و ذالنون و ذالنون ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران جفیر، با آقای قاسم زالپور در کانال بزرگی بودیم. ایشان از یکی از روحانیون سئوال کرد: میشود نماز غفلیه را از روی کتاب خواند؟ آن برادر روحانی نیز در پاسخ گفت: آری، آقای زالپور شب در نور ماه کتاب دعایی در نماز بدست گرفته بود هی می گفت و ذالنون و ذالنون.... و چون نور مهتاب برای خواندن جملات کافی نبود؛ نمی توانست بقیه را بخواند. بچهها هم با دیدن این منظره میخندیدند و مدتها...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران جفیر، با آقای قاسم زالپور در کانال بزرگی بودیم. ایشان از یکی از روحانیون سئوال کرد: میشود نماز غفلیه را از روی کتاب خواند؟ آن برادر روحانی نیز در پاسخ گفت: آری، آقای زالپور شب در نور ماه کتاب دعایی در نماز بدست گرفته بود هی می گفت و ذالنون و ذالنون.... و چون نور مهتاب برای خواندن جملات کافی نبود؛ نمی توانست بقیه را بخواند. بچهها هم با دیدن این منظره میخندیدند و مدتها...
انفجار خودرو حامل مواد منفجره
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
همانگونه که ذکر آن رفت، هدف اصلی از انجام عملیات شب 27/11/1364 استقرار در ضلع شرقی کانال آب، حد فاصل خورعبداله و دریاچه نمک بود. برای تأمین این هدف باید پل واقع بر روی این کانال تخریب میشد. رزمندگان عزیز گردان کمیل، حدود ساعت سه بامداد به پل مزبور میرسند و به وسیله بیسیم با فرماندهی گردان تماس گرفته و موقعیت خود را اعلام میکنند. امّا به علت عدم الحاق رزمندگان لشکر محمد رسولالله(ص)، هدف تأمین نمیشود و...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
همانگونه که ذکر آن رفت، هدف اصلی از انجام عملیات شب 27/11/1364 استقرار در ضلع شرقی کانال آب، حد فاصل خورعبداله و دریاچه نمک بود. برای تأمین این هدف باید پل واقع بر روی این کانال تخریب میشد. رزمندگان عزیز گردان کمیل، حدود ساعت سه بامداد به پل مزبور میرسند و به وسیله بیسیم با فرماندهی گردان تماس گرفته و موقعیت خود را اعلام میکنند. امّا به علت عدم الحاق رزمندگان لشکر محمد رسولالله(ص)، هدف تأمین نمیشود و...
زندگینامه شهید غلامرضا ماجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهید غلامرضا ماجدی از جمله پرشمار شهیدانی است که در هنگامه هجوم بی امان لشکر عراق به مرزهای ایران از پا ننشستند و جان بر این راه گذاشتند. این شهید یکی از مظلوم ترین شهدای جنگ است که نامش بر تارک تاریخ این سرزمین برای همیشه خواهد درخشید. در یکی از روزهای سال 1345 در محلهی امام مهدی(عج) در خانهای کوچک و محقر پس از سالها انتظار کودکی پا به عرصهی وجود نهاد که او را غلامرضا نامیدند. وی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهید غلامرضا ماجدی از جمله پرشمار شهیدانی است که در هنگامه هجوم بی امان لشکر عراق به مرزهای ایران از پا ننشستند و جان بر این راه گذاشتند. این شهید یکی از مظلوم ترین شهدای جنگ است که نامش بر تارک تاریخ این سرزمین برای همیشه خواهد درخشید. در یکی از روزهای سال 1345 در محلهی امام مهدی(عج) در خانهای کوچک و محقر پس از سالها انتظار کودکی پا به عرصهی وجود نهاد که او را غلامرضا نامیدند. وی...
زندگینامه آزاده محمود شهلایی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمود شهلایی فرزند قاسم در سال 1344 در خانوادهای اصیل و متدین و با ایمان در شهرستان نیریز چشم به جهان هستی گشود. ایشان تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان فاطمه طباطبایی به پایان برد و سپس به ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی بزرگی پرداخت. به دلیل مشکلات خانوادگی و عدم بضاعت مالی نتوانست دوره متوسطه را بگذراند. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی پنج مرتبه بطور متناوب از سال 1361 تا 1367 به خیل رزمندگان عرصههای دفاع...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمود شهلایی فرزند قاسم در سال 1344 در خانوادهای اصیل و متدین و با ایمان در شهرستان نیریز چشم به جهان هستی گشود. ایشان تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان فاطمه طباطبایی به پایان برد و سپس به ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی بزرگی پرداخت. به دلیل مشکلات خانوادگی و عدم بضاعت مالی نتوانست دوره متوسطه را بگذراند. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی پنج مرتبه بطور متناوب از سال 1361 تا 1367 به خیل رزمندگان عرصههای دفاع...
سردی مزاج و مسقطی لاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...
بمباران در جفیر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
آقای سعید محمدزاده از رزمندگان حاضر در این عملیات میگوید:(5-MOHAMMADZADE-12) قبل از اینکه به مرحله عملیاتی جفیر وارد شویم، چند ماهی را در پایگاه پنجم شکاری امیدیه، مستقر بودیم. بچهها در این مدت آموزشهای خوبی دیده و توان لازم را کسب کرده بودند. خصوصا" اینکه از لحاظ معنوی به خودشان رسیده بودند و توان روحی و معنوی بسیار بالایی داشتند. امّا پس از آنکه از امیدیه به منطقه جفیر عازم شدیم متأسفانه گردان توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد. بعد...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
آقای سعید محمدزاده از رزمندگان حاضر در این عملیات میگوید:(5-MOHAMMADZADE-12) قبل از اینکه به مرحله عملیاتی جفیر وارد شویم، چند ماهی را در پایگاه پنجم شکاری امیدیه، مستقر بودیم. بچهها در این مدت آموزشهای خوبی دیده و توان لازم را کسب کرده بودند. خصوصا" اینکه از لحاظ معنوی به خودشان رسیده بودند و توان روحی و معنوی بسیار بالایی داشتند. امّا پس از آنکه از امیدیه به منطقه جفیر عازم شدیم متأسفانه گردان توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد. بعد...
پدافند در خط طلائیه
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
در عملیات خیبر محور طلائیه اهمیت فوق العادهای برای کل عملیات داشت. لذا رزمندگان و نیروهای عمل کننده با تمام توان سعی در حفظ آن داشتند. دشمن نیز که به مرور خود را باز یافته بود، پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی مورد نظر نیروهای خودی، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی اطراف جاده بصره - العماره و سپس بر روی طلائیه متمرکز کرد. آتشباری دشمن در منطقه طلائیه که زمینی بسیار محدود را شامل...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
در عملیات خیبر محور طلائیه اهمیت فوق العادهای برای کل عملیات داشت. لذا رزمندگان و نیروهای عمل کننده با تمام توان سعی در حفظ آن داشتند. دشمن نیز که به مرور خود را باز یافته بود، پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی مورد نظر نیروهای خودی، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی اطراف جاده بصره - العماره و سپس بر روی طلائیه متمرکز کرد. آتشباری دشمن در منطقه طلائیه که زمینی بسیار محدود را شامل...
خاطره ای از شهید فیروزی
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
پایان عملیات ثامن الائمه (ع
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » آفندها »
در مورد اتمام عملیات آقای داودی میگوید: (4-DAVOODI-1) بعد از چند روزی که در اراضی آزاد شده مستقر بودیم؛ اعلام شد که بچهها به مقرشان بازگردند. یک گروهان تازه نفس منطقه را از ما تحویل گرفت و ما برای تسویه حساب، به عقب بر گشتیم. برای انجام مراحل تسویه حساب، مسئول تدارکات گفت: آقای حاج اسدی باید برگههای شما را امضا نماید. ما در آن زمان ایشان را نمیشناختیم. پس از پرس و جو، فهمیدیم ایشان در ایستگاه هفت...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » آفندها »
در مورد اتمام عملیات آقای داودی میگوید: (4-DAVOODI-1) بعد از چند روزی که در اراضی آزاد شده مستقر بودیم؛ اعلام شد که بچهها به مقرشان بازگردند. یک گروهان تازه نفس منطقه را از ما تحویل گرفت و ما برای تسویه حساب، به عقب بر گشتیم. برای انجام مراحل تسویه حساب، مسئول تدارکات گفت: آقای حاج اسدی باید برگههای شما را امضا نماید. ما در آن زمان ایشان را نمیشناختیم. پس از پرس و جو، فهمیدیم ایشان در ایستگاه هفت...
مرارتها و مشقت های عملیات والفجر ده
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای محمد زاده در مورد مشقاتی که رزمندگان شهرستان نیریز در این عملیات متحمل شدند میگوید: بچهها اصلا" سنگر اجتماعی نداشتند، بلکه گودالی حفر کرده بودند و شبها در این گودالها، پلاستیکی روی خودشان میکشیدند تا کمتر خیس شوند و به این شکل استراحتی میکردند. از نظر غذا هم فقط غذای سرد مثل کنسرو و کمپوت داده میشد، آن هم شب هنگام ماشین تدارکات میآمد غذای سرد را تحویل میداد و بر میگشت. از نظر آب هم از آب...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای محمد زاده در مورد مشقاتی که رزمندگان شهرستان نیریز در این عملیات متحمل شدند میگوید: بچهها اصلا" سنگر اجتماعی نداشتند، بلکه گودالی حفر کرده بودند و شبها در این گودالها، پلاستیکی روی خودشان میکشیدند تا کمتر خیس شوند و به این شکل استراحتی میکردند. از نظر غذا هم فقط غذای سرد مثل کنسرو و کمپوت داده میشد، آن هم شب هنگام ماشین تدارکات میآمد غذای سرد را تحویل میداد و بر میگشت. از نظر آب هم از آب...