفته و راه دبستان اتحادِ سبزآباد را برای آموختن پیش گرفت. دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد...